به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، پارسینژاد در این نشست به ضرورت آشنایی کامل نویسنده با روش پژوهش کمی و کیفی به ویژه تحلیل محتوا اشاره و تأکید کرد: نویسنده قبل از خلق داستان باید پژوهش عمیقی را در زمینه انقلاب داشته باشد و خود باید پژوهشگر باشد و آشنایی کاملی با روشهای پژوهش کمی و کیفی (تولید محتوا) داشته باشد.
وی در ادامه به رابطه سه طرفه میان داستاننویسی، داستان خوانی و نقد پرداخت و گفت: داستانخوانی فقط سرگرمی نیست و ما را به نکات زیادی مثل درست زندگی کردن، پیشگویی رویداد و مباحث علوم انسانی میرساند. البته هر آنچه نویسنده به عنوان الگو مدنظر دارد میتواند مورد نظر مخاطب هم باشد.
این پژوهشگر اظهار کرد: تاریخ نمیتواند روایتگر همه رویدادها باشد بلکه به یک سلسله مباحث عمده میپردازد. در این میان ژانر ادبیات داستانی میتواند در ثبت وقایع تاریخی موثر باشد. در جنگ غزه جزئیاتی که در صحنهها اتفاق میافتد اگر ثبت و در رمان خلق شود ماندگار خواهد شد پس نویسنده نه صرفاً داستاننویس بلکه باید خود را جامعهشناس، فیلسوف و کارشناس علوم سیاسی بداند.
وی انقلاب را یکی از پیچیدهترین پدیدههای اجتماعی معرفی کرد و گفت: انقلاب یک جنبش جمعی است و با عملکرد جنبشهای مبارز تفاوت دارد. وقتی انقلاب معنی پیدا میکند که حرکت جمعی و در گستره وسیع شکل گیرد بنابراین تا جمع به وجود نیاید انقلاب شکل نخواهد گرفت و همین میتواند موضوع داستان باشد. پس باید انقلاب را شناخت تا بتوان آن را دستمایه داستان قرار داد.
پارسینژاد افزود: انقلاب بروز دگرگونی جامع بنیادین سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و آنچه در انقلاب رخ میدهد وسیعتر از جنگ است و این در حالی است که ما از داستان انقلاب غافل ماندهایم.
این منتقد ادبی ضمن اشاره به اهمیت آگاهی از بروز حوادث تاریخی و سیاسی سرنوشت ساز بزرگ، به بررسی تغییر ایدئولوژی، عقاید و نظام فکری به واسطه وقوع انقلاب پرداخت و گفت: ما باید در حوزه تغییر نظام فکری در دوره پیش و پس از انقلاب کار کنیم، حتی اگر نخواهیم به این موضوع در داستان بپردازیم.
پارسی نژاد همچنین با مطرح کردن بحث تجدید بنای دولت به عنوان یکی از شاخصههای انقلاب گفت: تغییر دولت و بنای دولت جدید میتواند دستمایه مهمی برای پژوهش و موضوع داستانی هم باشد. نویسنده باید بداند در داستان انقلاب اسلامی جابجایی خشونتآمیز قدرت مطرح بوده یا یک خیزش مردمی.
وی همچنین در خصوص اهمیت تاریخ تصریح کرد: دستمایه رویدادها را تاریخ تعیین میکند و مهم است که تاریخ به درستی از سوی داستاننویس رصد شود. نویسنده باید اشراف کامل به تاریخ ایران و جهان داشته باشد. مسئلهای که نویسنده با آن مواجه است ثبت رویدادهای تاریخی و امانتداری حقایق است چرا که نسل آینده از آن به عنوان مستندات تاریخی استفاده خواهد کرد بنابراین بیتوجهی به آن گناهی نابخشودنی است.
پارسینژاد درباره جنبشها نیز گفت: جنبشها حرکتهای کوچکی است که ممکن است سرکوب یا به انحراف کشیده شوند. نویسنده باید جریان فکری نهضتها و جنبشها را به طور کامل رصد کند.
وی مشارکت عمومی، خاستگاه اجتماعی توده مردم، نوع رهبری، شیوه سازماندهی جنبش، نوع ایدئولوژی انقلابی، وضعیت کاربردی خشونت و فراقانونی یا غیرقانونی بودن جنبش را از ویژگیهای مهم جنبشها معرفی کرد و افزود: نویسنده باید بداند خواست اولیه مردم چه بوده است؟ نوع کلام، رهنمودها و موضعگیریهای رهبر یک جنبش چیست و اینکه آیا یک جنبش با خشونت همراه بوده یا نه، و چه ثمره و پیامدی داشته است.
وی در ادامه از انواع جنبشها سخن گفت و افزود: جنبشها شامل جنبش انقلابی، جنبش اصلاحی، جنبش مقاومت و جنبش خودبیانی میشود. جنبش انقلابی جنبشی است که از روز نخست در پی براندازی حاکمیت است. جنبش اصلاحی جنبشی است که برای اصلاح آمده و نه برای براندازی حاکمیت اگرچه گاه جنبش اصلاحی تبدیل به جنبش انقلابی هم میشود. جنبش مقاومت از نظر جامعهشناسان جنبشی مبارزه طلبانه نیست بلکه محافظهکارانه است و میخواهد بدون تاوان به اهداف خود دست پیدا کند، و جنبش خودبیانی نیز بیشتر بر اساس تفکر و مسیر ایدئولوژی پیش میرود و بر پایه فکر و اندیشه و اشاعه تفکر استوار است. در این جنبش روی احساسات مردم و مسائل ایدئولوژی و مسائل ارزشی و باورها کار میشود و این یک جنگ پنهان است.
این پژوهشگر با تأکید بر اینکه نویسنده حتی برای داستان جامعهشناسی و روانشناسی هم باید تمام جنبشها را شناسایی کند و درباره آنها اطلاعات داشته باشد گفت: مباحثی مثل انسانشناسی، فرهنگشناسی و خودشناسی میتواند موضوع رمان یا دستمایه خلق داستان شود. همچنین نویسنده انقلاب در نقش پیشگویی حوادث براساس رابطه علت و معلولی عمل میکند و در این میان مخاطبشناسی داستان انقلاب و پاسخگویی به نیاز و سوالات و دغدغههای مخاطب اهمیت ویژهای دارد.
وی برای آشنایی با نظریههای مهم جامعهشناسی مرتبط با انقلاب دو کتاب «نظریهپردازی انقلاب» اثر جان فورن و «نظریههای انقلاب (وقوع، فرآیند و پیامدها)» اثر محمدحسین پناهی را به نویسندگان داستان انقلاب پیشنهاد داد.
پارسی نژاد در بخش دیگر این نشست بحث اهمیت مطالعات توصیفی انقلاب را مطرح کرد و به شناخت ویژگیهای پدیده انقلاب پرداخت، و در بخش نظریههای وقوع انقلاب به نظریه مارکسیستی از نگاه کارل مارکس، لنین، مارکوزه، مائو و جان فورن اشاره کرد و گفت: نظریات مارکس امروز کاربرد عینی ندارد اما باید حتماً به آن توجه داشت. لنین معتقد است باید آگاهی جمعی از نیروهای بیرونی به مردم داده شود تا انقلاب به وقوع پیوندد. ماکوزه نیز مهمترین عنصر انقلاب را قشر دانشجو و جامعه فرهنگی میداند و مائو انقلاب را حرکتی مردمی معرفی میکند که غیرقابل پیشبینی است و نیازمند نظریهای از پیش تعیین شده نیست و نهایتاً جان فورن نقش دولتها را در انقلاب پررنگتر میداند و معتقد است که انقلابیون باید از نیروهای خارجی برای وقوع انقلاب بهره بگیرند. البته در این میان باید به نظریه انقلاب آنتونیو گرامشی (نظریهپرداز مارکسیت) نیز اشاره کرد که بر پایه توجه به فرهنگ و جامعه مدنی است و این موضوع را مطرح میکند که حفظ حکومت تنها با سلطه و اعمال زور میسر نمیشود. او نوعی مشروعیت را لازمه حفظ حکومت میداند و این مشروعیت را تحت عنوان «هژمونی» معرفی کرده است.
وی ادامه داد: هژمونی به معنای پذیرش نظم و قوانین درون نهادی مردم و تسلط فرامین حکومتی توسط گروههای خاص وابسته به حکومت است.
پارسینژاد در ادامه به رویکرد دولت محوری اشاره کرد و افزود: از نظر جان فورن انقلاب صورت نمیگیرد مگر اینکه پشت پرده موضوعات سیاسی و دولتها باشند.
وی همچنین در بحث شناخت انقلاب به اهمیت شناسایی دقیق نارضایتیهای مردم، عواملی که باعث میشود گروههای اجتماعی قیام فعال کنند، جداسازی نارضایتیها از قیام فعال و بررسی وجه تمایز و همانندیهای سیاستگذاری دولت و خواست و سیر تحولات جامعه پرداخت.
سخنران نشستِ «واکاوی داستان انقلاب بر اساس مولفههای ساختاری و محتوایی ادبیات داستانی در غرب» در بخش پایانی این جلسه به ویژگیهای جامعهای که میتواند انقلاب موفق داشته باشد پرداخت و در این باره به نقش نخبگان و ستیز میان نخبگان در شکلگیری انقلاب، مکتب نظری اقتصاد اخلاقی مبتنی بر بررسی عناصر فرهنگی، نارضایتی و معیشت و انواع محرومیت اشاره کرد و افزود: پیش از نوشتن داستان انقلاب و جدای از مطالعه تبیینی انقلاب باید مطالعه توصیفی از آن داشته باشیم که نیازمند پژوهش و صرف زمانی طولانی است، و افزون بر این در داستان انقلاب باید به نظریههای جامعه شناسی، شناسایی انقلابها و آشنایی با جنبشها پرداخت، ولی متاسفانه اهمیت و قدرت ادبیات داستانی و موارد استفاده از آن در ایران مغفول مانده است.
نظر شما