۱۴۰۲.۰۸.۲۹

صد و هشتادمین شب شعر طنز در حلقه رندان با حضور شاعران تهرانی، قمی، همدانی، بوشهری و گیلانی برگزار شد.

به گزارش روابط حوزه هنری؛ صد و هشتادمین شب شعر طنز در حلقه رندان با ولادت حضرت زینب (س) و روز پرستار همزمان بود و در این جلسه شعرها و نثرهای طنزی با موضوعات مختلف از جمله موضوع پرستار و کادر درمان خواندند.

در این جلسه در بدو ورود، از حاضرین خواسته شد که تا آخر برنامه مصرع «چه خوش باشد پرستارم تو باشی» را کامل کنند.

صد و هشتادمین شب شعر طنز در حلقه رندان با اجرای سعید بیابانکی، با شعر «داروگ» نیما یوشیج آغاز شد و بعد از آن شاعران و طنزپردازان به نوبت روی صحنه رفتند.

دردسرهای عمل زیبایی

دکتر افشین تل‌لو، نویسنده کتاب «کلینیک حیوانات»، به عنوان اولین طنزپرداز به روی صحنه در حلقه رندان رفت و شعری با موضوع بیمارستان و عمل زیبایی خواند.

بخشی از ابتدای این شعر که یک لطیفه به زبان نظم بود را با هم می‌خوانیم:

«بر روی تخت پیرزنی بود بستری

بهر علاج میزده خود را به هر دری

نومید بود و خسته ز ایام روزگار

تسلیم بود و منتظر سوت داوری

تا بَر کَند بساط خود از عرصه حیات

بازی کند ز نقش خودش فصل آخری

تا دیده باز کرد سحر با روال پیش

در پیش تخت دید جوان تناوری

یک هودی سیاه به تن با کلاه پهن

داسی بلند کآمده تا شانه و بری

رنگش پرید پیرزن از التهاب مرگ

آهسته گفت: آمده‌ای جان من بَری؟

اما فرشته گفت که مادر مکن هراس

داری هنوز وقت زیادی مامان زری»

نقیضه با موضوع پرستار

محمد سلامی به عنوان دومین طنزپرداز، در ابتدا نقیضه‌ای با موضوع پرستار خواند که بخشی از آن به شرح زیر است:

«گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

بیماری ما از طلب قند مدام است

رفته است به روی صد و هشتاد و سه قندم

قند لب و قند دهن و چای حرام است

تا اینکه پرستار ز در آمد و دیدم

درمان و دوای مرض قند کدام است»

همچنین او شعری با موضوع کشف راز هستی خواند که در ادامه بخشی از آن آمده است:

«برداشته پرده از حقایق

فرموده یکی مدیر لایق

باران که نبارد، آب هم نیست

فیلسوف در این دیار کم نیست

من نیز به پیروی از ایشان

کردم به بشر کمک بدین سان

تقدیم نموده‌ام دو دستی

من کشف بزرگ راز هستی

انسان دوپا دو چشم دارد

هر بره و میش پشم دارد

بالای دو چشم هر کس ابروست

نام دگر غزال، آهوست»

مسابقه

در ادامه برنامه، سعید بیابانکی که اجرای این جلسه در حلقه رندان را بر عهده داشت، به مخاطبان برگزاری مسابقه را یادآور شد و از حضار خواست که مصرع «چه خوش باشد پرستارم تو باشی» را تکمیل کنند و به مسئولین حاضر در جلسه تحویل دهند تا داوری شود.

مونتاژ اشعار

جواد نوری از همدان، صاحب کتاب‌های «بی ادبیات» و «واترپلو با ماهی» شاعر بعدی بود که روی صحنه در حلقه رندان رفت.

او برای حاضرین تک‌بیت‌های مونتاژی را خواند. به این صورت که دو مصرع از اشعار معروفِ شعرای قدیمی مثل حافظ، سعدی، فردوسی را کنار هم گذاشته و یک تک‌بیت با معنای دیگر ساخته است.

چند نمونه در زیر آمده است:

«چنانت بکوبم به گرز گران

کزین برتر اندیشه بر نگذرد»

«اگر داری تو عقل و دانش و هوش

ستمکاری بود بر گوسفندان»

«سه کس را شنیدم که غیبت رواست

پژوهیدن و یافتن با شماست»

او همچنین شعر بلندی با همین شیوه سروده بود که برای حضار خواند. بخشی از ابتدای این شعر را با هم می‌خوانیم:

«همی یادم آید ز عهد صغر

که عیدی برون آمدم با پدر

به بازیچه مشغول مردم شدم

در آشوب خلق از پدر گم شدم

شنیدم که روزی سحرگاه عید

یکی قطره باران ز ابری چکید

ز گرمابه آمد برون بایزید

خجل شد چو پهنای دریا بدید

یکی دختری داشت خاتون چو ماه

اگر ماه دارد دو زلف سیاه

ز گرمابه آمد برون بایزید

دوتا چشم خود دوخت بر وی شدید

نگه کرد و شد مست از آن حوروش

سپس کرد از عشق آن حور غش

و چون کار زشتی نفرموده بود

دوباره به حمام برگشت زود»

جواد نوری به عنوان حسن ختام شعر دیگری با موضوع زیبایی خواند که بخشی از آن به شرح زیر است:

«پریزادی به شکل آدمی بود

قدش گویم صنوبر، خب کمی بود

عرق بر روی زیبایش نشسته

به روی گل تو گفتی شبنمی بود

بدان ناز و خرام عشوه‌هایش

جراحت‌های دل را مرهمی بود

و الحق جای خواهر بود خوشگل

مزاجش گرچه اندی دمدمی بود»

اشعاری به مناسبت روز پرستار

مهدی استاداحمد، شاعر و طنزپرداز بعدی بود که روی صحنه رفت و ابتدا تک‌بیت‌های مونتاژی از کتاب «قلمداد» را خواند. از جمله:

گویند مرا چو زاد مادر

از فضل پدر تو را چه حاصل؟

سپس شعر طنز کوتاهی با موضوع پرستار برای حاضرین خواند که به شرح زیر است:

«هر وقت نامه دادم گفتی که موقعش نیست

کنکور هم که دادی دیگر بهانه‌ات چیست

گفتی میان فامیل من مدرکی ندارم

زهرا و زهره دارند، این من یَکی ندارم

گفتم که تا بگیری آن مدرک پزشکی

لبهای قرمز تو دیگر شده زرشکی»

همچنین او شعر طنز دیگری درباره آنفولانزا و بیماری خواند که بخشی از ابتدای آن را با هم می‌خوانیم:

«یاد پاییز سال قبل به‌خیر

آنفولانزا چقدر می‌چسبید

سرد بود و نبود از سرما

در دل شهر این‌هوا تردید

مثل پاییز پیش‌رو کسی از

آنفولانزا چنین نمی‌ترسید

عطسه یک اتفاق عادی بود

مبتلا بعد عطسه می‌خندید

بود تب، بود لرز، اما از

ترس دارو کسی نمی‌لرزید»

عاقبت می‌گیرمت

سیدشهاب جدا از قم، مهمان دیگر برنامه در حلقه رندان بود که ابتدا دوبیتی با لهجه قمی و با موضوع پرستار خواند.

همچنین او شعری دیگر خواند که بخشی از آن به شرح زیر است:

«مو بلوند خوش‌حجابم عاقبت می‌گیرمت

های بِیبی من شهابم عاقبت می‌گیرمت

عضو فعال بسیج پایگاه لندنی

بنده هم اهل ثوابم عاقبت می‌گیرمت

دیدمت در راهپیمایی و حالم شد خراب

باهمین حال خرابم عاقبت می‌گیرمت

هم خودت هم خواهرت را دوست دارم چون که من

عاشق نان و کبابم عاقبت می‌گیرمت

چشم‌هایت غرب وحشی عشقت استعمارگر

من پیام انقلابم عاقبت می‌گیرمت»

پزشکی و طنز در تاریخ ادبیات

در این جلسه در حلقه رندان، اکبر کتابدار در بخش «چم و خم طنز»، بحث پزشکی و طنز در تاریخ ادبیات را برای حضار توضیح داد.

بر اساس صحبت‌های استاد کتابدار، حکیم و طبیب در ادبیات به عنوان همه‌چیزدان شناخته می‌شدند و در صحبت‌های آنها شوخی‌هایی بود که طنز ایجاد می‌کرد.

او همچنین از آرایه «شهرآشوب» مثال زد. شهرآشوب آرایه‌ای است که به مشاغل در شهرهای مختلف می‌پردازد و طبابت هم جزو این مشاغل هست.

کتابدار در ادامه از حکیمانی که شاعر بودند، اشعار کوتاهی برای حضار خواند. این حکیمان و شاعران حتی گاهی با خودشان و شغل‌شان هم شوخی می‌کردند.

میرزا علی‌نقی‌خان حکیم‌الممالک (صاحب محله حکیمیه تهران)، اثیرالدین اخسیکتی، حکیم لعلی تبریزی و حکیم میرمحمود، شاعرانی بودند که از آنها اشعاری درباره طبابت خوانده شد.

پزشکی در شاهنامه

سعید بیابانکی نیز بعد از بخش «چم و خم طنز» توضیح داد که علم سزارین یا رستم‌زاد یا رستمینه، در شاهنامه آمده است و علاقه‌مندان می‌توانند در بخش «تولد رستم» که با مشورت سیمرغ انجام می‌گیرد، آن را بخوانند.

تکرار نکن ناشنوا نیست پرستار

یکی از شاعران درحلقه رندان ۱۸۰، امید خیاطی فرد از بوشهر بود که حاضرین جلسه را به دو شعر مهمان کرد.

شعر اول به نام «فراق‌نامه فاطی»، نقیضه‌ای بر یکی از اشعار سعدی بود که بخشی از آن به شرح زیر است:

«به صرف چای و نباتی، شدم مزاحم فاطی

که‌ای که اِند جمالی و صاحب وجناتی؟

نمانده طاقت و هوشم ، که از شراب تو نوشم

وَ أنتِ أحسَنُ أبناتِ مِن جَمیعِ جَهاتی

بگفت ای که چنینی ، مکن مقدمه چینی

بگو غرض، مرضت چیست از چنین کلماتی

بگفتمش که به زوری، دل از جماعت حوری

بریده‌ام که بگیرم تو را که قند و نباتی»

همچنین او شعر دیگری با موضوع پرستار خواند که می‌توانید بخشی از آن را بخوانید:

«یاران بری از عیب و خطا نیست پرستار

استغفرالله خدا نیست پرستار

عیسای نبی بازدمش معجزه می‌کرد

در بازدمش این خبرا نیست پرستار

وقتی اجل یک نفر از راه رسیده

باید چه کند؟ آب بقا نیست پرستار

شیفت شب اورژانس ندادی که بدانی

خوش‌رو و خوش‌اخلاق چرا نیست پرستار

یک مرتبه گفتی مرضت چیست شنیدیم

تکرار نکن ناشنوا نیست پرستار»

موسیقی زنده

مهدی فرج‌الهی، طنزپرداز و مجری رادیو، در ادامه برنامه روی صحنه رفت و با گیتار، برای حضار موسیقی زنده اجرا کرد که با استقبال حضار مواجه شد.

وی یکی از سروده‌های مهدی استاداحمد با دوبیتیِ عمران صلاحی را در قالب آهنگ برای حضار خواند.

ننه‌م می‌گفت نه

فرامرز ریحان صفت، شاعر اهل گیلان، با اشعاری روی صحنه در حلقه رندان آمد. او ابتدا دو بیتی با موضوع پرستار خواند:

«بگذار که با کار دلش خوش باشد

با نسخه و بیمار دلش خوش باشد

خیری که ندیده لااقل بگذارید

با نام «پرستار» دلش خوش باشد»

در این لحظه سعید بیابانکی پیشنهاد داد و گفت: با روز «پرستار» دلش خوش باشد

وی همچنین شعر دیگری متناسب با روز پرستار خواند که چند بیت اول آن به شرح زیر است:

«خواستم باشد زنم از ری ننه‌م می‌گفت نه

چندباری هم شدم پاپی ننه‌م می‌گفت نه

خواستگاری کردم از او توی تعطیلات عید

جور شد کارم ولی تا دی ننه‌م می‌گفت نه

با ترانه، با غزل، با مثنوی، با شعر طنز

هر چه گفتم از جمال وی ننه‌م می‌گفت نه

از سه‌راه پهلوی غرغر زدم تا انقلاب

رد شدیم از پادگان جِی، ننه‌م می‌گفت نه

بود کار و بار من هی خواهش و هی التماس

منتها پشت سر هم هی ننه‌م می‌گفت نه»

ریحان صفت در آخر شعر دیگری با موضوع طنز خواند که در ادامه بخشی از آن را با هم می‌خوانیم:

«طنز، پهلو می‌زند گاهی به خیلی چیزها

گاه گاهی دارد آگاهی به خیلی چیزها

راه می‌افتد برای سوژه شاعر هر طرف

می‌رسد در عین گمراهی به خیلی چیزها

لابلای خنده‌های خود اشاره می‌کند

با دریغ و حسرت و آهی به خیلی چیزها»

رونمایی از کتاب‌های جدید امید مهدی نژاد

امید مهدی نژاد (شاعر، طنزپرداز و مدیرمسئول مجله سه‌نقطه) به تازگی سه کتاب «ابوالچپ»، «الا دختر» و «خاک عالم» را با همکاری انتشارات سوره مهر به چاپ رسانده است.

او در این جلسه از در حلقه رندان دو شعر از دو کتابِ این سه‌گانه را برای حضار خواند.

ابتدا شعر «دورِ امید» از کتاب «ابوالچپ» خوانده شد که بخشی از آن به شرح زیر است:

«مکان امن و هوای لطیف و جنس ردیف

زغال خوب و متاع قوی و نفس ضعیف

من این پکیج به دنیا و آخرت ندهم

اگرچه منع کنندم مدرسان شریف

فِزِرت کار جهان کامپلیت قمصور است

هزار بار من این جزوه کرده‌ام تألیف

بخور ز توبره و میل کن از آخور، لیک

به هوش باش و مکن بهر این و آن تعریف»

سپس شعری به نام «نیم کلاچ» از کتاب «خاک عالم» برای حضار خوانده شد که در چند بیت اول آن آمده است:

««و بهتر می‌شود باز از گذشته حال آینده»

چنین می‌گفت در پشتِ تریبون یک نماینده

و خیلی جدی از آینده و امید صحبت کرد

به‌حدی جدی و محکم، که جر خوردیم از خنده

افق‌ها می‌شود روشن ز اظهارات مسئولان

گزارش‌ها، سرایش‌ها، خبرهای پراکنده

کماکان در پساتدبیر و امیدیم و می‌بینی

چه ریشی می‌خورد شانه، چه پشمی می‌شود کنده

همان وضع و همان حال است، قدری بدتر از سابق

همان آش و همان کاسه، همان گاز و همان دنده»

در ادامه عباس حسین‌نژاد، مدیر دفتر طنز حوزه هنری، و امید مهدی نژاد، نویسنده این سه‌گانه، با حضور روی صحنه در حلقه رندان از نسخه‌های چاپی «ابولچپ»، «خاک عالم» و «الادختر» رونمایی کردند.

برای خرید این کتاب می‌توانید به کتاب‌فروشی‌های سراسر کشور یا فروشگاه اینترنتی سوره مهر مراجعه کنید.

حسن ختام و اهدای جوایز

در انتهای برنامه نیز به برگزیدگانی که در مسابقه ابتدای جلسه شرکت کردند به قید داوری و در نهایت به بعضی از شرکت‌کنندگان به قید قرعه کتاب طنز هدیه داده شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha