محبوبه حاجیان نژاد متولد سال ۱۳۶۳، استان سمنان است و لیسانس مترجمی زبان انگلیسی دارد. از مقطع راهنمایی قصه نوشتن را شروع کرده و در دانشگاه با شاهکارهای داستان جهان آشنا شده است. همین آشنایی باعث شده که نوشتن را به طور جدی دنبال کند. او تعریف میکند: «یک روز به طور اتفاقی روی برد دانشگاه اطلاعیه چند جشنواره را دیدم. چند تا از داستانهایم را فرستادم و خوشبختانه مقام آورد. این موضوع چند بار دیگر تکرار شد. همزمان از مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری استان سمنان با من تماس گرفتند که بیا از کارگاهها و کلاسهای داستان نویسی حوزه هنری استفاده کن. اینطوری پایم به کلاسهای داستاننویسی حوزه هنری باز شد. در چند دوره نویسندگی شرکت کردم. حاصل شرکت در کارگاههای حوزه هنری مجموعه داستان «ح دو»چشم شد. سال ۹۱ شروع به نوشتن رمان در کارگاه آقای مهدی زارع- مسئول مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری استان سمنان -کردم و در یک دوره ۷-۸ماهه رمان «یاماها» خلق شد. این رمان در دهمین جشنواره رمان انقلاب حائز رتبه دوم شد و جایزه امیرحسین فردی را کسب کرد.»
رمان بوماران
حاجیان نژاد که دستی در ترجمه دارد تا به حال ۲ کتاب ترجمه کرده و به چاپ سپرده است. رمان بوماران این نویسنده زیر نظر دفتر رمان حوزه هنری تهران نوشته شده و سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
اما اینکه سوژه این رمان از کجا آمده است خودش قصه دارد:« در محله بچگی من درشهر دامغان، حسینیهای بود که درخت توت بزرگی داشت. از زمان بچگی این درخت توت را میدیدم و در خاطرم بود. این خاطره بچگی، شد سوژه اولیه رمان بوماران. سوژه، خانهای در دامغان است که وقف حسینیه شده و این خانه به صورت موروثی به مردی رسیده که هم محل زندگیاش و هم محل حسینیه است. پدر نگرانی دارد که پسرش این لیاقت را داشته باشد که این خانه را بعد از او به ارث ببرد. پدر امیدش به پسرش سلمان و سلمان عاشق جبهه رفتن است. این پسر تلاشهایی میکند اما هربار تباهی به بار میآورد! در این خانه دختری است که نادیده گرفته شده و در نهایت همین دختر است که آرزوی پدر را او بر آورده میکند. در خلال این ماجراها خیانت در جنگ را آوردم.»
بازخورد
حاجیان نژاد با بیان اینکه هرچند مکانها در واقعیت وجود دارند اما این رمان کلا ساخته ذهن و قصه تخیلی است ادامه میدهد: « سعی کردم شهر دامغان و قسمت زیست بوم را در کتاب استفاده کنم. جالب اینکه خیلی از کسانی که رمان را خواندند گفتند چقدر واقعی و زنده است و فکر میکردند قصه واقعی است و ساخته ذهن نیست.»
وجه تسمیه
این نویسنده جوان به وجه تسمیه بوماران اشاره میکند: «در منطقه دامغان بادهای شدیدی میوزد. چشمهای هست به اسم چشمه بادخان که مردم اعتقاد دارند اگر چیز ناپاکی داخل این چشمه بیفتد باد بوماران بلند میشود. این باد آنقدر شدید است که شاخه درختها را میشکند. پرندگان را به اینطرف و آن طرف میکوبد و در کل باد ویرانگری است. خیانت در جنگ را به این باد تشبیه کردم که در قصه اتفاق افتاد. قصه خیانت در جنگ که مانند بوماران ویرانیها را به بار آورد.»
خیانت در جنگ
به گفته این نویسنده تا به حال درباره خیانت در جنگ کمتر پرداخته شده است. زمانی که سوژه در کارگاه رمان مطرح شد بعضی به این سوژه نقد داشتند که اصلا نباید مطرح شود. اما آقای شهریار عباسی که استاد راهنما بود گفت که هرچند تابه حال به این موضوع پرداخته نشده است اما حقیقت دارد. در جنگ تحمیلی کسانی بودند که خیانت کردند اما تاکنون نوشته نشده است.
تاثیر کلاسها
اما وجود کلاسهای داستاننویسی در حوزه هنری شهرستانها چقدر در پرورش استعدادهای نویسندگان نوقلم شهرستانی تاثیر دارد؟ او میگوید: « هر نویسنده هرقدر تجربه زیسته داشته باشد و حتی قلم خوبی داشته باشد باز نیاز دارد در کلاسهای داستاننویسی شرکت کند. شرکت در این کلاسها مسیر بلند مدت را کوتاه و به نوعی مسیر را هموار میکند.»
انتهای پیام/
نظر شما