نامکانها
فاطمه شعبانی، خبرنگار- به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، در ابتدای نشست سید فاضل سجادی با بیان اینکه یکی از نقدهای اساسی که به تهران و به طبع آن کلان شهرها وارد میشود جداشدگی آدمها از خودشان و محیطشان است. افراد با خودشان و شهرشان بیگانه هستند. وی در ادامه افزود: اگر سه عنصر تاریخ، خاطره و زمان را به عنوان مؤلفههای مکانبندی یک فضا در نظر بگیریم میبینیم ما در شهر با نامکانها مواجه هستیم. شاید پیش از این نامکانها را در فروشگاههای بزرگ، فرودگاهها و خیابانها شاهد بودیم اما در حال حاضر در اطراف محل زندگیمان دچار این ماجرا هستیم. هیچ مکانی برای ما تاریخ و خاطره نمیسازد. ما زمانی را برای مکانی صرف نمیکنیم تا از انباشت این خاطرات هویتی شکل بگیرد. بیاعتنایی به شهر «سرزندگی» را از شهر میگیرد این خودش بزرگترین آسیب را از لحاظ آسیبهای اجتماعی، وضعیت جرم و جنایت و موضوعات دیگر ایجاد میکند. برای شروع بحث از اینجا شروع کنیم که چرا خاطره جمعی برای ما این همه مهم است؟ چرابه عنوان یک ضرورت به این خاطره جمعی نیاز داریم. همچنین منظر شهری چطور این خاطره را تقویت یا یا دچار آسیب میکند؟.
حفظ خاطره جمعی
دکتر آیدا باقری بهشتی، معمار و شهرساز و مدرس دانشگاه به عنوان اولین مهمان این نشست صحبتهایش را اینطور شروع کرد: در قدیم ما خاطرات جمعی و خاطرات فردی زیادی در شهرها داشتیم. خاطره فردی خاطرات فردی ما از یک ماجرا و یک مکان و یک اتفاق است اما وقتی صحبت از خاطره جمعی در شهر میشود یعنی همه افراد در مورد یک موضوع یا یک مکان دید خاص دارند. مثل مراسم محرم، ایام نوروز حتی گاهی نام افراد تداعیکننده یک خاطره است. در حقیقت ما چیزی را که درک میکنیم باعث لذت بخش شدن میشود و در ذهن ما میماند. شهری که خاطره ندارد شهر بیهویت است ...
نویسنده کتاب منظر شهر و خاطره جمعی ادامه داد: کرونا شکل شهر و ارتباط مر دم را تغییر داد. حتی اتفاقی که سال ۹۵ برای ساختمان پلاسکو افتاد و یک خاطره خاص از آتشنشانها برای مردم ایجاد کرد. حتی اعیاد قربان و فطر و ماه محرم که باعث عوض شدن چهره شهر میشود همه اینها برای ما خاطره جمعی است. ما مناظر هویتی داریم مثل شهر مشهد که با دیدن اسم این شهر حرم امام رضا علیه السلام تداعی میشود یا میدان آزادی همه راهپیماییها به آنجا ختم می شود. در کشورهای دیگراینها برجستهتر به نمایش گذاشته شده است اما ما کمتر از اینها استفاده کردیم. مثلاً سالها بعد از تخریب دیوار برلین هنوز سالانه هزاران گردشگر برای دیدنش به آنجا را میروند. یا سالها بعد از پایان پایان جنگ جهانی در مسکو و ورشو نمادهایی نگهداری شده که باعث جذب توریست میشود ...
شاخصها
دکتر لیلا مقیمی در ابتدای صحبتهایش با بیان اینکه به نظر من قبل از پرداختن به هرگونه موضوعی بهتر است دستهبندی کلی داشته باشیم مبنی بر شاخصهای «زیربنایی» و شاخصهای «روبنایی» ادامه داد: شاخصها زیربنایی شرط ورود به شاخصهای روبنایی هستند مثلا تجهیز یک خیابان برای پیاده راه کردن آن. اگر شاخص زیر بنایی نباشد شاخص روبنایی اتفاق نمیافتد. برای ملوستر شدن بحث اگر به دورههای تاریخی شهر سر بزنیم در دوره پهلوی به یکباره با تصمیماتی که به تقلیداز جامعه جهانی گرفته میشود دچار گسست ساختار فضایی شهر میشویم. این گسست در اوایل پهلوی اول اتفاق میافتد. مدرن کردن یکباره شهرها در بسیاری از شهرها تهران، یزد، مشهد و همدان اتفاق میافتد ...
دبیر گروه معماری دانشکده معماری ذانشگاه سوره اضافه کرد: بحثم را با ۲ موضوع «ارزشگذاری فضاهای شهری» و «مقایسه فضاهای شهری مشابه» ادامه میدهم. اگر مروری در تحولات ساختاری تهران داشته باشیم این موضوع اثبات میشود. دکتر «محسن حبیبی» در کتاب «از شار تا شهر» مراحل شکلگیری شهر تهران را تحلیل کردند. طبق دستهبندیها تهران در دوره قاجار در دو مرحله متحول شد. تحول گسترش و توسعه شهر درمحدوده حصار طهماسبی و در مرحله بعد با آغاز دولت ناصرالدین شاه با ایجاد حصار جدید و ارتباطی که بین هسته قدیم و هسته جدید شکل میگیرد. دکتر حبیبی معتقد است تولد سبک تهران در ادامه سبک اصفهان شکل گرفته است. دکترحبیبی معتقد است که شهر پایدار است و هسته جدید وقدیم دیالوگ را برقرار میکند. شهر زنده است و به تدریج ظهور شهر مدرن را احساس میکنیم اما شهر از همه لحاظ پویا است. سیر تحول ساختاری تهران به من کمک کرد که مهمترین وجوه شهری که میدانها و خیابانها و مراکزی هستند و ساختار فیزیکی شهر را شکل میدهند را تحلیل کنم. تحلیلی که به دست آمد جالب است. وقتی ساختار تهران را در دورههای متمادی تحلیل میکنیم به این نتیجه میرسیم در ادوار مختلف شاخص وضوح که در بافتهای تاریخی ما کمرنگ است در دوره پهلوی این وضوح را بیشتر میشود و این در تضاد با منطق شهر تاریخی- اسلامی ما است. در جریان تغییرو تحولاتی که در میدان امام حسین علیه السلام و خیابان ۱۷ شهریور رخ داد اگر کسانی که این اتفاق را رقم زدند قبل از برداشتن بار ترافیکی و اجتماعی و حتی اقتصادی و هر نوع مداخلهای اگر امکان سنجی میکردند که طرح من با موفقیت روبرو میشود؟ حتماً به طور نسبی پروژهها با موفقیت انجام میشد و به دنبالش رضایتمندی اجتماعی و اقتصادی و در پی آن پایداری هسته تاریخی شهر می آمد.
ازجنس خرمشهر
به گفته سجادی ما باید میدان امام حسین علیه السلام را در سه مرحله ببینیم اول: در قبال تاریخ ناصری دوم: در زمان خودش و محدوده ۳۰-۴۰ ساله سوم: بعد از تغییرات ناگهانی در دهه گذشته و مداخله شدید. ما در فرهنگیترین مداخله در میدان شهری بزرگترین شکست را داشتیم اما چرا شکست خوردیم یک بحث و اینکه چرا به آن شکست میگوییم یک بحث دیگر است. در خرمشهر با واقعهای مواجهایم که فقط چند کشور این را درک میکنند خرمشهر برای ما یک خاطره لحظهای نبود لااقل ۱۹ ماه خاطره است یک اتفاقی را از جامعه ما نشان میدهدکه از یک شکست خورده اشغال شده به یک فاتح رو به جلو تبدیل میشویم. هرچند خرابی میبینیم که ناخوشایند است اما از لحاظ روحیه جمعی یک ملت؛ خرمشهر جایگاه بینظیر دارد. چه از لحاظ حفظ جاهایی که میشد حفظ شود چه از لحاظ خلق المانهای نو داشت. میدان امام حسین علیه السلام چنین جایی و از جنس جنگ و خرمشهر است. مسجد «لولاگر» یکی از پایگاههای اعزام نیرو سپاه محمد رسول الله بود میدان امام حسین علیه السلام یک نقطه آغاز برای تهران و برای اتفاقات ملی است.
هویت خرمشهر
دکتر آیدا بهشتی به سفری که به خرمشهر داشت اشاره کرد و گفت: در این سفر دیدم که در دل شهرتاریخچه نیست. بعد از بازگشت از خرمشهر خاطرات جنگ را خواندم خیلی غمانگیز بود. روزی که جنگ شروع شد آغاز بازگشایی مدارس بود و مردم خرمشهر با دست خالی از شهر دفاع کردند. طی ۳۵ روز اتفاقهای متفاوت در این شهر اتفاق افتاد. پل خرمشهر نقطه اتصال شرقی و غربی شهر را از بین برده بودند و پل معلق گذاشته بودند. هیچ ذهنیتی از این پل معلق نداشتیم و نشانه ای در شهر نبود تا اینکه به موزه دفاع مقدس رفتم آنجا پلهای معلق را بازسازی کرده بود. حتی در مسجد جامع خرمشهر چیزی ندیدم. حتی بازسازی گنبد هویت آن اتفاقها را از بین برد. حتی مدارسی که محل اسکان و استراحت بود. متأسفانه خیلی از این هویتها از بین رفته بود.
اشتباه در روایت
سجادی به نکته مهمی اشاره کرد: ما خاطرات خرمشهر را نتوانستیم حفظ کنیم چون کسی برایش این خاطرات ریز مهم نبود. ما دچار اشتباه در روایت شدیم فکر کردیم هراندازه که نشان بدهیم شهر را قشنگتر از قبل ساختیم موفقتر هستیم. قصه داشتن موضوع خیلی مهم است. میدان امام حسین علیه السلام یک قصه داشت قصه شروعش یکی از چند نقطه شروع تهران است محدوده خیابان انقلاب تا میدان امام حسین علیه السلام مرکز شهر بود. هرچنددر طول زمان این میدان به جای ناخوشایند تبدیل شده بوداما وقتی فقط نصف ماجرا را میبینیم و قصه ها را نمی بینیم طرح شکست می خورد و اینکه قصههای آدمها کجای مدیر شهری بود؟ کسی که طراحی میکند باید از این قصهها باخبر باشدکسی که تصمیم میگیرد باید به به قصهها خاطرهها و روایتها احترام بگذارد. آدم بیرونی حق ندارد تصمیم بگیرد. لطف خانه های قدیمی در این بود که هرکس به مرور خانه خودش را به کمک زن و بچهاش میساخت. اینها خاطره را میسازد خاطره جان دار است و نوستالژی نیست. خاطره بخشی از من است من این خاطره را زیستم. درک ما از محیط «منظر» ما را میسازد. وقنی آدمها را از محیط بیرون کردیم محیط شهری یک چیز را از دست داد. مدیران شهری دیدند در میدان امام حسین علیه السلام معتاد متجاهر زیاد است اما ندیدن که این نقطه شروع بسیاری از اتفاقات جمهوری اسلامی است. آسیبهای اجتماعی را دیدند اما ندیدند که این میدان بار زیادی از فرهنگ تهران را بردوش میکشد و خرمشهر را همینطور به فلاکت کشیدند. «شهرسازی روایی» واژه جدیدی است ما با مدیرانی که روایت بلد باشند سروکار نداشتیم مدیرانی که شعور شهری داشته باشند سروکار نداشتیم. خاطره در شهر مهم نیست بلکه ضرروی است. بیخاطره، ما بیتبار و بیریشه هستیم. بعید میدانم کسی در تهران باشد اما از میدان امام حسین علیه السلام خاطره نداشته باشد. همین بلا سر میدان انقلاب آوردیم.
پایداری اجتماعی
در ادامه نشست دکتر لیلا مقیمی اذعان کرد: توجه به مردم بومی و افرادی که زمان طولانی با فضای شهر در ارتباط هستند و فراموشی این افراد شاید یکی از دلایل شکست پروژههای ما است. فکر میکنم جامعه جهانی به سمتی رفته است که مهمترین شاخصه؛ شاخصه اجتماعی در شکلگیری یکپارچگی اجتماعی است. از آن ریزتر معیارهای اجتماعی شاخصههای متعددی دارد که میتواند سنجیده شود. آنچه در اسناد بینالمللی دیدگاه صاحبنظران امر مطرح میشود چیزی که وزن بیشتری دارد روابط و کارکردهای پویا است. روابط پویا پایداری اجتماعی را حفظ میکند و به دنبالش پایداری اجتماعی و اقتصادی و ساختار شهر را در پی دارد. مردم واجتماع نقش مؤثری در حفظ این پایداری دارند.
اما با تفاصیل چه کاری می شود برای میدان امام حسین علیه السلام کرد؟ شاید با طرحهایی بشود به گذشته برگشت. فکر میکنم در بازههای زمانی متعدد اتفاقات و رویدادهای شهری مورد واکاوی قرار گیرد نه فقط صاحبنظران بلکه ساکنان بومی آنجا بررسی شود. قاعدتا طرحها شهری باید از بومیان یک محل شروع شود نه اینکه بومیان را بیرون کنند این یک امر منسوخ است و مشارکت بومیان یک محل به بهبود طرحها کمک میکند. سعی کنیم از کارهایی که کردیم عبرت کنیم. دورههای مختلف میدان امام حسین علیه السلام را مطالعه کنیم. هرچند خیلی از کاربریها از بین رفته است اما اصلیترین مسأله بومیان آن محل است ...
ندیدن مردم
آیدا بهشتی مجددا گریزی به شهر خرمشهر زد و گفت: در خرمشهر هم همین اتفاق افتاد بومیان رفتند. ما در طرحهایی که اجرا میکنیم افراد را نمیبینیم. مشارکت مردمی و پیاده راه شدن ۱۷ شهریور مردم را ندیدیم. از مردم نپرسیدیم با بن بست کردن این خیابان کاسبی تو رونق خواهد داشت؟ این مسائل در اکثر شهرها اتفاق افتاد. در خرمشهر هم افراد بومی خرمشهر را ترک کردند. آن حس تعلق که باعث شد با جان و دل از این شهر دفاع کرد دیگر نیست و این موضوع برای یک فضای شهری اصل ماجرا است. شاید کلمه شکست برای طرح میدان امام حسین علیه السلام کلمه مناسبی نباشد اما اتفاقی بود که معضلات اجتماعی را تا حدودی حل کرد. کاری کنیم که خاطره دوباره ایجاد شود ما در هرجایی هستیم خاطره را خودمان میسازیم. چکار کنیم که برای این میدان خاطره ایجاد کنیم؟ و ساکنان چه چیزی دوست دارند؟ کسبهای که رفتند را چطور برگردانیم؟. در هر صورت زندگی حال آنجا را در یابیم.
لیلا مقیمی هم پیشنهاد داد: شاید بازطراحی مجدد بتواند کمک کند اما شاید نتوانیم آن مردم را برگردانیم و آن خاطره را برگردانیم مگر اینکه به بازسازی جزء به جزء اعتقاد داشته باشیم وکاملاً به گذشته برگردیم. در نهایت به نظرم موضوع در دورههای زندگی مختلف میدان بررسی شود شاید بتوانیم تصمیماتی بگیریم تا اجتماع ما زنده شود.
ایجاد خاطره
در پایان نشست مهندس سجادی تاکید کرد: ما وقتی از کم موفقیت بودن یا شکست طرحی صحبت میکنیم قصه مچگیری و مصیب سرایی نداریم بلکه میخواهیم ببینیم حالا در این نقطهایستادیم چه کار کنیم تا دوباره دچار شکست نشویم. مسأله این جا ست که میدان امام حسین علیه السلام به هرحال یک نقطه ویژه است و باید برای آن فکر جدیدی کرد. حالا مسأله این است که خاطرههای جدید چگونه به مرور ساخته میشوند؟ طرح میدان امام حسین علیه السلام شکست خورد چون خاطرات گذشته را محترم نشناخت ومحو کرد و از سوی دیگر خاطره جدید خلق نکرد و خاطره جمعی ایجاد نکرد. درحالیکه بسیاری از مراسمهای ویژه ما از اینجا شروع شد. در سالهای اخیر ما سه مراسم مهم در تهران داشتیم تشییع شهدای غواص، تشییع شهید محسن حججی و تشییع حاج قاسم؛ در هرسه رویداد میدان امام حسین علیه السلام جایگاه ویژهای داشت. شکست دوم بدتر از شکست اول بود. بالاخره باید زمانه عوض شود واز این گریزی نیست اما باید مجددا خاطره ساخته شود و برای این نقطه خاطره خلق کرد چون خاطره پاتوق میسازد. ما باید روایتگر ماجرای باشیم که اهالی شهر هربار دلشان گرفت به اینجا به عنوان پاتوق برگردند. اگر خاطرات و خلق خاطرات در سیاست شهری محترم شمرده نشود هرچقدر هم شهر را بزک کنی بدبختتر هستی ...
انتهای پیام/
نظر شما