۱۴۰۲.۰۸.۰۶

 این روزها باوجود تلاش صهیونیست‌ها و دولت‌های غربی برای بایکوت خبری رسانه‌های محور مقاومت، همچنان اخبار بهت‌آور و شوکه‌کننده‌ای از فجایع غزه به‌ویژه بمباران اماکن غیرنظامی و کشتار کودکان، زنان و بیماران فلسطینی به سراسر جهان مخابره می‌شود. رژیم صهیونیستی، آمریکا و دیگر حامیان آن‌ها با توسل به جنگ‌افزارهای مرگبار و بی‌توجه به قوانین حقوق بشری در حال قتل‌عام و کوچ اجباری ساکنان واقعی فلسطین از سرزمین آبا و اجدادی‌شان هستند. این‌که چرا مسئله فلسطین و وقایع اخیر اهمیت دارد و جایگاه آن در ادبیات و هنر مقاومت چگونه ترسیم‌شده موضوعاتی هستند که طی گفت‌وگو با دکتر «محمدرضا وحیدزاده»، مدیر گروه ادبیات پایداری در میان گذاشتیم.

چرا موضوع فلسطین برای ما و ملت‌های آزادی‌خواه جهان مسئله مهمی است؟
دلیل آن این است که مسئله فلسطین یک مسئله کاملاً انسانی است. یعنی اینکه ما با هر ایدئولوژی و نظری که باشیم وقتی به این موضوع توجه کنیم می‌بینیم که اهمیت بی‌بدیل و جهانی دارد. هرکسی که ذره‌ای شرافت و انسانیت در وجود خود داشته باشد به‌راحتی نمی‌تواند از کنار مسائل و رنج‌های فلسطین بگذرد و نسبت به آن بی‌تفاوت باشد. در این خصوص ما یک سری موازین و اصول مشخص داریم و درواقع به نقاط اشتراک و اختلاف خودمان هم توجه داریم؛ از سویی با دیدگاه‌ها و تفکرات دیگر نیز در حال تعامل داخلی و خارجی هستیم. می‌خواهم بگویم مسئله فلسطین فراتر از همه جهت‌گیری‌های سیاسی، مذهبی و فکری است. هر انسان شرافتمندی متوجه می‌شود که چه ظلم وحشیانه، فراگیر و طولانی‌مدت در حق جمعیت عظیمی از مردم یک ملت صورت گرفته است.
یک‌جور دیگر هم می‌توانیم به این پرسش پاسخ دهیم. همه می‌دانیم که در هرم مازلو یک سری نیازها و مایحتاج حداقلی برای زندگی تعریف‌شده و می‌گوید هر انسانی باید از آن برخوردار باشد، یعنی جزو ابتدایی‌ترین مسائل است. حالا اینکه من طرفدار کدام تیم فوتبال یا بازیگر سینما باشم در کجای هرم نیازها و احتیاجات من قرار می‌گیرد بماند. اینکه من یک جایی به‌عنوان خانه داشته باشم و بتوانم در آن زندگی کنیم در کجای هرم مازلو است؟ خانه مفهوم کاملاً فطری و جهانی است. حالا یک نفر بیاید و این خانه را بگیرد، در آن صورت اوضاع چطور می‌شود؟ فارغ از اینکه ما چه مذهب و اعتقادی داشته و داریم، چگونه فکر می‌کنیم و از چه سلیقه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پیروی می‌کنیم باید اذعان کنیم که دیگر نمی‌توانیم در برابر چنین زورگویی‌هایی ساکت باشیم و چیزی نگوییم.


آیا سیر و سیاقی که در چند دهه‌ گذشته پیرامون حمایت از مردم مظلوم فلسطین شکل‌گرفته است درنتیجه وسیع شدن شناخت ما از این ملت است یا ریشه در مسائل و پیشینه تاریخی آن دارد؟
همان‌طور که همه مطلع هستیم بیش از 70 سال است که یک دولت اشغالگر با حمایت قدرت‌های سرمایه‌داری جهان آمده و یک ملت را فریب داده و زمین‌های آن را گرفته است. این مسئله ریشه‌های عمیقی در تاریخ این سرزمین دارد. 2 تا 5 درصد اراضی فلسطینیان درگذشته متعلق به اربابان ترک پاشا بوده است به‌این‌علت که منطقه فلسطین و شامات طی قرن‌ها تحت حکومت عثمانی قرار داشته است. اگرچه حاکمیت عثمانی مربوط به جهان شرق است ولی بعد از جنگ جهانی اول کشورهای اروپایی مانند انگلستان و فرانسه به شکل وسیع‌تری آمدند و آنجا را اشغال کردند.
دولت عثمانی هم به‌نوعی اشغالگر بود و پس از زوال و فروپاشی ناشی از جنگ جهانی اول آمد و زمین‌هایی که به او تعلق نداشت را به انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها واگذار کرد. به این دلیل است که تا مدت‌ها در آن منطقه فرهنگ و زبان ترکی حاکم بود. در فاصله بین جنگ جهانی اول و دوم ما شاهد پیشروی‌هایی به‌قصد تصاحب اراضی فلسطینی هستیم و اینجاست که نقطه آغازین بیداری و اعتراضات مسلمانان به این تجاوزات در اواسط دهه 30 شکل می‌گیرد. عزالدین قسام که این روزها یادآور گردان‌ها و تشکیلات نظامی است در حقیقت یک روحانی سوری بود. او زمانی که در سال‌های بعد از جنگ جهانی اول تجاوزات اشغالگران انگلیسی و فرانسوی را می‌بیند تاب نمی‌آورد و با جمعی از مبارزین سوری به فلسطین سفر می‌کند. درواقع نقطه آغاز مبارزات فلسطینی در اینجا آغازشده و قسام نیز در این راه به شهادت می‌رسد. امروز گردان‌های قسام الهام گرفته از حرکت جهانی این روحانی مسلمان است.
طی سال‌های بعد اشغالگران با رعب و وحشت اراضی فلسطینی‌ها را تصاحب و آن‌ها را از روستاها و مناطق سکونت خود متواری کردند. مغول‌ها نیز چنین رفتاری داشتند و وقتی‌که وارد شهرها می‌شدند با ایجاد رعب و وحشت آنجا را اشغال می‌کردند. این‌یک "تاکتیک نظامی" بود که انسان‌ها، احشام و هر جنبنده‌ای را بکشند. به‌واسطه همین تاکتیک درجایی مثل نیشابور کشتار بزرگی به راه انداختند و خبر آن زودتر از لشگر مغول به شهرها و روستاهای دیگر رسید و سبب تسریع فتوحات آن‌ها شد. اما در مورد شیراز این‌طور نبود و گویی این شهر بدون کشتار فتح شد. صهیونیست‌ها در حال تکرار همان کارها هستند و به شکلی دست به کشتار و تجاوز در سرزمین‌های اشغالی می‌زنند که شهرها خالی از سکنه شده و مردم به بیابان‌ها پناه ببرند و زمین‌های خالی آن‌ها تحویل یهودیان شود. نسل جدید این شرایط را برنمی‌تابد و می‌گوید نمی‌خواهد سرزمین خود را ترک کند.
اینکه در ماجرای اخیر غزه اسرائیل بیمارستان را هدف قرارداد به این دلیل بود که می‌خواست با تداوم خشونت و ایجاد رعب و وحشت اهداف پلید خود را پیش ببرد هرچند که سران این رژیم می‌دانند چه بدنامی به بار آورده‌اند. برای فهم بهتر این مسئله اشاره می‌کنم که طی 20 ماه جنگ اوکراین حدود 500 کودک کشته شدند ولی در چند روزی که از ماجرای غزه گذشته است می‌بینیم بیش از 700 کودک شهید شدند. هدف این تجاوز وحشیانه، گرفتن ابتدایی‌ترین مایحتاج و خانه یک ملت است و الان هم می‌بینیم که آب و غذا و امکانات بهداشتی و درمانی را از مردم فلسطین گرفته‌اند.


در تکوین این مبارزات و کوشش‌های آزادی‌خواهانه، هنرمندان چه نقشی داشتند و چگونه زبان هنر توانسته است پیام مظلومیت و آزادی‌خواهی ملت فلسطین را به چشم و گوش و اندیشه جهانیان برساند؟
ورود هنر به مسئله دفاع از ملت فلسطین از دهه 1340 با نمونه شعرهای فارسی شاعران معاصر آغاز شد. در آن دوره خیلی‌ها هنوز متوجه اهمیت و وخامت موضوع فلسطین نشده بودند. «محمدعلی سپانلو» در سال 1347 اولین شعر خود را با عنوان «چریک‌های عرب» برای ملت فلسطین سرود و به‌نوعی آغازگر شعر معاصر با موضوع فلسطین شد. سال 1348 «موسوی گرمارودی» «سلام بر فلسطین» را سرود که بعدها در کتاب عبور به چاپ رسید. «فضل‌الله صلواتی» نیز در همان سال 1348 یک شعر نیمایی سرود و «مهرداد اوستا» نیز چندی بعد شعر نیمایی دیگری را تقدیم فلسطین کرد. از «امیری فیروزکوهی» یک قصیده وجود دارد و استاد «شفیعی کدکنی» نمونه‌ای از شعر معاصر با موضوع فلسطین را در آثار خود سروده است.پس‌ازاین دوره می‌بینیم شاعران زیادی ورود کردند و تقریباً هیچ شاعری نبود که نسبت به مسئله فلسطین واکنش نشان ندهد و جنبه‌های مختلف آن را به اشکال مختلف بیان نکند. حوزه شعر معاصر و به‌ویژه شعر انقلاب اسلامی در موضوع فلسطین بسیار پرکار بوده و از سوی دیگر به تعداد زیاد مجموعه‌های مستقل وجود دارد که برای فلسطین اشعار گوناگونی سروده‌اند. تأثیر هنر و هنرمندان فقط به شعر و شاعران خلاصه نمی‌شود. در هنرهای دیگر مانند نقاشی یا گرافیک نیز شاهد آثار بسیار درخشانی هستیم. «حبیب‌الله صادقی» و «کاظم چلیپا» از همان نسلی هستند که این مسیر با آثار آن‌ها آغاز شد و بعدها دیگر هنرمندان برجسته انقلاب به مسئله فلسطین ورود کردند و در مواردی جنبه‌های جهانی آثار آن‌ها به آن‌سوی مرزها نفوذ کرد.


به‌طورکلی در ابعاد مختلف هنر مقاومت به‌خصوص با رویکرد مسائل فلسطین، تعاملات و ارتباطات فرهنگی هنرمندان ایرانی با سایر هنرمندان جهان چگونه است؟
خوشبختانه اتفاقات خوب و امیدوارکننده‌ای به وقوع پیوسته است ولی فضا همچنان پر از بیم و امید است. یکی از مهم‌ترین آثاری که تاکنون از یک هنرمند ایرانی منتشرشده و فراتر از مرزها رفته است قصیده «استوار» استاد موسوی گرمارودی است. این اثر در آن سال‌ها به زبان‌های عربی و انگلیسی ترجمه شد. جالب اینکه «یاسر عرفات» برای سرودن این قصیده از آقای موسوی گرمارودی تقدیر و به او مدال فتح اهدا کرد.
ازآنجایی‌که موضوع فلسطین یک مسئله جهانی است باید به چشم یک فرصت و امکان مهم به آن نگاه کنیم و با دیگر شاعران و هنرمندان از سراسر جهان وارد گفت‌وگو و تعامل شویم و به‌این‌ترتیب از مرزهای خودمان فراتر برویم. این اتفاق مسئله گاهی هم اتفاق افتاده، ولی نه آن‌قدر که شایسته باشد. ضمن اینکه در این مسیر باید نمونه‌های موفق را بررسی کنیم و یک کار آسیب شناسانه انجام دهیم تا مشخص شود چرا به‌اندازه کافی از فرصت‌هایی که در اختیار داشتیم استفاده نکردیم. نسل اول نقاشان انقلاب نمایشگاه‌هایی را در ایران یا خارج از کشور برگزار و با هنرمندان تعامل می‌کردند. «سلیمان مسعود» نقاش برجسته فلسطینی در صفحه مجازی خود اشاره‌کرده که در سال‌های اول انقلاب نمایشگاهی در ایران داشته است. یا « عبدالمعطی ابوزید» که جزو فلسطینی‌های مهاجر به کشور سوریه است و سال گذشته به رحمت خدا رفت بارها سفرهایی به ایران داشت، هنرمندان کشورمان را می‌شناخت و با آن‌ها در ارتباط بود. حتی به دانشگاه سوره آمد و با اهالی دانشگاه و اعضای هیأت علمی و جمعی از هنرمندان دیدار کرد. در موزه هنرهای فلسطین نیز بارها شاهد برپایی نمایشگاه‌هایی با موضوع فلسطین از هنرمندان جهان اسلام بودیم که همگی حکایت از ظرفیت‌های مهم این عرصه دارد.
 

آیا شرایط خاص سیاسی و حساسیت‌هایی که کشورهای غربی و سرویس‌های اطلاعاتی آن‌ها نسبت به مسئله فلسطین دارند باعث شده هنرمندان ما با مشکلات یا مسائلی فراتر از چارچوب‌های فرهنگی و هنری روبه‌رو شوند؟

بله نمونه‌هایی ازاین‌دست داشتیم که به دلیل میزان تأثیرگذاری و فعالیت هنرمندان و آثار او بوده است. به‌عنوان نمونه کارهای استاد «مسعود شجاعی طباطبایی» از درجه اهمیت بالایی برخوردار است و به‌این‌علت نام ایشان را در لیست ترور قراردادند، همان‌طور که چنین کاری را با «نادر طالب‌زاده»، «غسان کنفانی» و «ناجی العلی» کردند.
صهیونیست‌ها نمی‌توانند این هنرمندان را تحمل کنند و به‌این‌علت آن‌ها را برای ورود به کشورها و رویدادهای جهانی ممنوع‌الورود می‌کنند. افرادی مانند استاد طباطبایی یا «کارلوس لوتوف برزیلی» اجازه ورود به خیلی از کشورها را ندارند زیرا آن‌ها نمایشگاه و مسابقات کاریکاتور اثرگذاری مثل هولوکاست را برگزار کردند و یک‌جورهایی به‌عنوان هنرمند و داور جزو چهره شناخته شدن و مطرح جهانی هستند.
این مسائل باعث شده تا جمعی از دوستان نقاش و گرافیست ما آثار خود را بدون نام و نشان در فضای مجازی منتشر کنند تا به این طریق دست‌به‌دست شود. ما هنرمندان بسیار توانمندی مثل «حسین یوزباشی» را داریم که با موضوع فلسطین کارهای زیادی انجام داده یا «صابر شیخ رضایی» که بیست سال است با موضوع فلسطین کار می‌کند و آثار او در فضای حقیقی و مجازی دست‌به‌دست شده و به چهره‌ای شناخته‌شده در بیرون از مرزها تبدیل‌شده است. با همه این‌ها ما هنوز نتوانستیم از ظرفیت‌های فرهنگی خودمان به شکل تمام و کمال برای دفاع از ملت فلسطین استفاده کنیم.

به نظر می‌رسد در مسیر جهانی‌شدن هنر مقاومت آثار بصری به دلیل ذات و ساختاری که در هنرهای تجسمی نهفته است موفق‌تر از آثار ادبی ظاهر شدند. دلیل این کاستی و آهستگی را کجا باید جست‌وجو کنیم؟
چالش و مسئله اصلی در شعر و ادبیات ترجمه است. در تمام این سال‌ها «موسی بیدج» نقش بی‌بدیلی در ترجمه شعر فلسطین به زبان فارسی و عربی داشت است. بالاخره زبان فارسی به‌طور مستقیم و در لحظه نمی‌تواند با مخاطب عرب‌زبان یا غیرفارسی‌زبان ارتباط بگیرد و همین مسئله ما را دچار محدودیت می‌کند. این در حالی است که با ترجمه هم نمی‌توانیم همه آنچه شاعر و نویسنده بیان کرده است را انتقال دهیم. طبیعی است که در نقاشی و گرافیک موفق‌تر بودیم و در عرصه بین‌المللی نیز ارتباطات فعال‌تری داشتیم زیرا زبان تصویر زبان جهانی است. واقعاً هنرمندان ما باید اهتمام بیشتری به برقراری چنین ارتباطاتی داشته باشند و آن را به‌عنوان بخشی از رسالت حرفه‌ای خود در نظر بگیرند. یکی از مهم‌ترین وظایف هنرمند ما علاوه بر سرودن شعر، نواختن موسیقی، ترسیم کردن نقاشی و پوستر، علاوه بر همۀ‌ این‌ها، همین ارتباط گرفتن با مخاطبان بیرون مرزها است.
 

مسئولان و تصمیم‌گیران فرهنگی چه نقشی دارند؟
نقش آن‌ها بسیار مهم‌تر از هنرمندان است. آن‌ها باید کوتاهی و کم‌کاری‌های صورت گرفته را به جد بپذیرند. بدون رودربایستی عرض می‌کنم بخشی از مشکل متوجه آن‌ها است؛ زیرا آن‌ها باید زمینه‌سازی می‌کردند تا امکان ارتباط بیشتر هنرمندان با مخاطبان جهانی برقرار شود.
امروز در شرایط تنگاتنگ و سختی هستیم. وقتی هنرمند ما به خیلی از کشورها ممنوع‌الورود است یا به هر طریقی مورد سنگ‌اندازی و بایکوت رسانه‌ای قرار می‌گیرد طبیعی است که دچار مشکل می‌شود. مدام ترور رسانه‌ای و ترور شخصیتی می‌شوند. متأسفانه الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی هم بر شدت این مشکلات دامن می‌زنند. افراد بسیاری اشاره کردند که وقتی یک استوری با موضوع عادی در اینستاگرام قرار می‌دهند بازدید زیادی اتفاق می‌افتد ولی زمانی که استوری به موضوع فلسطین اختصاص دارد بازدید به شکل معناداری کم می‎‌شود. باید پذیرفت که ما رسماً وسط یک جنگ رسانه‌ای وحشیانه و تمام‌عیار قرار داریم. همه‌چیزهایی که راجع به آزادی بیان و عقیده یا جدایی سیاست از هنر و ورزش شنیده و دیده بودیم کارکرد تبلیغاتی دارد گویی که در قصه اوکراین همه‌چیز برملا شد و اکنون ته‌مانده‌اش در ماجرای فلسطین دود شد و رفت هوا.
خیلی باید کسی ساده و از ماجرا پرت باشد که این دروغ‌ها و شعارهای زیبا را باور کند و آن‌ها را جدی بگیرد. همه شعارهایی که قبلاً می‌دادند امروز در ماجرای فلسطینی بی‌اثر شده است. شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام بازدید مخاطبان را پایین می‌آورد و هشتگ‌های تأثیرگذار را کور می‌کند. در سوی دیگر دولت‌ها با روزنامه‌نگاران و هنرمندان اروپایی برخوردهای خشن دارند و آن‌ها را اخراج می‌کنند همان‌گونه که اخیراً کاریکاتوریست روزنامۀ گاردین را که به مسئله فلسطین اشاره‌کرده بود از کار بیکار کردند. این در حالی است که همین شارلاتان‌ها برای خودشان این حق را قائل هستند که به پیامبر ما که بیشترین پیروان را دارد و جزئی از مقدسات ما است توهین کنند. افرادی مثل رئیس‌جمهور فرانسه به میدان می‌آید و اعتراضات مردم علیه توهین به مقدسات را برنمی‌تابد. افرادی مثل او به خودشان اجازه می‌دهند راجع به همه‌چیز حرف بزنند و توهین کنند. این‌ها نشان می‌دهد که ما در عرصه جهانی با یک سیاست دوگانه و خشن روبه‌رو هستیم.
 

کلام پایانی؟
آنچه امروز با آن روبه‌رو هستیم یک سکوت جهانی نسبت به عمق فاجعه‌ای است که فلسطین و غزه را فراگرفته است. همین صداهایی که از نقاط مختلف جهان شنیده می‌شود صدای دل‌های بیدار و فارغ از گرایش‌های سیاسی، فکری و مذهبی، صدای مردم آزاده است. این‌ها فراتر از جنبه‌های ایدئولوژیک مسئله فلسطین اهمیت دارد. برای ملت ما این موضوع به‌ویژه از جنبه‌های انسانی بسیار مهم است. علاوه بر این ما با جهان اسلام پیوندهای تاریخی و فرهنگی عمیق داریم، یک دین و قبله داریم و یک خدای واحد را پرستش می‌کنیم. مذهب ما و سیره اهل‌بیت(ع) به ما گفته نباید در برابر ظلم سکوت کنیم و ما نیز چنین کاری می‌کنیم.

انتهای پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha