۱۴۰۳.۰۲.۱۲

نشست رونمایی از کتاب‌های «مثل دست‌های مادرم» و «گنج قلعۀ متروک» اثر خسرو باباخانی با حضور نویسنده اثر و تیمور آقامحمدی کارشناس، سورنا جوکار مجری کارشناس در سالن صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، خسرو باباخانی در ابتدای این نشست از نگارش «مثل دست‌های مادرم» که جزو اولین آثارش بود سخن گفت.  وی در معرفی این کتاب که در دهه 60 نوشته شده و نزدیک به 4 دهه از خلق آن گذشته، خاطره‌ای از نحوه آشنایی‌اش با امیرحسین فردی و تاثیری که وی در جذب باباخانی به نویسندگی داشته را بازگو کرد.

باباخانی همچنین در بخش دیگری از سخنانش به حضور در جلسات «کیهان بچه‌ها» و اولین انتشار کتاب «مثل دست‌های مادرم» و سانسور 30 صفحه‌ای آن و سپس چاپ کتاب در انتشارات افق گفت.

وی درباره دیگر اثر خود که با عنوان «گنج قلعۀ متروک» منتشر شده هم اظهار کرد: زمانی که این کتاب را نوشتم می‌دانستم که کار خوبی شده و احساس می‌کردم اثر خوبی است. در آن زمان متوجه شدم رمان جذاب، پرتحرک و هیجان‌انگیزی نوشته‌ام چراکه بخشی از آن تجربه زندگی‌ام است و می‌دانستم به دل می‌نشیند.

هر اثر متناسب با ویژگی شخصیت مولف خلق می‌شود

تیمور آقامحمدی که در این نشست به عنوان کارشناس حضور داشت اظهار کرد: خود را مخاطب آثار باباخانی می‌دانم و من برآمده از مخاطبان آثار وی و همنسلان وی هستم.

وی ادامه داد: مدتی است که همنظر با این نگاه شده‎ام که هر اثر متناسب با ویژگی شخصیت مولف خلق می‌شود و تیپ شخصیتی هرکس در آفرینش، خلق و کشف، تاثیرگذار است. باباخانی هم فردی پاک، زلال، گرم و صمیمی است، او رشته سخن را به دست می‌گیرد و از تجاربش می‌گوید و این باعث می‌شود که ما با متنی روبه‌رو شویم که روایتی روان، خوش‌خوان دارد.

صمیمیت و زلالی‌اش متونش را تسخیر کرده

آقامحمدی با تاکید بر اینکه آثار باباخانی نمایشگر وجوه شخصیتی وی است بیان کرد: آثار باباخانی بسیار سرراست، صمیمی و زلال است و این باعث گستره بیشتر مخاطبان وی می‌شود. این ویژگی سبب شده تا ما همیشه همراه داستان و شخصیت‌هایش شویم و با آدمها و فضاها احساس همزادپنداری کنیم. از آنجا که روایت صمیمی است و باباخانی سعی کرده بدون تکلف بنویسد بر همین اساس هم ما در مواجهه با آثار وی خود را در میانه روایت‌ها می‌یابیم، خود را جای قهرمان قرار می‌دهیم و دوستان قهرمان دوستان ما و مسائل او مسائل ما می‌شوند. به عبارتی دیگر زلالی و صمیمت این نویسنده متونش را تسخیر کرده است.

وی ادامه داد: تجربه زیسته موجود در اثر کاملا مشخص است که شخصی است. او در فضای روستایی زیسته و دامنه کوه را در فضای خاص با خانه‌های روستایی دیده چراکه تا چنین فضایی را درک نکرده باشد نمی‌تواند به خوبی بنویسد.

این کارشناس ادبی تاکید کرد: تنوع ماجرا و شخصیت‌ها بخصوص در مجموعه داستان مخاطب را با مجموعه‎ای از شخصیت‌ها و فضاها و ماجراها مواجه می‌کند و این باعث می‌شود مخاطب از خواندن اثر خسته نشود.

صمیمت و زلالی‌ خسرو باباخانی متونش را تسخیر کرده است

وی با اشاره به تفاوت‌ها و ویژگی‌های مجموعه داستان و رمان گفت: نوشتن مجموعه داستان سخت‌تر از رمان نوشتن است. اگر بخواهیم دو ویژگی مهم «گنج قلعۀ متروک» را مطرح کنیم باید یادآور شویم که این اثر ماجرا محور است یعنی ماجراهای زیادی دارد چه آنها که در شهر اتفاق می‌افتد و چه ماجراهایی که در روستا رخ می‌دهد باعث می‌شوند حضور ماجراها بسیار پررنگ باشد اما در مجموعه «مثل دست‌های مادرم» داستان موقعیت‌ها اهمیت پیدا می‌کند برای مثال در داستان اول شخصیت در موقعیت شیدایی و عاشقی قرار می‌گیرد و می‌خواهد نسبت خود را با عشق مشخص کند. داستان دیگر این مجموعه سفری است که با یک تصادف آغاز شده یا در جایی دیگر نوجوانی که در پیاده‌رو از دنیا رفته است را می‌خوانیم. من این داستان را خیلی پسندیده‌ام و من را یاد «عدل» صادق چوبک انداخت.

آقامحمدی تاکید کرد: باباخانی درک درستی از تفاوت ژانر رمان و داستان کوتاه دارد و برای همین وقتی شروع به نوشتن می‌کند به تمام ملاحظات هم توجه دارد.

گذر زمان

وی یادآور شد: در مطالعه دو اثر وی که نخستین بار سه و چهار دهه قبل به چاپ رسیده می‌توان گذر زمان را به واسطه استفاده از برخی نشانه‌ها درک کرد و استفاده از سیگار، کتک زدن بچه‎ها و اهمیت روستا نمونه‌ای از این موارد است. ضمن اینکه داستان آینه اتفاقات و وقایع هر جامعه است و این در داستان نشان داده شده است. بعد از گذشت چند دهه و انتشار کتاب‌های «مثل دست‌های مادرم» و «گنج قلعۀ متروک»، این آثار به عنوان متن داستانی هنوز قابل استفاده است و سادگی در ساخت شخصیت و طراحی داستان باعث خواندن مجدد آنها می‌شود. ضمن اینکه کتابها فقط برای نوجوان امروز نوشته نشده است و احساس کهنگی و فاصله زیاد به ما دست نمی‌دهد.

در ادامه این نشست بخشی از نسخه صوتی کتاب «مثل دست‌های مادرم» با صدای بهروز رضوی پخش شد.

آقاخانی با تاکید بر ظرفیت پژوهشی دو کتاب باباخانی به رمان جدید خود که به تازگی با عنوان «تو خواب میکائیل هستی» منتشر شده اشاره کرد  و گفت: «تو خواب میکائیل هستی» رمانی است در حال و هوای نوجوان امروز که فضای پسرانه دارد و شخصیت اصلی آن نوجوانی 15 ساله است. من در این رمان سعی کردم همانطور که باباخانی از نوجوانانی که مخاطب ما هستند استفاده کرده، از نوجوانان بهره بگیرم و اگر چیزی برای مخاطب می‌نویسم از او برای او بنویسم و نه خاطرات خودم. من در این اثر سعی کردم به سمت خاطرات نوجوان بروم و سعی کنم وارد جهان مخاطب که یک نوجوان است، بشوم.

اثر هنری که سرگردم‌کننده نباشد وجه اصلی خود را از دست داده

وی ادامه داد: توافقات یا برداشت ما از یک مفهوم گاهی حتی می‌تواند تعریف آنها را هم تغییر دهد. ما در زیست جمعی وقتی به یک موضوع، عنوان و مولفه‌ و مفهومی فکر می‌کنیم گذر زمان می‌تواند آن را تغییر دهد و دچار دگردیسی کند بنابراین ‌میکائیل در «تو خواب میکائیل هستی» با محمود در اثر باباخانی نگاهشان در عشق کاملا متفاوت است. در کتابی که خسرو باباخانی نوشته محمود حس کاملا عاطفی دارد و خود را مدام اذیت می‌کند و در دوره‌ای که سخن گفتن این حس با نزدیکترین دوست دشوار است این داستان شکل گرفته و بر همین اساس هم می‌توان گفت اقلیم حکم یک زمینه را دارد. در مقابل میکائیل شخصیتی است که عشق را بیان می‌کند و تلاش دارد عشق او را ارتقا دهد. برای رسیدن به عشق او باید شایسته و مجهز باشد و از یک نقطه به نقطه دیگر برسد. میکائیل پیش از عشق چندان فرد جدی نیست، کتاب جنایی می‌خواند، موسیقی نازل گوش می‌دهد و مسئولیت‌پذیر نیست ولی عشق باعث می‌شود به سمت دانایی و فرهیختگی رود و مسیر رشد و کمال برای خود تعریف کند. نگاه او به عشق جنسیتی نیست و نشانه‌های تشکیل خانواده و دورنمایی دارد که در آغاز جوانی بتواند به ازدواج رسد. ما با مقایسه دو داستان که یکی سالها پیش نوشته شده و دیگری مربوط به نوجوان امروز است می‌توانیم به شناخت درست‌تری از داستان و انسان و نوجوان ایرانی برسیم.

صمیمت و زلالی‌ خسرو باباخانی متونش را تسخیر کرده است

وی در بخش دیگری از این نشست بیان کرد: رمان «گنج قلعه متروک» دو ویژگی دارد یکی سرگرم کنندگی و دیگری توجه جدی به شخصیت. وقتی از سرگرمی یک اثر ادبی و هنری صحبت می‌کنیم با یک عقب‌نشینی و مقابله و مسائلی روبه‌رومی‌شویم که حس می‌کنیم قرار است یک اثر را تنزل دهد در حالیکه اثر هنری که نتواند سرگرم‌کننده باشد وجه اصلی خود را از دست داده است.

حلقه مفقوده در جذب مخاطب

آقامحمدی حلقه مفقوده در جذب مخاطب را بی‌توجهی به وجه سرگرم‌کنندگی آثار ادبی دانست و افزود: از طراحی تا نوشتن و پرداخت باید به این وجه از آثار توجه کنیم. وقتی می‌خوانیم مدام در پی این هستیم که قرار است شخصیت اصلی چطور همراه شود. با گره‌افکنی به این فکر می‌کنیم که قرار است کجا گره گشایی شود و در تعلیق داستان من را به صفحات بعدی ارجاع می‌دهد. ضمن اینکه صحبت از جذابیت‌هایی مثل گنج می‌تواند کنجکاوی همه را تحریک کند. فکر و کنجکاوی ما باعث می‌شود سراغ اثر و رمز و رموز و ارواح ناشناخته و نیروهای ماورایی به اثر کشیده شود و اثر را رازناک و جذاب می‌کند و مخاطب را تا پایان داستان همراه می‌کند.

وی اظهار کرد: جنبه‌های مختلف شخصیت‌پردازی در کتاب خسرو باباخانی باعث شده بتوانیم او را تصور کنیم و با او همراه شویم که در نهایت هم باعث می‌شود شخصیت دچار تحول و پایانی شود.

وی ادامه داد: «مثل دست‌های مادرم» خسرو باباخانی دنبال خلق موقعیت‌های تاثیرگذار نبود و آدم‌ها برشی از افراد واقعی هستند. در رمان که ژانر نخبگانی است داستان‌ها روان و سرراست هستند و احساس هیجانی و عاشقانه است. باباخانی ماجرای آثارش را سخت بیان نمی‌کند و با صمیمیت و صداقتش مخاطب را همراه می‌کند. دسته‌بندی مخاطبان در دو اثر بخاطر سیاست‌های داستان کوتاه و رمان متفاوت است.

در بخش دیگر این نشست، نجفی که طراحی جلد کتاب «مثل دست‌های مادرم» را برعهده داشته و مدیر هنری نشر مهرک است به گرافیک و سختی‌های طراحی اشاره کرد و گفت: گرافیک برایم حل مسئله است و برای آن باید مسئله را درک کنم پس متون را باید با دقت بخوانم. کار گرافیک سخت است و همانطور که من نمی‌توانم داستان بنویسم برای داستان نویس هم طراحی سخت است. ‌

در پایان این نشست حسینی مدیر نشر مهرک به اختصار به ویژگی‌ها و دوست‌داستنی بودن کتاب‌های خسرو باباخانی اشاره کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha