۱۴۰۲.۰۹.۱۹

ناهید منصوری- خبرنگار، نقد و بررسی رمان نوجوانِ «هومان» به همت مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری و با حضور نویسنده رمان، محمد نصراوی؛ محسن هجری به عنوان منتقد و تیمور آقامحمدی به عنوان کارشناس منتقد، در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.

به گزارش روابط عممی حوزه هنری، تیمور آقا محمدی در ابتدای این نشست، «هومان» را اثر اول نویسنده معرفی کرد که از فضا و جهانی تازه در ادبیات نوجوان صحبت می‌کند و از ژانری سخن می‌گوید که متمایز از دیگر تولیدات است و با زیر ژانری از داستانهای علمی تخیلی به ماجرای نوجوانی می‌پردازد که به دنبال آرمانشهر است.

محمد نصراوی نویسنده «هومان» در معرفی اثر خود به دغدغه‌اش نسبت به تاثیر نخبگان و سطح دانشگاهی بر جامعه اشاره کرد و سپس به جایگاه رسانه در جامعه امروز پرداخت.

نویسنده «هومان» گفت: در بیشتر آثار هنری از مجسمه گرفته تا نمایشنامه و تئاتر روح آثار هنری را داستان روایت تشکیل می‌دهد  بنابراین در دوره کروناه به صورت مجازی کلاس داستان‌نویسی رفتم  تا اینکه فراخوان رویداد «هزار تو» مدرسه عقیق قم را دیدم و طرحم را که ویژه نوجوانان بود را ارائه کردم و در افتتاحیه این رویداد به واسطه علاقه و صحبت‌هایی که نسبت به فانتزی شد جرقه «هومان» در ذهنم کلید خورد و تصمیم گرفتم مفاهیم دینی و مذهبی را در قالب قصه پیاده کنم.

محسن هجری که به عنوان منتقد در نشست نقد و بررسی «هومان» حضور داشت به دشواری‌های پرداختن به مضامین اسطوره‌ای  اشاره کرد و افزود: پرداختن به چنین موضوعاتی و ایجاد ارتباط میان اثر و مخاطب کار بسیار دشواری است.

وی با اشاره به داستان «هومان» به ورود و نفوذ اهریمن و شیطان در فضاهای متعدد اشاره کرد و افزود: نویسنده در این اثر نشان می‌دهد که شهر گمشده فاقد جغرافیا است. شهری که جغرافیای مشخصی در زمین ندارد بلکه در تک تک افرادی است که به دنبال تعالی هستند و می‌خواهد از تسلط شیطان رها شوند.

هجری ادامه داد: داستان «هومان» با فراز و فرودهایش مخاطب را به دنبال خود میکشاند. در این اثر شهر گمشده در برابر بهشت شداد قرار می‌‎گیرد و از ابتدا مخاطب را درگیر می‌کند.ضمن اینکه مدام در داستان گفته می‌شود که این سفر سفری است که تو باید به تنهایی بروی بنابراین مخاطب احساس میکند که گویا در این سفر یاری ندارد و من قرار است آرمان شهر را پیدا کنم.

وی در واکاوی عناصر قصه این سوال را مطرح کرد که بهشت شداد از کجا آمده؟ و سپس یادآور شد: من در اسطوره‌های بین‌النهرین و خاورمیانه تحقیقات زیادی داشتم و در هیچ کدام از آنها مقوله‌ای به نام بهشت شداد ندیدم. با پیگیری منابع دریافتم که تمام کسانی که این مفهوم را نقل قول کردند به قرون پنجم تا هفتم هجری باز می‌گردد. در بازه زمانی 200ساله بهشت شداد مطرح شده و اتکای آن هم به تفسیر آیاد قوم عاد است.

آیا آرمان‌شهر مدام در معرض آسیب است؟

این منتقد ادبی با اشاره به داستان اصحاب کهف و پناه بردنشان به کوه پس از مواجهه با دقیانوس به وجه اشتراک داستان «هومان» با این واقعه تاریخی پرداخت و گفت: به نظرم شخصیت هومان به شخصیت اصحاب کهف شبیه است و در اینجا این سوال پیش می‌آید که آیا هومان می‌تواند از دست اهریمن فرار کند؟ یا آرمان‌شهر مدام در معرض آسیب است و هیچ سرزمینی به نام آرمان‌شهر وجود ندارد که بتواند جاودانگی را معنا کند.

هجری در ادامه نظریه و نوع نگاه افلاطون به آرمانشهر را تشریح کرد و یادآور شد: آرمانشهر وقتی وارد حوزه ادیان می‌شود بهشت است یعنی سرزمینی که در آن گزندی نمی‌بینیم و در آنجا همه انسان‌ها با هم ارتباط دارند اما اگر قرار باشد به حیات دنیایی منتقل شود رنگ و بوی آرمان شهر به خود می‌گیرد.

وی اصطلاح آرمان شهر را بعد از افلاطون با عنوان «مدینه فاضله» از نگاه فارابی تعبیر کرد که جای تسلط فلاسفه بر شهر نیکان و پیامبران حاکمیت را در دست دارند. وی همچنین با یادآوری اینکه مفهوم آرمان‌شهر در قرن 6  دستمایه منطق‌الطیر عطار می‌شود گفت: عطار در قالب داستان سیمرغ، به دنبال آرمان شهر است که در این نگاه هم عقلانیت جمعی جایگزین پیرفرزانه می‌شود.

نفسانیات ریشه همه اختلافات

این منتقد ادامه داد: آنچه در داستان هومان می‌بینیم این است که شهر گمشده را در درون خود جستجو می‌کند و به این نکته اشاره دارد که مشیت خداوند به تکثر و اختلاف است. آنچه در داستان «هومان» دیدیم این بود که ریشه همه اختلافات به نفسانیات بر می‌گردد و این در حالی است که گاه بحث نفسانیات مطرح نیست برای مثال در اختلاف حضرت ابراهیم و حضرت لوط بر سر عذاب قوم لوط اختلاف وجود دارد و ما اسیر منظرهایی هستیم که ردر آن قرار گرفته‌ایم به همین علت هم مومن مدام دعا برای خروج از جهل و رسیدن به آگاهی دارد.

سفر به درون

وی ادامه داد: سوال این داستان این است که هومان چه آرمان‌شهری را طلب می‌کند؟ او در آغاز متوجه فضای پیرامون خود می‌شود. او به عنوان کسی که کارگری می‌کند فقط غذا دریافت می‌کرده و با توجه به طبیعت ستیزه‌گر انسان با ظلم تصمیم به ترک شهر شداد را می‌گیرد. وقتی گام فراتر می‌گذارد متوجه می‌شود که فراتر از خانواده هم مسائلی وجود دارد. هومان در سیر و سلوک  سفر درونی ارتقای روحی پیدا می‌کند، او در ابتدا دنبال مکان جغرافیایی است و بعد می‌بینیم که به آرمان شهر خیالی می‌رسد. شهری که توسط زنان اداره می‌شود و مردی در آن نیست و حتی آن شهر را هم مطلوب نمی‌بیند چراکه نیمی از شهر در آن وجود ندراند و در نهایت شهر گمشده را همچون اقلیم هشتم در درون خود جستجو می‌کند.

هجری تاکید کرد: در پایان داستان می‌بینیم ماهیت شهر گمشده برای هومان روشن نمی‌شود و همچنان در جستجو می‌ماند و قصه هم بدون پایان‌بندی مشخص به اتمام می‌رسد.

وی اظهار کرد: هومان تنها در جستجوی راه است و بعد درمی‌یابد که راه همان هومان است.

این منتقد به روند علت و معلولی در فضاهای اسطوره‌ای و ضرورت باورپذیری آن تاکید کرد و گفت: روند تحول هومان روندی است که می‌تواند برای هر نوجوان اتفاق افتد. حضور زنان در روایت اتفاقی نیست در بهشت شداد از زنان استفاده ابزاری می‌شود اما در حرکت از شهر شداد نخستین انگیزه مادر هومان است. کسی که نقشه راهنما در سفر را به هومان می‌دهد یک پیرزن است و در ادامه دختر نوجوان هومان را همراهی می‌کند و بعد با آرمانشهر زنانه مواجه می‌شود. در پایان روایت هم شاهد این هستیم که هومان با مادرش در جستجو است اما بهتر بود برای همذات‌پنداری بیشتر مخاطب نوجوان دختر شخصیت دختر نوجوان هم همراه با هومان و مادرش می‌شد.

هجری ادامه داد: در «هومان» نویسنده می‌خواهد جایی برای زمان باز کند و ای کاش از اسطوره‌ها در این زمینه وام گرفته می‌شد و ما از اسطوره‌هایی مثل بلقیص وام گرفته می‌شد.

وی در ادامه به پیرمرد کتابخوان در داستان «هومان» اشاره کرد و بیان کرد: پیرمرد کتابخوان نمادی از آگاهی مخرب است که می‌خواهد جامعه را به ویرانی بکشاند ولی ما در این اثر رویکرد مثبت به کتاب و اینکه آیا کتاب می‌تواند هدایتگر انسان باشد را نمی‌بینیم.

منتقد نشست نقد و بررسی «هومان» افزود» در نظریه مرکزی متن، کتاب بنای آگاهی قرار نمیگیرد بلکه سفر درونی او را به آگاهی می‌رساند. ای کاش صدای نویسنده در خلال خط‌های کتاب نبود و مخاطب با سکوت نویسنده پی به جهان‌بینی او می‌برد. راه مقابله با پیرمرد کتابخوان تحت عنوان جستجوی شهر گمشده مطرح می‌شود و همچنان هم به نتیجه نمی‌رسد و این شاید جایی برای ادامه پیدا کردن کتاب و انتشار جلد دوم آن باشد.

باید تمام مولفه‌ها با زمان داستان هماهنگ باشد

هجری در بخش بعدی سخنانش به زمان و زبان ادبیات پرداخت و گفت: در هر زمان زبان متفاوتی وجود دارد و باید نویسنده متناسب با آن فضا داستان بنویسد. در هومان ما با جهان اسطورهای مواجه هستیم و تمام مولفه‌ها از جمله زبان باید با آن هماهنگ باشد. همچنین بخش مهمی از کار خلق زبان داستان است که نباید به سمت تکلف بود و کوچه بازاری شود.

وی افزود: راوی داستان «هومان» دانای کل است که نقش خداوند را بازی می‌کند. در یک روایت اسطوره‌ای چاره‌ای نیست و باید از راوی دانای مل استفاده کرد ولی مسئله این است که راوی از این قالب می‌تواند خارج شود و خود را وارد متن کند یعنی جایی که روند قصه در حال پیش رفتن است راوی وارد شود.

این منتقد با اشاره به اینکه در بخش‌هایی از «هومان» نویسنده تحریک به فاش‌گویی می‌شود گفت: گاه نویسنده برای اینکه مخاطب مفهوم را اشتباه برداشت نکند مرتکب فاش‌گویی می‌شود اما در چنین مواقعی بگذارید متن اشتباه فهمیده شود ولی فاش‌گویی نکنید. قصه باید پنهان باشد تا مخاطب خود در انتها به کشف آن دست یابد. در اینجا هم نیازی به گفتن سفر درونی نیست.

وی این کتاب را اثری ارزشمند معرفی کرد و تاکید کرد: این داستان من را با موضوع محوری همراه کرد. این داستان از این نظر برایم بسیار ارزش دارد که من را مجبور کرد تا سراغ یکسری متون با مفهوم آرمان‌شهر و بهشت شداد روم. «هومان» من را بنیادین ترین مسائل درگیر کرد و براین یان سوال را یاجاد کرد که آیا می‌توانیم آرمان‌شهر را شکل دهیم که تبدیل به بهشت شداد نشود؟ این کتاب ما را از متن به بیرون خود پرتاب می‌کند و من را وادار به مطالعه دیگر متون کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha