به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، مسعود کوثری استاد دانشگاه تهران در این نشست به کم رونقی بازار اقتصادی و سیاستهای هنری برخی دولتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: ما در مدیریت موسیقی ایران نتوانستیم به اقتصاد موسیقی سر و سامان دهیم و به همین دلیل هم، بسیاری از استعدادها فرصت بروز ندارند.
وی با اشاره به مهاجرت پنهان هنرمندان موسیقی به نوع نگاه و فعالیت مرکز حفظ و اشاعه پرداخت و یادآور شد: در بنیانگذاران مرکز حفظ و اشاعه نگاه موزهای وجود داشت و آنها معتقد بودند که موسیقی مد نظر آنها باید باقی بماند و تغییر نکند. در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی نگاه خانقاهی و روحیه اهل اخوتی وجود داشت که باعث خروج هنرمندان چون محمدرضا لطفی از مرکز شد، زیرا سیستم سفت و سختی وجود داشت که این عزیزان را ناگزیر کرد از این مرکز خارج شوند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: مرکز حفظ و اشاعه تعریفی از «سنت» نداشت و این در حالی است که سنت در ارتباط با مدرنیته ادامه پیدا کرده است. اینها گرههایی است که اهالی مرکز حفظ و اشاعه را گرفتار کرد و باعث شد که این مرکز آن چنان که باید شکوفا نشود.
کوثری با تاکید بر اینکه معتقد است باید در موسیقی ایرانی، «سنت» دوباره تعریف شود، بیان کرد: این مهم ترین نکته ای است که باید برای توسعه موسیقی روی آن تمرکز داشته باشیم. ما باید بدانیم موسیقی در دنیا به سمت و سویی هدایت شده که میتوانیم در آن گرایشهای زیادی پیدا کنیم؛ گرایش هایی که برای پیدا کردن آن کمی تعلل کردهایم و این موضوع باعث عقب ماندن ما از این قافله شده است.
رضا مهدوی نیز با اشاره به حمله تنبیهی جمهوری اسلامی ایران هم واکنش موسیقیدانان به وقایع اخیر را ضروری دانست و در ادامه به دهه ۶۰ موسیقی پرداخت و از افرادی نام برد که با وجود محدودیتها کار کردند، و مورد بیمهری قرار گرفتند.
وی درباره اشاعه موسیقی انقلاب نیز اظهار کرد: حسامالدین سراج دوست دیرین ما اثری را سال 60 در حوزه هنری تولید کرد که شعر معروفی هم داشت و در دهه 60 پخش آن توسط رادیو و تلویزوین دائما تکرار میشد اما امروزه چنین کاری انجام نمیشود تا حداقل برای جوانانی که معتقد به این آثار هستند الگو شود بنابراین یا دستهایی در کار است و برخی میخواهند موسیقی شبهپاپی که رگههایی از مسائل دیگر است را رواج دهند یا ناآگاه هستند یا فکر میکنند دوران این موسیقی گذشته است که این نوع نگاه جای تاسف دارد چراکه سنت یعنی مدرن، سنت یعنی اعتقاد، سنت یعنی اصول. نوروز یک سنت است و هیچ گاه کهنه نمیشود بنابراین نباید از گفتن موسیقی سنتی ترسید و عنوان را با موسیقی کلاسیک و ... تغییر داد.
وی با اشاره به فعالیتهای حوزه هنری انقلاب اسلامی در حوزه موسیقی و خاک حاصلخیز آن در رشد و شکوفایی موسیقی ایرانی اظهار کرد: ما در حوزه هنری حرف زدن را آموختیم و دانش کسب کردیم. بسیاری از اساتید اینجا درس میدادند اما از زمانیکه جایگاه اداری پیدا کرد منقطع شد و به همین دلیل هم برخی معتقدند باید هیاتی اداره و مدیریت شود. در حوزه هنری همه افراد برای امام حسین (ع) سینه زدند و حوزه هنری در دورهای همواره مورد حسادت سازمانهای دیگر بود.
این آهنگساز و پژوهشگر موسیقی همچنین عنوان کرد: حسام الدین سراج خواننده بسیار خوب، فهیم، تحصیل کرده و استاد دانشگاه است. او کاری کرده کارستان که باید هر ساله به او مدال داد تا جامعه بداند ما قدر کار خوب را میدانیم. ما اثری به نام «ای ایران» از روح الله خالقی و حسین گل گلاب داریم که روی دستش اثری نیامده بنابراین باید آنها را الگوسازی کنیم. مثل دهه 60 و 70 که تلویزیون هنوز دچار اقتصاد نشده بود و آگهی الگوسازی نشده بود و بین برنامههای تلویزیونی اسلایدهای گل و طبیعت با موسیقی دستگاهی و کلاسیک پخش میشد و مردم با شنیدن آثار از تلویزیون سراغ خرید کاست آن قطعات موسیقی میرفتند در حالیکه امروز این رویه را نداریم و دانلود غیرقانونی میکنیم که دزدی است و نماز هم میخوانیم.
وی ادامه داد: ما این همه چهره انقلابی داریم چرا از جلال محمدیان نباید استفاده کنیم؟ چرا دعوتشان نمیکنیم و در نوروز به جای اینکه چند چهره سینمایی را با چند ده میلیون پول به تلویزیون بیاوریم و بگوییم چه بگویند از چهرههای هنرمند انقلابی استفاده نمیکنیم؟ ما چقدر از موسیقی بهرهبرداری کردهایم؟ما چهره انقلابی زیاد داریم چرا آنها را به برنامهها دعوت نمیکنیم؟ چرا نعمات ما درک نمیشود؟ این رویه به معنای رها کردن سنت خود است.
مشکل از جایی شروع شد که بحث اقتصاد هنر جان گرفت
مهدوی علت اصلی بسیاری از بیتوجهی به موسیقی ایرانی و عدم بهرهگیری از آن را، سومدیریت دانست و اظهار کرد: در آموزشگاههای موسیقی میبینم که خانوادههای زیادی فرزند 6 ساله خود را برای آموختن ساز ایرانی میآورند و میگویند که موسیقی پاپ گوش نمیدهند در حالیکه جشنوارههای ما به اسم کار مردمی، تبدیل به شو میشود. مشکل از جایی شروع شد که بحث اقتصاد هنر جان گرفت و غافل از سنت، درگیر مسائل اقتصادی شدیم و پای شرکتها و موسسات باز شد چراکه آنها میگویند که اجراها چه شکلی باشد. نتیجه توجه به اقتصاد هنر میشود جشنوارههایی مردمی با موسیقی دم دستی.
ضرورت اصلاح سیاستها
وی با طرح این سوال که چرا برای موسیقی سنتی و دستگاهی هیچ تبلیغی انجام نمیشود بیان کرد: ما فقط پز را اعتقاد میدهیم و اگر بخواهیم با اعتقاد کار کنیم این موسیقی با خانواده ایرانی سنخیتی ندارد. باید این سوال را مطرح کرد که نسبت موسیقی تولیدی با انقلاب چیست؟ بخش خصوصی دنبال پول است ولی چرا بدنه دولتی خود را به بخش خصوصی میچسباند؟
دکتر مسعود کوثری در بخش دیگری از این نشست سخن خود را با تاکید بر اینکه ما محتاج نقد جدی فرهنگی هستیم آغاز نمود. وی افزود: وقتی گفتیم ادبیات انقلاب، نقاشی انقلاب و هنر انقلاب یکسری چیزها هم هنر غیرانقلابی شدند و خودی و غیرخودی تعریف و تبدیل به اپوزوسیون شد و تضاد شکل گرفت. یعنی ما برخی افراد را راندیم و به کنج بردیم و آنها هم پذیرفتند که متضاد با ما هستند بنابراین تضاد شکل گرفت. هنوز شفافیت نه در صدا و سیما و نه مراکز دیگر نسبت به رابطه موسیقی و فرهنگ وجود ندارد و حاصل آن تکه پارهای است که به هم وصل شده است.
وی در ادامه به سیاستها و نگاه نادرست موجود در هنر اشاره کرد و سپس بر ضرورت بازنگری در سیاستهای هنری را مطرح کرد.
کوثری گفت: ما در حال از دست دادن داشتههای فرهنگیمان در جهان هستیم. در نمایشگاه الکامپ پسته و گز با عکس تختی وجود دارد و این امر از نگاه بازدیدکننده یعنی ایران چیزی ندارد. در دانشگاهها هم این فلاکت وجود دارد و به نظرم در عرصه هنر دچار فلاکت هنری شدهایم چراکه راه را کج آمدهایم و سیاستهایمان را اصلاح نکردهایم.
مهدوی در ادامه تصریح کرد: در فیلمهای قدیمی اگرچه همه چیز شکل درستی نداشت اما ناموسپرستی دیده میشد اما در فیلمهای امروزی به تبعیت از ترکیه خیانت به وفور وجود دارد. تمامیت وجودی و ارزی وضعیت ایران، فرهنگ انقلاب است یعنی یلدا باید اسلامی باشد، تولدها اسلامی باید باشد اما ما با یک وقفه تاریخی، موسیقی قطع شد و موسیقی حرامی پخش شد و اکنون که آن دوره به اتمام رسیده موسیقی حرامی اندر حرامی در حال پخش است. افرادی چون گلپا خدمتی به موسیقی و آواز ایرانی کردند که کسی نکرد ولی در حقشان کم لطفی شد و افرادی که میتوانستیم از صدایشان استفاده کنیم بهره گرفته نشد و افراد درجه سه به موسیقی راه پیدا کردند.
مهدوی در ارائه راهکاری برای برونرفت از وضعت کنونی موسیقی اعلام کرد: ما نیاز به مدیریت یکپارچه داریم. اکنون سند موسیقی نوشته شده ولی برخی مراکز میگویند که انجام نمیدهیم. سوال این است که چرا از اول با آنها مشارکت نمیشود؟ هیچ نهاد حاکمیتی سند را روی بیلبورد قرار نداد و از همینجا به مشکلات دامن زده میشود. اساتید میگویند چرا از ما نظر خواسته نشد؟ ما پای انقلاب بودیم، ما موسیقی انقلابی ساختیم،ما ممیزی شدیم، ما کتک خوردیم، ما به جبهه رفتیم و.... چرا از ما نظر خواسته نشد؟ بر همین اساس ما باید مدیریت را اصلاح کنیم.
نهادهای حاکمیتی یکپارچه شوند
این آهنگساز و پژوهشگر موسیقی با اشاره به اینکه ما 5 هزار دانش آموخته و فارغالتحصیل لیسانس در دوره بعد از انقلاب داریم این سوال را مطرح کرد که چند درصد از فارغالتحصیلان ماه آهنگساز رادیو و تلویزیون هستند؟
وی افزود: علت اینکه شبکههای تلویزیون در اختیار برخی افراد است بیمدیریتی است چون عمر مدیریتها دو ساله شده و افراد تمرکزشان برای بعد دو سال و بعد مهاجرت است، در حالیکه در دوره جنگ و انقلاب مدیران پشت میزنشین نبودند بلکه اسلحه دست میگرفتد. اگر مدیریت جهادی مثل شهید چمران و شهید آوینی شد من باور میکنم که ما به هنر انقلاب ارج مینهیم. لازم است نهادهای حاکمیتی یکپارچه شوند و یک مدیر با شورایی بزرگ تصمیمگیری کند.
نقد جدی فرهنگی داشته باشیم
در بخش دیگری از این جلسه اما مسعود کوثری استاد دانشگاه تهران حاضر در این نشست سندنویسی را امری بیفایده در ساماندهی هنر دانست و اظهار کرد: مسئلهای که وجود دارد فسادی است که به صورت گسترده رویهکاری ما شده است. فساد فقط بردن چند میلیارد دلار نیست بلکه فساد هر سندی را از بین میبرد. من معتقدم قبل از هر کاری باید نقد جدی فرهنگی داشته باشیم و اجازه دهیم تا صداهای مختلف شنیده شود و در طراحی آینده لحاظ شوند.
وی افزود: ایران قبل انقلاب هم ایران اسلامی بود ضمن اینکه آدمها آدمهای شاه نبودند برای مثال استاد بنان که بزرگ کرده شاه نبود، وی از دل عرفان و ادبیات ایرانی و از دل حوزههای فرهنگی ایران بیرون آمد و رشد کرد. نسبت موسیقی ما با این فرهنگ و سنتهای موسیقی درست نیست و فرهنگ را باید با این اوضاع تعریف کنیم. ما باید اجازه دهیم افراد فرهنگ خود را پرورش دهند. همچنین لازم است بروکراسی اداری ما تغییر کند.
این استاد دانشگاه تهران یادآور شد: حوزه هنری در دورهای شاهکار کرد و در زمانه خود نوآفرینی ایجاد کرد اما در ساختار کنونی حوزه هنری هم نمیتواند کار کند پس ساختار بروکراسی را باید تغییر داد و آزادی به هنرمند داد و آنها را حمایت کرد.
نظر شما