به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، این درسگفتار در ادامۀ دور سوم از درسگفتار «جستجوی حکمت اجتماعی در شاهنامه فردوسی»، با ارائه سیدحسین شهرستانی، معاون پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد.
سیدحسین شهرستانی در آخرین جلسه از درسگفتار سیاست شاعرانه با اشاره به شباهت ایده مرکزی داستان هفت پیکر به داستان معراج پیامبر (ص) گفت: ایدۀ نظامی در داستان هفت پیکر، مسئلۀ عبور از افلاک و اسارت جهان و رسیدن به قلمرو آزادی است. هفت پیکر و هفت گنبد آینهدار آدمی هستند تا تمثال او را نشان بدهند. شعر و حکمت عبور از جهانزدگی و اسارت در آن است.
وی همچنین عنوان کرد: ما در ادبیات عرفانی از یک نوع دنیاداری به سوی یک نوع آخرتگرایی و معناگرایی پیش میرویم و در این مسیر قهرمانان تغییر میکنند. در شاهنامۀ فردوسی و آثار نظامی قهرمان داستان پهلوانان و پادشاهان هستند و همۀ مراتب توحید و عرفان در متن سیاست مطرح میشود. اگر مراتب کمال انسانی مطرح میشود در متن امر سیاسی رخ میدهد. در پیوند سیاست و عرفان، قهرمانان کمال انسانی شخصیتهای سیاسی مثل پهلوانان و پادشاهان هستند. پس از آن، در ادبیات عرفانی، دیگر اینگونه نیست و قهرمانان کمال انسانی افرادی میشوند مانند عرفای گوشهنشین که منعزل از جهان و سیاست هستند.
وی ادامه داد: فردوسی اگر میخواهد کمال و مراتب هستی انسانی را بیان کند در داستان کیخسرو مطرح میکند، شخصیتی که در بطن یک کردار تاریخی و سیاسی قرار گرفته است و بیرون از آن نیست. نظامی هم اگر مراتب کمال را در هفت مرتبه میگوید؛ شخصیت تاریخی و سیاسی «بهرامگور» در مرکز بحث قرار گرفته است. قابل ذکر است سهروردی هم کیخسرو را انسان آرمانی تفکر ایرانی و حکمت خسروانی میداند. سخن نظامی و فردوسی همه رمز و اشاره و خرد است. در طرح داستان لفافهپردازی و پوشیدهگویی کردهاند، آنکه اهل معنا باشد داستان را مییابد. در سیستم کاستی و مستبد ساسانیان، نظامی و فردوسی در کار سفیدکردن اعمال پادشاهان ساسانی و دفاع نیستند و شعرشان کارکرد ایدئولوژیک ندارد، بلکه طرح حکمیست که بنا میشود و سنت، خرد و ادب شهریاری است که حفظ میشود.
نظر شما