ایده ثبت خاطرات زندگی صدیقه منصوری چطور شکل گرفت؟
سال ۱۳۹۷ قرار بود کنگره دو هزار شهید در شهر بیرجند استان خراسان جنوبی برگزار شود که از دفتر مشارکت زنان در بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس سوژه پرداخت به موضوع زنان و نقش زنان در جنگ مطرح شد. بر همین اساس خانم صدیقه منصوری را برای ثبت خاطرات دوره جنگ انتخاب کردم و مصاحبهها برای شنیدن خاطرات آغاز شد.
صدیقه منصوری در مصاحبهها به خاطراتی که مربوط به تمام دوره زندگیاش بود اشاره کرد اما در کتاب «دختر حاجی» صرفا تا اتفاقات بعد از جنگ و بازگشت از جبهه جنوب آمده است.
پروسه مصاحبهها چطور بود و چقدر پرداخت به جزئیات اتفاقات مهم زندگی صدیقه منصوری اهمیت داشت؟
مصاحبهها از سال ۱۳۹۷ آغاز شد و از آنجا که کار به کنگره دو هزار شهید شهر بیرجند نرسید و به تدوین طولانی نیاز داشت، مسئولان حوزه هنری استان کارشناسی آن را انجام دادند و در نهایت این کتاب از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسید.
صدیقه منصوری ذهن بسیار قوی دارد و تمامی خاطرات را با جزئیات به خاطر دارد و من هم تمام اتفاقات رخ داده در زندگی وی را به صورت کامل و بدون دخل و تصرف در کتاب «دختر حاجی» آوردم. به عبارتی دیگر به عنوان نویسنده در کتاب «دختر حاجی» هیچ چیزی اضافه نکردم و تمام اتفاقات و وقایعی که به آن اشاره شده همگی واقعی، مستند و طبق آنچه صدیقه منصوری بیان کرده، هستند.
بر اساس خاطراتی که از صدیقه منصوری شنیدید، چه تعریفی در معرفی این شخصیت دارید؟
او بانویی است که در نوجوانی دختری بسیار جسور بوده و جرات انجام کارهایی را داشته که بسیاری از هم دورهایهایش نداشتهاند. حمایتهای پدر از صدیقه منصوری از وی دختری قوی ساخته بود که ترس از انجام کارهای بزرگ را نداشت. صدیقه منصوری در یکی از خاطراتش بازگو کرد که در دوره دبیرستان، مدیر مدرسهشان همچون ساواکیها فردی بسیار تند و خشن بوده و در یکی از تنبیههای دانشآموزان رفتار ناشایستی از خود نشان میدهد که صدیقه منصوری سکوت بر آن را برنمیتابد و مدیر را مورد انتقاد قرار میدهد. او وقتی میبیند که مدیر موهای دانشآموز دختر را در دست گرفته و محکم میکشد به او اعتراض میکند که شما نامحرم هستید و اجازه چنین رفتاری ندارید و این جسارتی است که کمتر دانشآموزی داشته است.
این روحیه در دیگر روند زندگی صدیقه منصوری تاثیرگذار بوده است. او جزو اولین کسانی بوده که از بیرجند به مشهد میرود تا با گذراندن دوره امداد عازم جبهه شود.
عنوان «دختر حاجی» برچه اساس برای این کتاب انتخاب شد؟
صدیقه منصوری در کودکی دچار مریضی سختی میشود و با نذر پدر و توسل به حضرت ابوالفضل العباس (ع) سلامتی خود را بدست میآورد. او میدانست که در قابل حرف حقی که به زبان میآورد کسی نمیتواند او را مجازات کند و ظلمی به او تحمیل کند بنابراین همیشه دست گرم و حمایتگر پدر را احساس میکرده است. با توجه به اهمیت این حمایت در روند تصمیمات و فعالیتهای وی، عنوان «دختر حاجی» برای این کتاب انتخاب شد.
ماندگارترین خاطره وی از دوره امدادگری جنگ چه بود؟
این بانوی امدادگر در بیمارستان صحرایی حضور داشته؛ او در بین مجروحان زیادی که به بیمارستان منتقل میشده با پسر جوانی مواجه میشود که شکمش پاره شده و رودههایش بیرون ریخته بوده است. صدیقه منصوری در خاطراتش میگوید که مدام به مجروح جوان هشدار میدادم که آرام بگیرد تا هرچه زودتر با بخیه زخم او را ببندم اما رزمنده جوان همواره در پی تقلا و درخواست برای برگشت به جبهه بود...
از خاطرات جالبی که صدیقه منصوری از امدادگریاش مطرح میکرد، روحیهدهی و قوت قلب دادن مجروحان جنگی بود که در قالب جملاتی به یادماندنی بارها از زبان صدیقه منصوری و از قول رزمندگان تکرار شد و نشان از خدمت با جان و دل داشت.
از بین خاطراتی که بازگو شد به نظرتان کدام ویژگی رفتاری مهمترین شاخصه این راوی امداگر بود؟
او صبر بسیار زیادی داشته و با وجود ساعتها بیداری و خستگی ناشی از کار نیرو و انرژی بسیار بالایی داشته است. مقاومت و ایثاری که وی در قبال صحنههای دردآور داشت از ویژگیهای ممتاز این امدادگر است.
او همچنین در دوره قبل از پیروزی انقلاب در سپاه دانش (سپاه دانش نام یک نهاد آموزشدهنده در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی بود) حضور داشته و آموزش نظامی دیده است. صدیقه منصوری در سپاه دانش میبیند که افراد با لباس فرم و بدون حجاب در صبحگاهی که با حضور افسران مرد برگزار میشده، شرکت میکنند. از فردای آن روز هرگز در صبحگاهها شرکت نکرد و به همه اعلام کرد که امکان ندارد بتواند به اعتقاداتش پشت کند.
این کتاب در چند فصل منتشر شده و هر یک از خاطرات چطور دستهبندی شده است؟
«دختر حاجی» ۵ فصل دارد. فصل اول با عنوان «توجه پدر»، فصل دوم با نام «جسارت»، فصل سوم «خدمت اجباری»، فصل چهارم با عنوان «جدال با مجاهدین خلق» و فصل پنجم با عنوان «اعزام» منتشر شد.
در فصل نخست به نقش پدر و حمایتگری وی از صدیقه منصوری و در فصل دوم به جسارت و شهامت این بانوی ایرانی پرداخته شده است. فصل سوم با عنوان «خدمت اجباری» شامل خاطرات وی در دوره خدمت سربازی و حضور در سپاه دانش است.
بخش «جدال با مجاهدین» نیز به خاطرات صدیقه منصوری در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص دارد که وی چندین خرابکار و منافق را شناسایی کرده است. تزریق آمپول هوا به رزمندگان زخمی از جمله خرابکاریهای رایجی بود که در آن دوره اتفاق میافتاد و صدیقه منصوری در شناسایی و جلوگیری از وقوع آن نقش داشته است.
در فصل پایانی «دختر حاجی» هم صدیقه منصوری به خاطراتی اشاره میکند که با اینکه در دوره نامزدی بوده همراه با همسر خود عازم جبهه میشود و در حالیکه حتی از حضور همسر در آن منطقه خبر نداشته، تمام تلاش و انرژی خود را صرف امداد مجروحان جنگی میکرده است.
«دختر حاجی» به همت دفتر ادبیات پایداری توسط انتشارات سوره مهر با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه و به قیمت ۹۸ هزار تومان به چاپ رسیده است.
نظر شما