۱۴۰۲.۱۲.۱۵

باشگاه ادبی بانوی فرهنگ به مناسبت هفتمین سال تاسیس، بیانیه‌ای منتشر کرد تا چراغ راه نویسندگان باشد.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، در بیانیه باشگاه ادبی بانوی فرهنگ به مناسبت هفتمین سال تاسیس آمده است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سجاده‌ی شکرمان پهن است که باری دیگر خداوند، با گوشه‌چشم کریمانه‌اش رخصتمان داد؛ رخصتی برای گرد هم آمدنِ نویسندگان، اساتید، نوقلمان و هنرمندان بزرگوارِ همدل، همراه و هم‌مسیر.

«باشگاه ادبی بانوی فرهنگ» همان‌قدر که متواضعانه در برابر خالق، پیشانی بر خاک می‌ساید که تاکنون در کنار همه‌ی سختی‌ها، اجازه‌ی بالیدن یافته، مفتخر است به این همراهی و هم‌سفری؛ مفتخر است به بودن و حضوری پیوسته و گرم نگه‌داشتن آتشدانی که گرمایش را از قلم، قدم و قلب یک یک عزیزانش می‌ستاند.

وقتی جایی «بودن‌گاه» و «کانون» می‌شود، موظف است به بودن و گرم بودن، به شعله‌کشیدن و به قاعده و روش دادن.

و بانوی فرهنگ قبل از هر چیز، جایی است برای گرمابخشی! یک کانون دست‌یافتنی برای شعله‌ور بودن قلم‌هایی که آرزوی به قله رسیدن دارند؛ قلم‌هایی که خودشان را در جای جای «ادبی» بودن این باشگاه جای داده‌اند.

اما ادبیات در این نقطه، قرار است در جهت هدفی بزرگتر که همان شکل دادن هویت جمعی است، ایفای نقش کند و به ما برای رسیدن به رویای مشترک جمعی، کمک کند.

ما باور داریم که کلمات، سازنده‌ی دنیاهای ما هستند و همانقدر که مسیرها و راه‌ها تکلیف حقیقت اسم‌ها و عنوان‌ها را روشن می‌کنند، عناوین هم فانوس و چراغدان طریق‌اند که اگر غیر از این بود، می‌شد این مجموعه، بدون ادعایی در باب  «خردورزی، سنگینی و تمکین و وقار» بدون ادعایی بر«آموزش و تربیت و تعلیم» به سراغ هر واژه‌ی دیگری برود جز «فرهنگ!»

امّا این واژه را برگزید تا تبدیل شود به کانونی گرم برای حراست و نگهبانی از دانه دانه پرهای سیمرغ «خردورزی و تعلیم و تربیت» که قرار است در آسمان نوشتن‌ به پرواز درآیند.

شناختن استعدادهای آشکار و نهانِ نوشتن و قلم زدن در شهرهای مختلف ایران عزیزمان، گرفتن دستهایشان برای قد کشیدن و هم‌افزایی نویسندگانی که دغدغه‌ی حفظ و انتقال روایت‌های این آب و خاک را دارند، سبک زندگی این باشگاه ادبی است؛ سبکی که از تفکر «موثر بودن بانوان» در اعتلای فرهنگ این سرزمین حکایت می‌کند.

و چه نهال‌ها که از همین مجموعه کوچک به جای جای کشورمان صادر شده و همچنان می‌شود و فراتر از ادبیات، به خلق یک ظرفیت اجتماعی ارزشمند منجر می شود که همان شکوفا شدن و رها شدن انرژی افراد است در قالب ایجاد این هویت جمعی در گفتمان انقلاب اسلامی. بهانه ی این اجتماع، فکر کردن و نوشتن است. آنجا که دیگر، ادبیات صرفا برای ادبیات نیست. ما کم کم پس از آموزش‌های تکنیکی و تخصصی، پا را از ادبیات فراتر می‌نهیم و به یک هویت جمعی ارزشمند دست می‌یابیم که شکوفایی بیشتر و خلق جهانی نو و متعالی را در پی خواهد داشت و این، یکی از مهمترین کارکردهای بانوی فرهنگ است.

اگر بیشتر اعضای «بانوی فرهنگ» را زنان تشکیل می‌دهند شاید برای خاطر آن است که زنان به تاثیرات آهسته، بی‌سر و صدا و عمیق خود بسیار آگاه و باورمندند و قلم سلاحی است با همین ویژگی‌ها که در دستان آنان میدان‌داری می‌کند، ساکت و آرام و میدان‌گردان!

این جنس مقاومت کردن و جنگیدن، این جنس ظریف بودن و با ظرافت روایت کردن، این جنس مسلمان بودن و آرام این مسلمانی را چون جرعه‌های شیر مادر به کام جامعه ریختن، کاری است که از نوازش‌های قلم‌های زنانه خوب بر می‌آید.

جنگ روایت‌ها، از درون فکرها، از درون خانه‌ها، از درون قلب‌ها آغاز می‌شود و بی‌شک زنان پیشروان این نهضت‌اند. نهضتی که از حقیقت ایرانی بودن و اسلامی بودنمان سخن بگوید، بنویسد و هویت ببخشد و در نهایت، رویای جمعی ما را محقق کند. رویایی که مقابل دیدگان نویسندگان ما افق های جدید تمدنی ترسیم می کند، هدف های ما را وسعت می دهد و نگاه کلان خردورزانه‌ای به همراه دارد که نویسنده را به تفکر و اندیشه ورزی رهنمون می شود و ما را به رسالت اجتماعی مان نزدیک تر می کند.

امید که این تلاش‌ها در آسمان هفت‌سالگی بانوی فرهنگ، زیر نگاه حضرت حجت(عج) به ثمر بنشیند و  نزدیک‌کننده‌ی ظهورشان باشد.

دیگر، تمااام قفل‌ها را، باز می‌بینم

بعد از سکوت پیله‌ها پرواز می‌بینم

فریادهامان جاودانی می‌شود وقتی

در چنگ‌های زخمی‌ام آواز می‌بینم

این بغض‌های متحد توفان به پا کردند

در لابلای اشک ها اعجاز می‌بینم

رودی که با دریا یکی شد زنده می‌ماند

در انتهای ماجرا آغاز می‌بینم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha