۱۴۰۲.۰۷.۱۰

زهرا بخشی – خبرنگار: « دوستش داشتم، خیلی »، باور اینکه یک فیلم تنها با این تک جمله ، تا این حد به عمق قلب بینندگانش رسوخ کند بسیار سخت است،‌ اما  فیلم صدثانیه ای «مادر » ،با شیوه روایی شگفت انگیزش، تنها با همین یک جمله نبض فضای مجازی را در هفته دفاع مقدس در دست گرفته است، فیلم روایتی جذاب است از عاشقانه های یک مادر شهید و عشق ابدی‌اش به دردانه جهارده ساله‌اش.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری؛ فیلم «مادر»، فیلم برگزیده بخش مستند ملی سیزدهمین جشنواره بین المللی فیلم صد - فیلم های صد ثانیه ای- است ، این فیلم که با حمایت باشگاه فیلم رویش حوزه هنری استان خراسان رضوی و بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی تولید شده است، در هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم «مقاومت» نیز بعنوان بهترین مستند کوتاه در بخش اصلی جشنواره و همچنین بخش دفاع مقدس انتخاب شده است.

«مادر» اگر چه سال گذشته در جشنواره ‌های مختلف برگزیده شده است اما  هفته گذشته، همزمان با هفته دفاع مقدس، با بازانتشارش در فضای مجازی، به شدت مورد استقبال قرار گرفت و هنرمندان برجسته بسیاری آن را در فضای مجازی خود بازنشر دادند ، به این بهانه با نعمت الله سرگلزایی ، کارگردان این فیلم به گفت و گو نشسته ایم که در ادامه این گفت وگو را می خوانید.

 روایت یک دیالوگ طلایی : «دوستش داشتم، خیلی»  

روایت مادرانه از « دردانه»

« قرار بود برای برنامه تلویزیونی‌ای به نام «دردانه» که به سفارش بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خراسان رضوی تهیه می شد، با مادران و خانواده‌های شهدا گفت‌وگو کنیم، در یکی از این پروژه‌ها، مصاحبه شونده مادر شهید نوجوانی به نام «سید محمد حامد مسکون» بود،‌ نوجوانی که در چهارده سالگی در منطقه قلاویزان شهید شده و خانواده‌اش ساکن منطقه طلاب مشهد بودند.

طبق روال برنامه، باید گفت و گوی ۵ دقیقه‌ای با مادر شهید انجام می دادیم اما خانم رقیه کرمانی - مادر شهید- ، در هنگام روبرو شدن با گروه تولید برنامه ،‌سکوت کرده بود، شاید خاطر کهولت سن حرف نمی زد، یا شاید به این خاطر که سی و هفت سال از شهادت جگرگوشه‌اش گذشته بود و او نمی توانست بعد از این همه سال دوباره آن خاطرات را  زنده کند، یا آنکه می خواست خاطرات فرزند عزیزش را برای خودش نگه دارد،‌با سکوت این مادر ،  خانواده از طریق نشانه ها و خاطراتی که مادر در گذشته برای آنها نقل کرده بود، سعی می کردند خاطرات را مجددا برای مادر شهید یادآوری کنند و از این طریق می‌خواستند که او، سکوت خود را بشکند ولی خانم کرمانی فقط آه می کشید و صحبت های خانواده خود از این طریق تایید می کرد ،تلاش های خانواده نتیجه چندانی نداشت و مادر شهید در نهایت تنها یک جمله کلیدی و طلایی گفت: «دوستش داشتم، خیلی» ، با این جمله انگار تمام ناگفته ها را گفت، همین یک جمله همه ما را که در آن فضا بودیم به شدت تحت تاثیر قرار داد، چشم همه پر اشک شده بود.

با وجود این ، برنامه آنطور که می‌خواستیم پیش نرفته بود و برای برنامه تلویزیونی نمی شد از آن استفاده کرد،‌ آن شب از  اتفاقی که رخ داده بود خیلی ناراحت بودم ، حتی می‌توانم بگویم که عذاب وجدان داشتم، با خودم فکر می کردم که الان این مادر و  حتی اعضای خانواده چقدر تحت فشار هستند ، احتمالا مادر با خودش فکر می کرد که چرا حرف نزدم، چرا بعد از این همه سال که نام فرزندم ورد زبانم بود نتوانستم چیزی بگویم ،‌ اما دقیق تر که به فیلم های ضبط شده نگاه کردم به نظرم رسید که این مادر به اندازه یک دنیا حرف زده است،‌ با سکوتش، با صبوری اش ، با وقارش و از اینجا بود که یک روایت متفاوت در ذهنم شکل گرفت،در طی سال های طولانی کار در این عرصه با افراد مختلفی گفت و گو کرده بودم اما این گفت و گو انگار یک روایت منحصر به فرد بود، با خودم گفتم که حتما باید صدای این مادر و این شهید را به طریقی به گوش دیگران برسانم  و به این ترتیب این فیلم صد ثانیه ای تولید شد، این فیلم را ادای دین به خانواده این شهید و شهدا می دانستم و برای همین گفتم که اسمم را در تیتراژ نزنید و تنها پخش کنید ، به این امید که مادر شهید و خانواده محترم شهید این فیلم را ببینند،اما از همان زمان تمامی دوستانی که این فیلم را دیدند گفتند که فیلم بسیار خوبی است و حتما در جشنواره فیلم های صدثانیه ای رتبه می آورد.

نکته جالب در این فیلم این است که یک فیلم مستند با فرم روایی و شکل متفاوت است و افرادی که در این فیلم به مادر بزرگوار شهید ، خاطرات نوجوان شهیدش را یادآوری می‌کنند در حقیقت جلوی دوربین بازی نمی‌کنند و دارند واقعا تلاش می‌کنند که به ایشان برای یادآوری خاطرات کمک کنند . تدوین این مستند نیز از مهمترین بخش های این فیلم بوده که تاثیری بسیار مهمی در پیدا کردن ریتم و بخصوص پایبندی درخشان فیلم داشته است . تدوین مستند «مادر» را مهدی سرگل زایی بر عهده داشته است .

 روایت یک دیالوگ طلایی : «دوستش داشتم، خیلی»  

فراتر از انتظار

آنچه که برای من جالب بود این موضوع است که هر کس با هر نگاه و اعتقادی که داشت بعد از دیدن این مستند معتقد بود که این فیلم رتبه اول جشنواره فیلم صد را کسب می‌کند. به نظرم از مهمترین دلایلی که باعث شد این مستند هم در جشنواره و هم در جامعه مورد توجه قرار بگیرد بدیع و متفاوت بودن شکل روایی این مستند است، دلیل دیگری که می توانم به آن اشاره کنم این است که فیلم انتخاب و سوژه درست ، در زمان درست داشت و از رسانه خوبی هم منتشر شد که چنین بازخوردی را در جامعه به دنبال داشته است .

من هر بار با دیدن بازخوردها شگفت زده می شوم، چه وقتی که مستند در جشنواره فیلم صد ، رتبه آورد و چه زمانی که فیلم در فضای مجازی منتشر می شد و من کامنت ها را می خواندم،  از دیدن این حجم از عشق و محبت نسبت به شهدا و خانواده شهدا و همچنین احترام گذاشتن به رنج های یک مادر شگفت زده و متحیرشده ام ، می توانم بگویم بازتاب این فیلم در جامعه از سطح انتظارم فراتر بوده است .

 روایت یک دیالوگ طلایی : «دوستش داشتم، خیلی»  

از دل برآمد و بر دل نشست

این فیلم نه قرار بود خواسته ها و نگاه های عقیدتی و حکومتی را تامین کند و نه جنبه تبلیغاتی داشت . این مستند فقط می خواست عشق یک مادر به فرزندش را نشان بدهد.  به نظرم دلیل موفقیت این فیلم صد ثانیه ای این بود که از دل برآمد و بر دل نشست .   

دوست دارم بار دیگر با این مادر شهید دیداری داشته باشم اما این امرتاکنون میسر نشده است اما دوست دارم حداقل به بهانه هفته دفاع مقدس با این مادر شهید مجددا دیداری داشته باشم و به ایشان بگویم نام فرزند شهیدش تا کجاها رفته و شنیده شده است .

بیوگرافی فیلمساز

سرگلزایی که متولد مینودشت و بزرگ شده استان گلستان است، در سال ۷۸ ، سه سال بعد از آنکه برای تحصیل در رشته حقوق به دانشگاه فردوسی مشهد رفت ، در این شهر  یک دوره کارگردانی را در انجمن سینمای جوان ایران گذراند، بعد هم به صورت جدی‌تر با حوزه هنری کار فیلم سازی را شروع کرد و فیلم‌های کوتاه زیادی را برای دوره‌های مختلف جشنواره رویش، سازمان تبلیغات اسلامی، آستان قدس رضوی و جاهای دیگر ساخته است.

انتهای پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha