خودمان بیشتر بدانیم
در مورد اتفاقاتی که این روزها در سرزمینهای اشغالی در حال رخ دادن است، یکی از دغدغههای پدر و مادرها پاسخگویی به سؤالات بچهها و بازگویی این اتفاقات است.
منصوره مصطفیزاده با بیان اینکه پیش از توضیح دادن برای بچهها لازم است خودمان بیشتر بدانیم، میگوید: در اطرافم والدینی را میبینم که از اتفاقاتی که در حال رخ دادن است یک پازل نصفه و نیمه دارند. همیشه در رسانه درباره فلسطین چیزهایی شنیدهایم؛ تا زمانی که رسانه های فضای مجازی و رسانههای تعاملی وجود نداشتند اوضاع فرق می کرد، مثلاً صدا و سیما، نزدیک روز قدس که میشد تصاویری از فلسطین را به ما نشان میداد اما پیشینهای از این ماجرا کمتر دیده میشد؛ اما اکنون این یک طرفه بودن رسانه و محدویت رسانه برداشته شده و دسترسی به اطلاعات حتی برای کودکان و نوجوانان خیلی راحت شده است. در نتیجه ما مقدار زیادی اطلاعات دریافت میکنیم که برخی از آنها با آن پازلی که در ذهنمان چیده شده بود، نمیخواند. پیشنهاد من به والدین این است که اول از همه آن تصویر و اطلاعاتی را که دارند برای خودشان کامل کنند. کار خیلی سختی نیست، الان فیلمهای مستندی در این رابطه وجود دارد؛ نمونهاش« مستند وداع با اسلحه» که میتواند تصویر ذهنی ما را کامل کند. اگر برای فرزندمان شبهه ایجاد شود با توجه به تاریخچه درست و تصویر کلانی که از ماجرا داریم میتوانیم پاسخ دهنده و مرجع سؤالات بچهها باشیم.
دفاع از مظلوم
این نویسنده کودک و نوجوان در ادامه صحبتهایش به رده سنی بچه ها اشاره میکند و ادامه میدهد: ما بسته به رده سنی میتوانیم با بچهها صحبت کنیم. مثلا برای رده سنی ۳تا ۶ سال ، در باره اخبار این چنین رویدادهایی صحبت نمیکنیم، چون تنها باعث ترس و ناامنی در ذهن آنها میشود. من بعنوان والد در ذهنم میدانم اگر اسرائیل و فلسطین میجنگند، ما نیروی نظامی قوی داریم و کسی اجازه حمله به ایران را نمیدهد. ما به عنوان والد یک سری پیشینه در ذهنمان داریم اما کودک خردسال اینطور نیست؛ هر خبری از جنگ بشنود، نگران میشود که خود یا خانوادهاش آسیب ببینند؛ در حالیکه قرار نیست این اتفاق بیفتد. پس به بچه زیر سن مدرسه نباید چیزی درباره جنگ بگوییم. اگر خواستیم در باره فلسطین بگوییم درباره کشته شدن بچهها ابداً چیزی نمیگوییم؛ فقط برایش توضیح میدهیم که اسرائیلیها آدمهای بدی هستند و سرزمینی به نام فلسطین را گرفتهاند؛ البته همه اینها در پاسخ به سؤالهای بچه است. تا زمانی که کودک سؤالی نپرسیده است، ما نباید وارد گفتوگو در این باره شویم. تنها زمانی که حساس کردیم بچهمان ترسیده و برایش سؤال شده توضیح میدهیم. مثلاً به راهپیمایی رفتهایم و بچهمان میپرسد چرا؟ باید بگوییم آدمهایی هستند که به آنها ظلم شده است؛ خانهشان را گرفتهاند و ما برای حمایت از آنها و دفاع از هدف آنها و مظلومیتشان آمدهایم. با این حال اصلاً در مورد قتل و کشتار چیزی نمیگوییم؛ برای او توضیح میدهیم که آدم خوب اینطوری است و اسلام و اخلاق از ما میخواهد تا از مظلوم دفاع کنیم و از ظالم دوری کنیم.
بیان همدلی
به گفته منصوره مصطفیزاده در مقطع دبستان بچهها در محیط مدرسه خیلی چیزها را میشنوند و ممکن است با یکسری اخبار جعلی به خانه بیایند؛ والدین باید هر چیزی که بچهشان اشتباه شنیده را اصلاح کنند. من مادر برای بچهام از اتفاقات تلخی که در فلسطین رخ می دهد، ویدیو نمیگذارم اما بچه من ممکن است گریه کردن من را برای کودک مظلوم غزه ببینند. من فیلم صحنه جنایت جنایتکاران اسرائیلی را به هیچ وجه نشانش نمیدهم اما مانع این نمیشوم که بفهمد من بسیار غمگین و خشمگین هستم. در این رده سنی خوب است که بفهمد که من خشمگین هستم و دلم برای این بچه ها میسوزد. ما باید برای کودک خردسال فضایی فراهم کنیم که بتواند همدلیاش را ابراز کند و خودش را جزو آدم خوبهای ماجرا ببیند. برای بچهمان تعریف کنیم که یکسری آدمهای خوب وجود دارند و یکسری آدمهای بد و خوبی بدون بدی معنا ندارد. پس بیا نشان بده که ما جزو آدم خوبها هستیم؛ در رده سنی خردسال خیلی خوب است که این را عملی نشان دهیم. مثلاً در این حد که کیک درست کنیم و به همسایهها بدهیم و کنار کیک بنویسیم که برای آزادی فلسطین دعا کنیم، همینقدر ساده. نیازی نیست حتما کار بزرگی انجام دهیم؛ کافی است کاری که بچهمان دوست دارد را انجام دهیم. در رده خردسال، بچه از ما همدلی و در دوره کودکی از ما غم و خشم و در سن نوجوانی از ما اقدام برعلیه ظلم را باید ببیند.
ایجاد مهارت
وی اضافه میکند: از دوره نوجوانی به بعد، بسته به اینکه پیش از این من چقدر بچهام را با تاریخ و با تفکر کلام آشنا کرده باشم، میتوانم نقشه فلسطین را نشانش بدهم و از تاریخچهاش بگویم که چه اتفاقاتی افتاده است. بچهها از ۱۲ سالگی به بعد میتوانند تاریخ را بفهمند. پس میتوانیم کم کم به آنها بفهمانم که در نقشهها چه اتفاقی افتاده و چه کارهایی انجام شده که به اینجا رسیده است. میتوانیم در رابطه با آن کتاب بخوانیم، مستند و فیلم سینمایی ببینیم. اینطوری تصویر کلان را ایجاد کنیم که بچهها فقط امروز را نبینند؛ بلکه بتوانند تحلیل کنند که در سالهای گذشته چه اتفاقی افتاده که کار به اینجا کشیده شده است. البته ناگفته نماند این مشکل ما با برخی از آدم بزرگها هم هست که گاهی تاریخ هفتاد ساله سرزمینهای اشغالی را نمیبینند ، در حالی که باید آن هفتاد سال را ببینیم. این مهارت را من از کودکی و نوجوانی میتوانم برای بچهام ایجاد کنم که بتواند کلان و کمی دورتر را ببیند.
اخبار جعلی
این روزها انواع و اقسام اخبار جعلی در فضای مجازی پخش میشود که ممکن است به گوش بچهها برسد، مصطفیزاده درباره واکنش ما در برابر این اخبار جعلی میگوید: این مقدار خشونت نباید به گوش بچه برسد. حتی اگر راست باشد، همانطور که فیلم سربریدن داعش را برای بچهمان نمیگذاریم، چنین فیلمی هم اگر درباره کودکان مظلوم و بیگناه فلسطینی باشد نمیگذاریم. مساله اینجا حق یا باطل نیست. مساله تاثیری است که این گونه فیلمها روی خردسالان میگذارد؛ من اجازه ندارم بچهام را در معرض این مقدار خشو نت قرار دهم. این تصاویر اثر بسیار بلند مدت و وحشتناکی میگذارد. من معتقدم حتی آدم بزرگ هم باید از روانش مراقبت کند و هرچیزی را نبیند. درست است که حقیقت است و همینکه خبردار شوی که ظالم چه کار کرده، کفایت میکند؛ لزومی ندارد حتما فیلمش را ببینی. ما تا حدی باید ممانعت کنیم و اجازه ندهیم کودک خردسال، فیلمی را وقتی خشونت بالایی دارد، ببیند. چرا که واقعا تصویری که در ذهن بچه شکل میگیرد هولناک است. پس کودکان را باید از این فیلم و اخبار با خشونت بالا دور نگه داشت.
مفهوم شهادت
این کارشناس کودک و نوجوان در پاسخ این سؤال که در شرایط کنونی چطور مفاهیمی مثل شهادت را برای بچه جا بیندازیم؟ جواب می دهد: مسأله شهادت برای بچه زیر سن نوجوانی جا نمیافتد؛ واقعیت این است که کودک خردسال بین شهادت و مرگ تفاوتی قایل نیست. برای بچهها در سن پایین مرگ به هرشکلی شکست است. نمیتوانیم مرگ بد و مرگ خوب را برای بچه جا بیندازیم. اما حتماً برای نوجوان جا میافتد. اما برای سن خردسالی خیلی زود است. اگر میخواهیم این ماجرا را به عنوان فضیلت جا بیندازیم، اینطور بگوییم: اینکه از خانوادهاش، سرزمین و وطنش دفاع میکند، فضیلت بزرگی است. اینکه فرد میداند خطر وجود دارد اما با شجاعت جلوی دشمن میایستد، فضیلت بزرگی است. باید این را برای بچه پررنگ کنیم. فضیلتهای ملموسی که بچه میتواند در زندگیهای واقعی ببیند. یکسری فضیلتهای قهرمانانه را باید پر رنگ کنیم؛ مثل شجاعت، دفاع از خانه و خانواده، بچهای که ایستاده و از مادرش حمایت کرده، بابایی که رفته با دشمن بجنگد که به خانوادهاش تعرض نکنند و ....
سواد رسانه
این نویسنده در پایان به اهمیت آموختن سواد رسانه به بچهها تأکید میکند و توضیح میدهد: ما در شرایطی قرار گرفتهایم که باید از سن خیلی پایین به بچهها یاد بدهیم که رسانهها در بعضی موارد دروغ میگویند. من برای بچههایم از تبلیغات تلویزونی شروع کردم. به طور مثال یادم میآید یک بار بچهها یک پفک خریده بودند که خیلی بد مزه بود، بچهها میگفتند که در تبلیغاتش مدام میگفتند که خیلی خوشمزه است. به بچههایم گفتم: ببین مامان، رسانه همیشه راست نمیگوید. چون هدفش این است که کالایش را بفروشد و برای اینکه بفروشد باید به تو به عنوان مخاطب القاء کند که این خوشمزه است؛ در حالیکه اصلاً خوشمزه نیست. من از خردسالی از چیزهای خیلی ساده شروع کردم؛ جاهایی که حرف رسانه درست نبوده را به بچهام نشان دادم که رسانه گاهی وقتها دروغ میگوید. الان هم رسانههای غربی در جنگ سعی میکنند احساسات آدمها را با خودشان همسو و برای صهیونیستها مظلومنمایی کنند. اینها کمک میکند که بچهام از خودش بپرسد من چرا باید باور کنم؟ من نباید به نفع رسانه با دروغ همراه شوم. خب چطوری راستی آزمایی کنم؟ از او سند بخواهم. از مامانم بپرسم که چه منبع خبری این خبر را نقل کرده است. از قبل با موضوعات کوچکتر باید سوادرسانهای را به بچههایمان آموزش بدهیم. بچهها باید یاد بگیرند پیگیری سند و حقیقت سنجی اخبار رسانهها چطور انجام میشود و هرچیزی را که میشنوند نباید باور کنند.
انتهای پیام/
نظر شما