به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، در این نشست مرتضی گودرزی با تاکید بر مظلوم شمردن هنر انقلاب گفت: مظلومترین مکاتب هنری کشور از پیش از اسلام تا اسلام و پس از آن، مظلومتر از این گرایش از هنر نداریم. به طرز شگرفی این هنر انقلاب که میتوانیم به عنوان گرایش یا مکتب در نظر بگیریم، غریب است.
وی ادامه داد: تقریبا اگر تمام تاریخ هنر را بررسی کنیم که تبدیل به جریان شده است، قبل از اسلام تا پس از اسلام در ایران، یک حمایت سیستماتیک پشت مکاتب ما آمده است از جمله مکاتب هنر تیموری، قاجار و... . حتی هنر اسلامی ما هم شامل این تعریف است که تبدیل به آثار درخشان میشود. برخی از این با نام سفارش پذیری یاد میکنند که اشکلی ندارد. بسیاری از آثار بزرگ جهان هم با سفارش پذیری انجام شدهاند. چیزی که مهم است این است که برای اولین بار درایران یک مکتبی ظهور میکند که این چنین خود را از دستگاه قدرت جدا کرده و هر کجا که سیستم رسمی کشور به سراغ او آمده سعی کرده اعراض کند از آمیختگی با آن. مراد از این دولت نیست.
وی با بررسی آن که مکتب هنر انقلاب چیست ادامه داد: یکی از افتخارات تمدنی ما، هنر انقلاب اسلامی است. باید به هنر انقلاب ببالیم چون مستقل است و منشا آن مردمی است. هنر انقلاب به بنیانهای جهان بینی انقلاب پاسخ میدهد و برای اولین بار با توجه به باورهای اسلامی و دینی یک سری دانشجو که پشتوانهای هم ندارند، به صورت خودجوش به جریان انقلاب میپیوندند و آثاری میآفرینند که همراهی میکند با انقلاب.
در ادامه مرتضی اقبالی با اشاره به تحولی که انقلاب اسلامی ایجاد کرد گفت: یک تحول بسیار بزرگی سال 57 اتفاق افتاد که بنیانهای نه فقط سیاسی بلکه اجتماع و فرهنگ را هم زیر و رو کرد. اینکه ما میگوییم انقلاب، باید خود انقلاب را ابتدا تعریف کنیم و سپس ماهیت آن را که اسلامی است توضیح دهیم. انسان در تفکر خودش هم صاحب دل است و هم صاحب تفکر؛ و نسبت برقرار میکند. در حقیقت هر انسانی با هر مقدار سواد میتواند صاحب دل باشد. از جمله کسانی که صاحب دل هستند و با دلشان نقاشی میکنند، هنرمندان هستند. این قضیه هم در فرد اتفاق میافتد و هم در جمع. یک جمع هم اگر بخواهند تحولی در خود به وجود بیاورند باید ببینند دل آن ها در چه جهت است. این انقلاب است.
وی در پاسخ به نقش هنر و هنرمند گفت: قاعده بحث بر میگردد به یک تحول تاریخی. ما در یک نقطهای از تاریخ قرار گرفتهایم که تمام جریانات تاریخی از دوره رنسانس به بعد میخواهند انسان مداری را در تمام زمینههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در دست بگیرند و تفکر حسابگر را در مقابل تفکر معنوی قرار دهند و میبینیم که این تفکر حسابگر در دنیای امروز به بن بست خورده است. شهید آوینی میگوید که در قرن 18 یکی از سوالاتی که اکثر متفکران میکردند این بود که هنر برای چی؟ که در نهایت به یک تقسیم بندی رسیدند که هنر را به دو دسته تقسیم کرد: هنرهای کاربردی و هنرهای زیبا. هنرهای زیبا هنری بود که بر چیزی جز زیبایی تعهد نداشت. ولی هنرهای کاربردی دو کار انجام میدهد، یکی اینکه سودمندند و دیگر اینکه سفارش پذیرند. مرحوم آوینی اعتقاد داشت که اگر بخواهیم روی این قضیه تاکید کنیم که هنرهای کاربردی مفید هستند باید روی این سودمندی و مفید بودن یک قاعدهای داشته باشیم و قاعده آن سفارش پذیر بودن است. هر چیزی که سفارش پذیر است، تفکر پذیر هم هست و چون تفکر پذیر است تعهد پذیر هم هست. یعنی همان چیزی هست که در انقلاب داشتیم.
عبدالحمید قدیریان نیز با اشاره به فاعل اصلی در امر هنر گفت: وقتی داریم درباره مفهوم عظیمی به نام انقلاب صحبت میکنیم و به تبعی درباره هنر، تعریفی که ما درباره انقلاب میکنیم، هنرش را نیزتعریف میکنیم. هنر تبعه است. وقتی میگوییم تبعه است باید برویم سراغ فاعل اصلی. هنرمند فاعل اصلی نیست. در سبکهای خارجی هم همینطور است. اگر بخواهیم با این نگاه، نگاه کنیم پس فاعل چه کسی است؟ چه در انقلاب و چه در تجلیهای بعدی که خود امام نیز تاکید داشت، فاعل را خدا ببینیم. خدا را به عنوان یک کلمه مقدس آن بالا نبینیم. یک کننده در میدان ببینیم.
وی در ادامه افزود: ما باید برویم سراغ بحثهای فکری قرآنی. اگر بخواهیم هنر انقلاب را به معنای اصلیاش صحبت کنیم باید برویم از مجرای قرآن نگاه کنیم. قرآن یک فضای کاملا متفاوت است که ما اصلا تجربهاش نکردهایم. در بحث ریشهها اول باید پایهها را شناخت و یکی از این پایههای اصلی قرآن است که بعد همه تعاریف باید از آیات قرآنی بیرون بیاید. هنرمندان باید وارد این فضا بشوند. باید دینشان را بفهمند. ما باید به طرف نور برویم و هنر انقلاب باید برود به سمت فهم معارف قرآنی که ثمرهاش نور میشود.
انتهای پیام/
نظر شما