۱۴۰۲.۱۰.۰۲

فاطمه شعبانی، خبرنگار- فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی‌امیرعباس ربیعی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی، محصول سازمان سینمایی سوره با شعار «زندگی بی‌عشق، مردگی‌ست ...» از ۱۵ آذرماه در سینماهای سراسر کشور اکران شده است. «ضد» برای نخستین بار در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و نامزد دریافت هفت‌سیمرغ و برنده دوسیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین طراحی صحنه شد. در خلاصه داستان رسمی این فیلم آمده است: «بعضی آدم‌ها می‌توانند بر «ضد» هدفی باشند که همه می‌پندارند در خدمت آن هستند. این «ضد» می‌تواند حذف یک نفر یا یک ملت باشد.» فیلم سینمایی «ضد» به نویسندگی حسین تراب‌نژاد به بحران‌ها و درگیری‌های منافقین در تابستان سال ۶۰ و بمب‌گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت شهید بهشتی و یارانش می‌پردازد. در بستر این فضای ملتهب سیاسی شاهد یک قصه عاشقانه هستیم. در واقع می‌توان «ضد» را یک عاشقانه سیاسی دانست که در آن یک ضد قهرمان در دو راهی دشوار عشق و سیاست قرار می‌گیرد. از سوی دیگر این فیلم به روایت نفوذ می‌پردازد؛ روایت نفوذ یکی از اعضای گروهک منافقین که به حراست حزب جمهوری و بسترسازی ترورهای سیاسی مشغول است. گفت‌وگوی ما را با امیرعباس ربیعی، کارگردان فیلم «ضد» بخوانید.


شما در فیلم قبلی‌تان «لباس شخصی» هم به رویدادهای سال‌های اولیه پیروزی انقلاب و حزب توده پرداختید، دلیل علاقه‌مندی‌تان به این حوزه چیست؟
به لحاظ سینمایی سوژه‌های جذابی در سیاست و تاریخ معاصر ایران وجود دارد که می‌تواند تولیدش باعث تنوع ژانری در سینمای ایران شود. یکی از ویژگی‌های سینمای دنیا تنوع در ژانر است که در سینمای ایران کمتر وجود دارد. احساس می‌کنم مخاطب در برخی ژانرهای سینمایی ایرانی اشباع شده و تشنه یک نوع تنوع است. جای فیلم‌های سیاسی، وحشت و فانتزی در سینمای ایران خالی است. از سوی دیگر در تاریخ کشور ما موضوعات جذابی حول محور سیاست وجود دارد که هرکدام قابلیت یک فیلم جذاب را دارند. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که در اوایل پیروزی انقلاب سیر تحول و اتفاقات زیاد است؛ ترور رئیس‌جمهور، ترور عالی‌ترین مقام قضایی کشور، درگیری گروهک‌های مختلف و جنگ تحمیلی همگی اتفاقاتی هستند که بار دراماتیک بسیار زیادی دارند. در بسیاری از کشورها که این اتفاقات نیفتاده یا به ندرت افتاده است، با تخیل ماجراهای معمایی، جنایی و پیچیده سیاسی را ابداع می‌کنند یا سال‌هاست برای اتفاق‌هایی مثل ترور رئیس‌جمهور امریکا جان اف کندی از زاویه‌های دید مختلف فیلم‌های سینمایی متنوع ساخته می‌شود. چون این سوژه‌ها زوایای پنهان و بار دراماتیک زیادی دارند و مخاطب علاقه‌مند است پشت پرده‌ها را ببیند، ما به عنوان سینماگر وظیفه داریم تاریخ را بیان کنیم. تاریخ نقش مهمی در رشد جامعه کنونی، جهت‌گیری‌ها و ارتقای فرهنگی کشورها دارد. وقتی این موضوعات با زبان سینما بیان می‌شود، همیشه زنده می‌ماند و موجب آگاهی و بلوغ فکری و فرهنگی جامعه می‌شود.

شما در «ضد» یک درام سیاسی با تکیه بر رخداد واقعی ساخته‌اید، این مقطع تاریخی ما چقدر حرف‌های ناگفته دارد؟
من معتقدم تاریخ همیشه در حال تکرار است. اتفاقاتی که رخ می‌دهد حتماً پیشینه دارد و حتی در آینده نظیرش را خواهیم داشت. به نظرم اهمیت پیگیری تاریخ برای همین است. انسان وقتی تاریخ بداند از لحاظ نظری و فکری زود تحت تأثیر پدیده‌ها و ماجراهایی که در زمان خودش رخ می‌دهد، قرار نمی‌گیرد و می‌تواند تحلیل و زوایای پنهان را درک کند. اتفاقاتی که در سال‌ها و دهه‌های اولیه پیروزی انقلاب رخ داده شاید با ظاهری متفاوت ولی با همان زیر بنا و اصول؛ برای کسی که تاریخ را مرور کرده، اتفاقات آشنایی است. به طور مثال اتفاقاتی که سال قبل در کشور رخ داد، پدیده‌ای به ظاهر اجتماعی و برآمده از بدنه مردم و در واقع برنامه‌ای طراحی‌شده از سوی سرویس‌های معاند انقلاب اسلامی بود. می‌بینیم کسانی داعیه‌دار آزادی می‌شوند که خودشان در طول تاریخ از هیچ کار خلاف آزادی دریغ نکرده‌اند. منافقین که سال گذشته یکی از میدانداران حمایت از زنان و آزادی بودند، همین اتفاق را در دهه ۶۰ رقم‌زده است. این گروه هجمه‌ای را علیه دکتر بهشتی که جزو روشنفکران دینی و حامی آزادی بوده است، راه می‌اندازد و ایشان را دیکتاتورمآب معرفی می‌کند. اما روایت این اتفاقات چه آورده‌ای برای امروز دارد؟ بخشی از این پرونده‌ها پیچیدگی‌هایی داشته است که در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ اصرار داشتند این پرونده‌ها بررسی نشود، هنوز پشت پرده این‌ها بیان نشده است. یکی از چیزهایی که باعث می‌شود این موارد پیگیری و جامعه دچار مطالبه‌گری شود، ساخت همین فیلم‌های سینمایی است.

چقدر سعی کرده‌اید فیلم شعاری نباشد؟
وقتی ما می‌خواهیم درباره مسائل بنیادی و جدی کشورمان و حتی مسائل منطقه کار کنیم، یکسری برچسب‌هایی مثل سفارشی‌ساز بودن به این حرکت‌ها خورده می‌شود، یعنی من فیلمساز یک روبات هستم و به من دیکته می‌شود که چه چیزی تولید کنم. این‌ها موانعی است که سر راه فیلمسازها می‌گذارند تا کسی سراغ این سوژه‌ها نرود و بررسی نکند، چون امنیت عده‌ای در گرو طرح نشدن چنین مسائلی است، در حالی که فیلمساز نمی‌تواند فیلمی بسازد، مگر اینکه فکر خودش باشد، البته فیلمسازانی هستند که فیلمسازی برای‌شان یک شغل است و براساس‌ایده‌هایی که به آن‌ها سفارش داده می‌شود، فیلم می‌سازند. شما از خط سیر فیلم‌ها می‌توانید بفهمید که فیلمساز براساس دغدغه مسئله‌ای را پیگیری می‌کند یا براساس سفارش. فیلم آیینه درونی فیلمساز است. نمی‌شود با مخاطب روراست نبود. اگر حرفی را باور داشته باشیم و بتوانیم به زبان سینمایی حرف بزنیم می‌گوییم شعاری نیست. ما تلاش‌مان را کرده‌ایم و با زبان سینما آن را پیگیری می‌کنیم. زبان سینما زبان مشترک همه انسان‌هاست.

ما به عنوان سینماگر وظیفه داریم تاریخ را بیان کنیم



بعضی منتقدان می‌گویند فیلم «ضد» از لحاظ فرم و ساختار بصری متأثر از فیلم «ماجرای نیمروز» آقای مهدویان است، نظر خودتان چیست؟
آقای مهدویان فیلمساز خوبی است و مخاطبان با فیلم‌هایش ارتباط برقرار می‌کنند، اما جنس کارگردانی و فرم سینمایی که من پیگیری می‌کنم، هیچ شباهتی با این فیلمساز ندارد. ایشان از لحاظ میزانسن و حرکت دوربین دکوپاژ به سمت سینمای مستند گرایش دارد و واقع‌نمایی می‌کند. سینمای من به سینمای کلاسیک گرایش دارد، اما اینکه فیلم‌ها شبیه هم می‌شود، به دلیل اتمسفر آن دوره است. من درباره دهه ۶۰ صحبت می‌کنم؛ سال‌هایی که به لحاظ طراحی صحنه، لباس، آکسسوار و زیست آدم‌ها همه برگرفته از واقعیتی است که هم «ضد» و هم «ماجرای نیمروز» از آن واقعیت وام می‌گیرد.

به عنوان سؤال آخر بفرمایید انتخاب آقای نادر سلیمانی با آن پیشینه‌ای که مخاطب از او به عنوان بازیگر طنز دارد، یک ریسک نبود؟
در سینما حلقه‌ای از بازیگران بین فیلمسازان جاافتاده است که از افراد موجود در این حلقه استفاده شود. این هم به ضرر سینما و هم به ضرر فیلم است. اینکه فیلمسازان در فیلم‌های‌شان از یکسری آدم‌های خاص استفاده می‌کنند، باعث عدم پیشرفت سینما و خستگی مخاطب می‌شود. وقتی استفاده از یکسری بازیگر منحصر شود، برای دیگر بازیگران انگیزه‌ای باقی نمی‌ماند که خودشان را ارتقا دهند. همچنین این اتفاق باعث توقعات بی‌منطق و خلاف عرف در قیمت و هزینه‌ها برای آن طیف خاص بازیگران می‌شود، در حالی که با شکستن انحصار فضای رقابت باز می‌شود. نادر سلیمانی بعد از برنامه «ساعت خوش» به عنوان بازیگر طنز شناخته می‌شود، در حالی که معتقدم کسی که طنز خوبی دارد، تواناتر از کسی است که در فضای غیرکمدی کار می‌کند، پس به ایشان اعتماد کردم و با تلاش خود در نهایت موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از جشنواره فجر ۴۰ شد. اگر این مسیر برای دیگر بازیگران نیز ادامه پیدا کند، فضای رقابت سالم‌تر و اگر بازیگری توانا نباشد، حذف می‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha