به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، محمدرضا سنگری در بخش آغازین این جلسه بر اهمیت راهبری تاکید کرد و گفت: در مسیر کمال، انسان بیراهبر به مقصد نمیرسد؛ بنابراین راهنما و فردی راه آشنا به بیقولهها و خطرگاهها باید همیشه دستگیر انسان باشد.
وی با تکرار اینکه برای دستیابی به کمال باید در همه مواقع و لحظات با راهبر همراه شد، بیت شعری از مولانا را قرائت کرد و گفت: وقتی مولانا میگوید «بی من مرو ....» زمانی است که شمس را یافتهاند و او در پی دوباره یافتن اوست. مولانا که پیشتر اهل منبر و وعظ بود با پیوستن به شمس هم مخاطب خود را از دست داد و هم شعله حسادت افراد برافروخته شد و همین موضوع علتی شد تا حسودان شمس را برانند و وقتی مولانا پسرش را سراغ او فرستاد تا او را بازگرداند، گفت: «عید آمد و عید آمد یاری که رمید آمد» ولی از آنجا که حاسدان افق مولانا را فهم نکردند، مجددا شمس را راندند و مولانا در جستجوی شمس وقتی بیفرجام ماند حس کرد که باید شمس را در خود بیابد؛ بنابراین اینکه شمس به کجا رفت ابهامی در تاریخ بود که بعد با یافتن مزار وی در خوس در مییابیم که شمس عزلت گزیده و در خلوت بوده است.
این نویسنده و پژوهشگر در ادامه این جلسه به ضرورت و اهمیت همراه بودن با راهبر و فرد آشنا با خطرات اشاره کرد و افزود: نکته مهمی که امروز در سبک زندگی از آن غافل هستیم این است که باید دست در دست راهبر بگذاریم و چشم در چشم او بگشاییم و بر اساس آنچه او میفرماید عمل کنیم.
۷ گونه نفس
محمدرضا سنگری در ادامه به اینکه نفس در تقسیم بندی قرآنی دارای ۷ گونه تظاهر است که شامل نفس عماره (نفس بدفرما که وقتی انسان عمل درستی انجام میدهد خود را نشان میدهد)، نفس ملحمه (نفسی که دائم در حال الهام کردن است و گاه فریاد نگاهدارنده و تقوا است و گاه فریاد پردهدران)، نفس لوامه (درگیری درونی وقتی انتخاب ناروا انجام میدهیم)، نفس مطمئنه (نفسی که تشویش و درگیری در خود ندارد)، نفس راضیه، نفس مرضیه (راضیه به معنای خشنودی و رضا که کمال سیر سلوک است) و نفس صافیه (وقتی نفس انسان کاملا پالایش کرده) میشود.
در بخش بعدی این جلسه ابیاتی از مثنوی مولانا خوانده شد و محمدرضا سنگری وجه تشابه این ابیات با موضوع مورد بحث را نقش نفس و اهمیت مدیریت نفس معرفی کرد.
انسان هیچگاه ایمن از نفس خود نیست
وی در سخنانش بر این نکته تاکید کرد که نفس انسان مدام در حال زایش بت است و انسان هیچگاه ایمن از نفس خود نیست و نفس همچون چشمه دائما در حال جوشش است.
سنگری به سختی مدیریت نفس اشاره کرد و در ادامه تاریخچه بتپرستی در میان اعراب را اینگونه تشریح کرد: عربها در زمان مهاجرت یا سفر از زندگی خود چیزی مثل سنگ بر میداشتند و در مسیر سفر مشغول تراشیدن آن میشدند و اگر آن سفر به درآمد خوب یا اتفاق خوشایندی منجر میشد آن وسیله را سعد یا خوشیمن میگفتند.
درهای بهشت و جهنم
سنگری همچنین در این جلسه به هفت در دوزخ و هشت در بهشت اشاره کرد که شامل دوچشم، دوگوش، بینی، زبان است یعنی با دیدن، شنیدن، بوییدن و زبان گشودن به ناحق درهای جهنم به سوی انسان گشوده خواهد شد و بالعکس با زیبا دیدن، کلام به حق گشودن و...درهای ورود بهشت باز میشود. وی در سخنانش تاکید کرد که یک در وجود دارد که اگر به ۷ در بهشت اضافه شود ۸ در باز خواهد شد و آن هم در دل است یعنی دل به سوی حق گشودن. بخشی از کارکرد فکری و عاطفی در قلب انساان اتفاق میافتد بنابراین ما با عاطفه ورزی خود تعقل میکنیم و قلمرو عواطف گره خورده با تعقل انسانی است.
این مولاناپژوه اظهار کرد: برخی افراد گفتهاند که ۷ در جهنم ۷ خصوصیت منفی است که انسان با آن سروکار دارد و عبارتند از حرص و آزمندی، شره، حقد و کینه، حسد، غضب، شهوت و کبر که از نظر مولانا کبر باعث فروآمدن و تنزل انسان است.
نظر شما