به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، نشست سیوپنجم از سلسله نشستهای «مسئله شهر؛ گفتگوهای انتقادی مدیریت شهری و علوم انسانی در باب شهر» با موضوع «سیاستگذاری فرهنگی و شهر؛ بررسی اثرات و پیامدهای نادیده گرفتن شهر در سیاستگذاری فرهنگی» با حضور دکتر سید مجید امامی، دبیر شورای فرهنگ عمومی و دکتر بهزاد عمرانزاده، معمار و رئیس پژوهشگاه شهید صدر و دبیریِ سید فاضل سجادی، برگزار شد.
سجادی، دبیر سلسله نشستهای مسئله شهر، در مقدمه و معرفی این نشست گفت: برخلاف سنت معمول، که همواره طرح بحث علوم انسانی میشود و شهر، صورتبندی خودش را بر روی آن ادامه میدهد؛ این بار میخواهیم از تجربه شروع کنیم؛ از میدان بیاییم و ببینیم که این میدان، برای عرصهی نظر و عرصهی سیاست چه دستاوردهایی دارد و بعد آن به ماجرای یک مدیر فرهنگی و یک سیاستگذار فرهنگی بپردازیم.
سجادی با طرح این سؤال که «اگر شهر بهعنوان یک مسئله فرهنگی دیده شود چه تفاوتهایی در مواجه با فرآیندها و تکنولوژیِ ایجاد شهر خواهد داشت؟» دکتر بهزاد عمرانزاده، معمار و رئیس پژوهشگاه شهید صدر، را به این گفتوگو دعوت کرد.
عمرانزاده در ابتدای این نشست گفت: عموماً بشر با اقدامات تمدنی، بخش عمدهای از گرفتاریهای خود را در سایه دستساختههایش، به وجود آورده است به این ترتیب شهر را به هر نحوی بسازیم، به همان نحو دچارش میشویم. یا شهر به ما یاری میرساند، یا ما را از مسیری که باید طی کنیم، دور میکند.
وی با اشاره به این نکته که شهر بیش از اینکه اتفاق مهندسی و کاربری باشد؛ یک اتفاق فرهنگی و اجتماعی است، افزود: شیوه زیست و نوع فعالیت انسان در شهر، متأثر از شهر است. معماری و شهرسازی به همان نسبتی که میتواند فرهنگساز باشد، میتواند فرهنگ سوز هم باشد.
عمران زاده با تأکید بر صرفاً خشت و چوب نبودن معماری و شهرسازی درگذشته، افزود: معماری و شهرسازی در دل خود انواع هنرهای معماری اسلامی مانند کاشیکاری، آیینهکاری، گرهسازی، مقرنس، نگارگری، نقاشی و ... را دربرمیگرفت.
وی ورود ایران به دوره شبه مدرن را سرآغاز این تغییر معماری و شهرسازی دانست و گفت: از زمانی که وارد دوره شبه مدرن شدیم؛ معماری مدرن با تقلیل انسان به ماشین و تعریف آن در چهار عملکرد اصلیِ سکونت، رفتوآمد، فراغت و کار؛ تنوعات و زیباییهای فرهنگی را به شکل و فرمی واحد تبدیل کرد. او در ادامه تاکید کرد: وقتی در سالهای قبل از انقلاب؛ حاکمیت، سیاست مدرنیزاسیون از بالا را قرارداد، شهرهای مدرن در نقطه اصلی توجه حاکمیت قرار گرفت و این شهرها و امر شهری شدن، تبدیل به نماد پیشرفت و ترقی شد. در مقابل؛ هرچه غیر شهر ازجمله روستاها، نماد جهانِ سنت و عقبماندگی شدند.
وی با بیان تناسبات سهگانهی کاربری، اقلیمی-محیطی و اجتماعی-فرهنگیِ معماری، اظهار کرد: معماری، شهرسازی و شهرهای ما تناسبات و ابتناهای اصلیشان را از دست دادند. به همان نحو که بناها و ساختمانها را در تهران میسازیم، در بندرعباس، آذربایجان شرقی، شمال و... نیز ساختمانها به همان شکل و فرم ساخته میشوند.
عمران زاده با اشاره به محوریت عناصر فرهنگی در شهرهای گذشته، این نوع شهرها را شهر فرهنگ خواند و گفت: شهر فرهنگ تبدیل به شهر سرمایه و شهر مصرف شده است. محوریت شهرهای مدرن با مراکز تجاری بزرگ، ساختمانهای اداری، برجها، مالها و ... است. عمران زاده ادامه داد: این وضع نشاندهنده غفلتهای بزرگی است که در حوزه سیاستگذاری فرهنگی رخداده است.
سجادی در ادامه گفتگو با سید مجید امامی را با طرح سؤالی مرتبط با مسئولیت او، یعنی دبیری شورای فرهنگ عمومی آغاز کرد و گفت: وقتی از شهر در سیاستگذاری فرهنگی غفلت شود؛ چه اثراتی را به دنبال خواهد داشت و چه طور میتوان آن را جبران کرد؟
سید مجید امامی تبدیل خانه به خوابگاه در زیست شهری و شکلگیری روابط انسانی در فضاهای بهدوراز خانه را اثرات غفلت از شهر در سیاستگذاری فرهنگی دانست و افزود: این حجم از کافه رفتن در شهرها، نشاندهندهی نیاز روح سرگردان انسانی به آرامش است و رفع معضل خانهزدایی را در پی دارد.
* هیچ دولتی با یک برنامهی شهری روی کار نیامده است
امامی اظهار کرد: هیچ دولتی در طی این ۴۵ سال بعد از انقلاب، با یک برنامهی شهری روی کار نیامده است. نیاز است یک بازاندیشی جدی صورت بگیرد و اصلاح و بازسازی نسبت بین دولت ملی با دولتهای شهری و محلی، میتواند اثرات غفلت از شهر در سیاستگذاری فرهنگی را جبران نماید.
امامی در خصوص مردم و زندگی در کلانشهرها گفت: اساساً مردم در شهر زندگی نمیکنند، بلکه آن را تحمل میکنند و در آخر هفته از روزمرگیها به سمت شهرها و روستاهای خود و به سمت زندگی فرار میکنند. در نحوهی مواجه مدیریت شهری با شهروند، سنتها و تنوعات فرهنگی نادیده گرفته میشوند و بهصورت نمایشی و ویترینی به آن پرداخته میشود.
امامی از نبود شرکتهای مشاورهای معماری و شهرسازی با رویکرد معماری ایرانی اسلامی انتقاد کرد و گفت: در این زمینه حدود ۸ سال پیش، دوستانی در حوزه علمیهی قم شروع به فعالیت کردند و طرحهایی برای پروژههای نهضت ملی مسکن، تحت عنوان خانه ویلاهای مولد هم ارائه دادند؛ اما اجرایی نشد.
وی در رابطه با حل مسائل کلانشهرها گفت: راه اصلاح مسائل مذکور این است که نسبت و رابطهی نظام سیاستگذاری فرهنگی کشور در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگی عمومی، با شهرداریها اصلاح شود. مهاجرت معکوس و تشکیل «قرارگاه شهرسازی، شهرنشینی و شهروندی» در شورای فرهنگی عمومی با سه رویکرد احیای «مکانرویدادها و زمانرویدادها»، «نگاشت شهری در سیاستهای کلان» و «تطابق پهنهها و نواحی هنری، کاربری و تاریخی در شهر» راهحل اساسی این معضلات است.
*شورای عالی معماری شهرسازی درگیر کارهای روزمره است نه امور عالی
عمران زاده در ادامه با اشاره به تهرانیزه شدن شهرستانها و روستاها، عدم توجه به روستاها در سیاستگذاری کلان فرهنگی را باعث اصالتبخشی به شهری بودن دانست و گفت: پیشرفت، تحصیل و تشخص در شهری شدن خلاصهشده است و درنتیجه؛ نسبت ۷۵ درصد روستانشینی و ۲۵ درصد شهرنشینی در طی این سالها برعکس شد.
وی از فقدان گفتمان هویتبخش و سبکساز در این حوزه خبر داد و گفت: حدود ۴۰ الی ۵۰ سال است که در حوزهی معماری و شهرسازی با بیسبکی مواجهیم. در دورهی صفویه معماری و شهرسازی مبتنی بر فرهنگ ایرانی_اسلامی، و هویت تاریخی شکلگرفته بود؛ اما با فرض وجود شیخ بهاییها در ایران امروز، سیاستی نیست که بتواند کار را بهدست آنان بسپارد. همچنین معماران ما با چالش هویت شغلی مواجهاند؛ زیرا نسبت خود را با نهاد قدرت، مردم، امور ملی و فرهنگی مشخص نکردند. آشفتگی و تفرُق در حوزه معماری و شهرسازی از نتایج این پدیده است. وی تأکید کرد: در حوزه سیاستگذاری معماری و شهرسازی، قوهی عاقله ملی وجود ندارد. اگر وجود داشت میتوانست نهاد سیاستگذار فرهنگی را در جهت اجرای سیاست فرهنگی خودش مجاب کند. شورای عالی معماری شهرسازی درگیر کارهای روزمره است؛ نه امور عالی. اساساً به معماری و شهرسازی در قامت یک امر ملی و کلان که میتواند حیات اجتماعی و فرهنگی را تحت تأثیر قرار دهد، نگاه نمیشود.
وی با اشاره به نقشه مهندسی فرهنگی بهعنوان یک سند در شورای عالی انقلاب فرهنگی و اشاره به امر معماری نهاد آموزش، در سند تحول بنیادین آموزش پروش و سند دانشگاه اسلامی، گفت: این سیاستها و برنامهها اجرا نمیشود و اتصال بین سیاستهای کلان و میدان قطع است و با یک اختلال نظام سیاستگذاری فرهنگی و شهری مواجه هستیم.
عمران زاده، پیشنهاد داد: با نگاه سیاستگذاری فرهنگی بینحوزهای و بینرشتهای میتوان معماری و شهرسازی را در خدمت سیاستگذاری فرهنگی قرار دهیم. همچنین میتوانیم از امکانات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگی عمومی میتوان استفاده کنیم. همانند ظرفیت جشنواره فجر وزارت فرهنگ، که میتوان در کنار آن جشنواره معماری فجر را راه انداخت و به این نحو اتصال جامعه معماری با امر ملی شکل میگیرد. همچنین میتوان برای ساخت ساختمانهای بزرگ ملی، مسابقهی معماری برگزار کرد و جامعه معماری را درگیر حل مسئله کرد.
*جشنواره معماری و شهرسازی فجر راهاندازی شود
در پایان این نشست امامی از این پیشنهادها استقبال کرد و گفت: باید بنیاد معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی با هیئتامنایی متشکل از نمایندگان چند دستگاه و اشخاص حقیقی تشکیل شود. همچنین باید جشنواره معماری و شهرسازی فجر باید نیز راهاندازی شود.
نظر شما