به گزارش روابط عمومی حوزه هنری؛ در ابتدای این نشست، حبیبی کسبی گفت: مصدق توانست با زبانی عامیانه شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه و مشکلات و دغدغههای مردم را بیان کند. بنابراین اندیشههای اجتماعی و احساسات فردی محتوای بیشتر اشعار او را تشکیل میدادند.
وی افزود: شاید حمید مصدق از آن دست شاعرانی باشد که بعد از درگذشت وی نام کمتری از او باقی ماند، برخلاف بسیاری از شاعران دیگر که بعد از در گذشتشان به شهرت میرسند، بعد از مصدق هم چندان از او یاد نشد.
رئیس گروه ادبیات عاشورایی حوزه هنری عنوان کرد: مصدق جزو شاعران رمانتیکی بود که به لحاظ قالب سبک نیمایی را دنبال میکرد اما به لحاظ سوژه و موضوع بیشتر اشعارش نماینده جریان شعر رمانتیک در شعر نو ایران بود. او در شعرهای سیاسی و اجتماعی و همچنین در شعرهای عاشقانه خود بیشتر نگاه رمانتیک و عاطفی داشت. به بیان سادهتر مصدق جزو شاعران نوگرای معاصر به شمار می رفت و باید او را از ادامهدهندگان مکتب نیما یوشیج دانست. وی شعرهای فراوانی با مضامین سیاسی و اجتماعی و همچنین مضامین عاشقانه و رمانتیک سروده است.
حبیبی کسبی یادآور شد: از مصدق چند مجموعه شعر مانند درفش کاویان، آبی خاکستری سیاه، از جداییها و سالهای صبوری منتشر شده است. یکی از دلایل شهرت وی سرودن اشعار عاشقانهای همچون «تو به من خندیدی و نمیدانستی» و «من اگر بنشینم تو اگر بنشینی چه کسی برخیزد؟» است که این دو شعر در جامعه و بخصوص در بین نوجوانان و جوانان بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
شعر عاشقانه «تو به من خندیدی و نمی دانستی» شعری است که در آن رگههای اجتماعی و سیاسی را میتوان دید. وی در ادامه این شعر را تقدیم به حضار کرد که متن آن از این قرار است:
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرارکنان میدهد آزارم
و من اندیشهکنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
حبیبی کسبی در پایان سخنانش گفت: حمید مصدق در سحرگاه روز هفتم آذر سال ۱۳۷۷ شمسی بر اثر سکته قلبی و در سن ۵۸ سالگی دیده از دنیا فرو بست. خدایش بیامرزد.
نظر شما