به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، ناهید منصوری- به تازگی کتاب پژوهشی با عنوان «شمایل صبح» نوشته محمدرضا وحیدزاده از سوی پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی به چاپ رسید که گام مهمی در حوزه ثبت جریان هنر انقلاب داشته است. این کتاب شامل گفتگو با ده هنرمند حوزه هنرهای تجسمی است که به تجربیات اهالی هنر انقلاب در رشتههای «نقاشی»، «نقاشی دیواری»، «عکاسی»، «نگارگری مجسمهسازی»، «تصویرسازی»، «نگارگری»، «طراحی صحنه»، «گرافیک و خوشنویسی» و «کاریکاتور و کارتون» پرداخته است. جایگاه و اهمیت اطلاعات به ثبت رسیده در «شمایل صبح» که ماحصل تحقیقات و تلاش دوساله محمدرضا وحیدزاده است باعث شد تا در این خصوص گفتگویی با نویسنده کتاب داشته باشیم که میخوانید:
چه ضرورتی برای ثبت جریان هنر انقلاب وجود دارد؟
سالهای اخیر این ضرورت احساس شد که ما نیازمند هستیم تاریخ معاصر را بویژه در دوره انقلاب اسلامی بازشناسی و واکاوی کنیم. خیلی وقتها بسیاری از پدیدهها بخاطر حجاب معاصرت و اینکه حس میکنیم همیشه در دسترس ما هستند، ما را از ثبت و ضبطشان غافل میکند و این امر گاه خسارات جبران ناپذیری میزند، البته گاه هم این ضرورت به صورت دیرهنگام احساس شده و همین تاخیر باعث از بین رفتن بسیاری از اطلاعات شده است.
یک هنرمند در معرض تجربه زیسته بسیار غنی و ارزشمندی است که حاصل آن خلق جهان ویژهای است که میتواند هم جنبه فردی داشته باشد یعنی سبک هنری هنرمند خاصی باشد یا حاصل یه اتفاق جمعی مثل مکتب هنری. بر همین اساس ما میتوانیم از مکتب هنر انقلاب صحبت کنیم و لازم است آن را تحلیل و واکاوی کنیم.
به عبارتی دیگر تجربه زیسته ارزشمندی که گاه در سلوک جمعی یا سفر جمعی حاصل میشود اگر ثبت و ضبط نشود از بین خواهد رفت چراکه ممکن است با گذر زمان، فضای کاری هنرمند یا رویکردهای فرهنگی یا سیاسی وی تغییر پیدا کند یا هنرمند دچار فراموشی و حتی فوت شود و ما فرصت ثبت تجربههای آنها را از دست بدهیم.
ایده نگارش و جمعآوری اطلاعات درباره جریان هنر انقلاب از نگاه هنرمندان حوزه هنرهای تجسمی چطور شکل گرفت و مطرح شد؟
حوزه هنری در زمینه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و هنر انقلاب پیشگام بوده است اگرچه برخی ارگانها و مجموعهها نیز به صورت پراکنده در این حوزه فعالیتهایی را آغاز کردهاند. حتی گاهی روزنامهای گفتگویی با یک هنرمند پیشکسوت داشته که در حین مصاحبه مطبوعاتی رگههایی از تاریخ شفاهی و به اشتراکگذاری تجربیات هنرمند را میتوان در آن دید. اما در مجموع اساس کار منسجمی در حوزه هنر انقلاب هنوز سامان نیافته است.
از سویی دیگر در سالهای گذشته استاد دکتر محمدعلی رجبی که هم هنرمند است و هم در حیطه معلمی و نظریهپردازی فعال است، بنا بر درک عمیق به این نتیجه رسید که باید تجربیات جمعی از همنسلان خود را ثبت و ضبط کند و بر همین اساس هم مجموعه درسگفتارهایی با عنوان «تجسم حماسه» برگزار شد و در ادامه کتابی به نام «تجسم حماسه» را در پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی به چاپ رساند.
باتوجه به اهمیت این کار پژوهشی پژوهشکده تصمیم به ادامه این پرونده گرفت و پیشنهاد کتاب «شمایل صبح» مطرح شد و من با مشاوره و راهنمایی استاد محمدعلی رجبی توانستم با ده هنرمند حوزه هنرهای تجسمی گفتگو کنم و تجربه آنها در حوزه هنر انقلاب را ثبت کنم.
این کتاب چه تفاوتی با «تجسم حماسه» دارد؟
در «شمایل صبح» به اقتضای موضوع به جای درس گفتار به سراغ مصاحبه باز رفتیم.
چرا قالب پرداخت موضوعی به هنر انقلاب تغییر پیدا کرد؟
درسگفتار اگرچه شکل منسجم و منظمی دارد و هنرمند از قبل میداند چه چیزی را قرار است با مخاطب خود در میان بگذارد، گاه ناگفتههایی باقی میماند در حالیکه در مصاحبه باز این امکان وجود دارد که به نکاتی پرداخته شود که کمتر مورد توجه قرار گرفته و شما ضرورت پاسخ به آن را حس میکنید یا به عبارتی با مصاحبه به زوایای پنهان نسبت به یک موضوع نور تابانده شود.
چه محورها و سرفصلهایی برای این مصاحبهها در نظر گرفتید؟
مصاحبههای باز کتاب «شمایل صبح» دارای سه محور اصلی بود که شامل تجربههای هنری هنرمندان، آرا و نظراتشان درباره موضوعات مختلف از جمله هنر انقلاب و آسیبشناسی و نقد بر راهی که طی شده بویژه در حوزه مدیریت فرهنگی میشد.
به اقتضای تخصص و تجربه هر یک از هنرمندان، در هر سه محور گفتگوهای تخصصی انجام شد که به مسیرهایی که هنرمند طی کرده بود، میپرداخت.
مجموع گفتگوها با همکاری روابط عمومی حوزه هنری با کیفیت خوبی فیلمبرداری و ثبت و ضبط شد و بعد از پیادهسازی، تنظیم و ویراست علمی به دست مصاحبهشوندهها رسید و پس از اصلاح تحت عنوان کتاب «شمایل صبح» به چاپ رسید.
هنر انقلاب هنری مستمر و ادامه یافته است. آیا در این کتاب صرفا به بخش یا برشی از هنر انقلاب پرداخته شده؟ بخشی از این جریان از سوی هنرمند و به واسطه اتفاقات تاریخی تجربه شده اما بخش دیگر هنر انقلاب همچنان جریان دارد و درحال تکمیل شدن است. آیا قرار است که تجربیات جدید هم در ادامه این پرونده اضافه شود؟
درباره اینکه هنر انقلاب تداوم داشته یا نه اتفاق نظری وجود ندارد و برخی بر این گمان هستند که هنر انقلاب متوقف شده اما من از جمله افرادی هستم که بر این باورم که هنر انقلاب توانسته بسته به شرایط روز خود را روزآمد کند و خود را با مقتضیات زمانه وفق دهد و تغییراتی در فرم و متریال و حتی بحثهای رسانشی داشته اما جوهره اصلی حفظ شده و در شکل و صورتهای جدیدی در حال تداوم است. من معتقدم جریان هنر انقلاب امروز نیاز به بررسی و واکاوی دارد و بر همین اساس هم اخیرا مقالهای در نشریه علمی رهپویه هنرهای دانشگاه سوره به چاپ رساندهام که در آن آثار سه هنرمند متاخر و جوان انقلاب را بر اساس مولفههای پیشین تحلیل و بررسی کنم.
اما ضمن اعتقاد به ضرورت بررسی آثار هنرمندان متاخر، ما فعلا بنا نداریم به سراغ این موضوع رویم چراکه به قدری بار بر زمین مانده و ناگفته از نسلهای گذشته وجود دارد که شاید بضاعت و توان ما برای رفتن به سراغ این حوزهها کافی نباشد.
در حال حاضر دفتری با عنوان «تاریخ شفاهی انقلاب» در حال راهاندازی است که طبیعتا با اولویتبندی و امکانات برنامههایش را پیش ببرد. از آنجاکه هنرمندان زیادی از نسل گذشته وجود دارند که ما برای ثبت تجربیاتشان به سراغشان نرفتهایم این ضرورت وجود دارد که اولویت هنرمندان پیشکسوتتر باشند.
این اولویتها هم نه بر اساس ارزشداوری آثار هنری بلکه باتوجه به دیگر ضرورتهای زمانی و تاریخی به هنرمندان پیشکسوت اختصاص یافته. اما امیدوارم با سرعت بخشیدن به کار به هنر نسل جدید هم بپردازیم.
گفتگو با ۱۰ هنرمند برای کتاب «شمایل صبح» بر چه اساس بود؟
مصاحبههای «شمایل صبح» با هدایت استاد رجبی و امکانات موجود شکل گرفت. شاید حدود ۲۰ هنرمند پیشکسوت را برای گفتگو درباره هنر انقلاب مشخص کرده بودیم اما برخی افراد زمان کافی برای مصاحبه نداشتند، برخی هنرمندان در ایران نبودند و افرادی چون عبدالمطی ابوزید و حبیب الله صادقی در مسیر پژوهشها فوت شدند.
چرا سراغ هنرمندان حوزه هنرهای تجسمی رفتید و فعالان این بخش هنری را برای پژوهش انتخاب کردید؟
حوزه هنرهای تجسمی به این دلیل انتخاب شد که ما در این زمینه با خلا بیشتری روبهرو هستیم. اول آنکه حوزه هنرهای تجسمی اهمیت ژانرشناختی ویژهای دارد و به قول شهید آوینی در کتاب انفطار صورت اگر بتوانیم به تحلیل درستی از شاخهای چون نقاشی برسیم برای گونههای هنری دیگر هم چشمانداز روشن و درک عمیقتری خواهیم داشت.
این در حالی است که هنرهای تجسمی برخلاف دیگر ژانرها مثل شعر، سینما، نمایش، موسیقی و… با متن گفتاری کمتری روبهرو همراه است. ضمن اینکه اغلب هنرمندان حوزه هنرهای تجسمی افراد مکتوم و کمسخنی هستند بنابراین اطلاعات کمتری از آنها در دست است. در حوزه نقد و نظر هم در هنرهای تجسمی با فقر منابع بیشتری به نسبت دیگر حوزههای هنری مواجه هستیم که همین امر نیز این ضرورت را بیشتر یادآوری میکند.
ما در حوزه هنرهای تجسمی بیشتر نیازمند تحلیل و ارزیابی هستیم و به همین دلیل هم ما به سراغ این حوزه رفتیم تا هم تاریخ شفاهی منبع قابل استفاده برای مخاطبان و هم سند ارزشمندی برای محققان و پژوهشگران آینده باشد.
آیا این کتاب میتواند منبعی برای نوآموزان هنر هم باشد؟
«شمایل صبح» برای اینکه به عنوان منبع مدرسی و یک اثر کلاسیک با ساختار منسجم در اختیار نوآموزان قرار گیرد، گزینه مناسبی نیست اما برای اطلاعات عمومی و آشنایی علاقهمندان با زندگی و زمانه یا تجربیات هنرمند محبوبشان بسیار جذاب و خواندنی است. این کتاب به شکل خیلی صمیمانهای به زندگینامه، خاطرات و تجربیات هنرمندان حوزه هنرهای تجسمی میپردازد و برای اطلاعات عمومی و تکمیل مطالعات علاقهمندان اثر ارزشمندی است که میتواند دستمایه آثار دیگری باشد که جنبههای کلاسهشدهتر و متن آموزشی مشخصتری داشته باشند.
آیا تصمیمی برای ترجمه یا توزیع «شمایل صبح» وجود دارد؟
برای ترجمه فعلا برنامهای نداریم.
آیا این فرایند و ثبت تجربیات هنر انقلاب ادامه خواهد داشت؟
«شمایل صبح» گام اولی است که امیدواریم در ادامه بتواند با آغاز فعالیت دفتر تاریخ شفاهی هنر انقلاب که این روزها مراحل ابتدایی تاسیس را طی میکند، به شکل منسجمتری به اولویتبندیها بپردازد و بتواند بانک اطلاعاتی جامعی را تشکیل دهد.
با انتشار «شمایل صبح» پروژههای بعدیتان چه خواهد بود؟
پروژه بعدیام تاریخ شفاهی نیست و دو کار دیگر در دست دارم که یکی «هنرمندان انقلابی جهان» است که یک جلد آن به چاپ رسیده، یک جلد زیر چاپ و جلد دیگر در دست تالیف است. غیر از سه مجلد از مجموعه «هنرمندان انقلابی جهان» ۷ جلد کتاب با کمک جمعی از دوستان در حال پیش رفتن است که مجموعه در ۱۰ مجلد از سوی انتشارات سوره مهر منتشر میشود.
پروژه دیگرم هم «نشانهشناسی فرهنگی هنر انقلاب» است که این روزها در حال انجام مقدماتش هستم.
نشانهشناسی فرهنگی به مقوله فرهنگ میپردازد و سعی دارد الگوهای تولید و تفسیر و تداوم معنا را شناسایی کند و بر اساس ارتباط پویا و پیوستۀ نظامهای رمزگانی به تحلیل آثار بپردازد. به عبارتی دیگر نشانهشناسی از شاخههای دیرپایی است که از نیم قرن اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و دارای رویکرد و نحلههای مختلفی چون نشانهشناسی فرهنگی است. البته رویکرد مدنظر من نشانهشناسی لوتمانی یا مکتب تارتو است که باتوجه به موضوع هنر انقلاب این رهیافت بسیار مناسب برای تحلیل و واکاوی جریان هنر انقلاب است.
انتهای پیام/
نظر شما