هوالمحبوب
چونان مظهر العجایب، گذاشتند و گذر کردند، دیدند و دل نبستند، چشم انداختند و دل نباختند، و عارفانه و صادقانه سوختند و ساختند وچراغ امید بر دل ملت برافروختند.
چه عروج رشک برانگیزی بود آن زمانی که تعبیر رهبر عزیز بر آسمان نقش بست و و آذربایجان خراسان چونان دو بال تمدنی این سرزمین از خاک برافلاک شدند. و در محملی این چنین بود که در وداع تاریخی شان همه ایران با نهایت عشق و دلدادگی زمزمه کردند: اللهم انا لا نعلم منهم الا خیرا و چه مرتبتی بالاتر از این...
ما درد فراق کم نکشیدهایم و طوفانهای سهمناک کم پشت سر نگذاشتهایم اما جگرم آتش گرفت وقتی سید سترگ جهان اسلام بر نماز حاضر شد آخر یک مرد چه وسعتی باید در سینه داشته باشد بر این همه ناملایمتی و امتحانهای بزرگ الهی و مگر جز معجزه میتوان تصور کرد این همه صبر و صلابت را.
و چه شگفت انگیز شد تابلوی این مصیبت بزرگ آن زمان که رهبر بی بدیلش در پیامی سراسر اقتدار و افتخار فرمودند: مردم مطمئن باشید هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمیآید.
عزیز دل، رهبرا، اطمینان قلوب مردم ایران بزرگ به استواری دل نازنین شما بسته است.
نفستان پایدار و سایهتان مستدام.
سر خم به می سلامت شکند اگر سبویی
نظر شما