۱۳۹۹.۱۲.۰۵

میلاد عرفان‌پور، مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری در گفت‌وگویی صریح و مفصل با خبرگزاری مهر به دستاوردها و برنامه‌های آینده مرکز موسیقی حوزه هنری پرداخت. به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری به نقل از خبرگزاری مهر، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی از مؤثرترین و مهم‌ترین نهادهای برآمده از فعالیت برخی هنرمندان شاخص کشورمان در سال‌های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون بوده است. این مجموعه از آغاز قرار بود نهادی در جهت رشد و شکوفایی «اندیشه و هنر اسلامی» همچون نام اولیه‌اش باشد و در همین راستا می‌بایست شرایطی را فراهم کند که خروجی‌اش محصولات و بسته‌های گوناگون فرهنگی و هنری و صد البته به‌روز برای تأمین سبد فرهنگی خانوار ایرانی باشد. مأموریتی که اجرایی شدن تام و تمام آن در سال‌های اخیر با اما و اگرهایی مواجه شده و باید در بستری مطمئن و دلسوزانه مورد نقد و بررسی کارشناسان قرار گیرد تا بتوان به نتایج درخشان‌تری در عرصه‌های مأموریتی حوزه هنری با اتکاء به دستاوردهای تلخ و شیرین گذشته دست پیدا کرد. در این چارچوب زیرمجموعه‌های مختلف حوزه هنری قطعاً مأموریت‌های مهمی به دوش دارند که بنا به منویات مقام معظم رهبری و اهدافی چون «فراهم ساختن زمینه رشد و شکوفایی و گسترش هنر مبتنی بر معرفت اسلامی و متعهد به ارزش‌های انقلاب اسلامی»، «بهره گرفتن از هنر در تبیین و ترویج مبانی و ارزش‌های اسلامی و فضائل اخلاقی»، «تبیین و معرفی وجوه گوناگون و ویژگی‌های ذاتی و فنی هنر و ادبیات انقلاب اسلامی»، «دفاع از آرمان‌ها و اصول انقلاب اسلامی از طریق شناخت علمی و دقیق جریان‌های هنری معارض با تفکر اسلامی و کشف راه‌های اصولی مقابله فرهنگی با آنها»، «ایجاد زمینه رشد استعدادها و خلاقیت‌های هنری و ادبی از طریق شناسایی، تربیت، تقویت و معرفی هنرمندان برجسته مسلمان، ایجاد جریان‌های هدایت‌گر هنری بر بنیاد تولید» و «نمونه‌آفرینی هنری و ادبی به معنا و مفهوم مطلق کلمه» که برگرفته از اساسنامه این نهاد است، باید فعالیت‌هایی را انجام دهند که در فضای پر از سلیقه و تنوع جامعه امروز بتواند تبدیل به الگوهایی تأثیرگذار و در عین حال پیش برنده شود. اینکه آیا حوزه هنری تاکنون توانسته در این حوزه‌ها نقش مؤثری ایفا کند یا خیر هم نیازمند بررسی‌های آماری دقیق و مبتنی بر جمعیت آماری گسترده‌ای است که باید برای رسیدن به الگوهای مدنظر مورد توجه قرار گیرد. یکی از این مجموعه‌های مهم در این ساختار، مرکز موسیقی حوزه هنری است که تلاش کرده، با تهیه و تنظیم سیاست‌ها و برنامه‌های مناسب در جهت گسترش هنر اسلامی، تلاش برای شناسایی و به‌کارگیری نیروهای متعهد و جوان برای شکوفایی استعدادشان، اجرای طرح‌های مطالعاتی و پژوهش‌های مورد نیاز، تولید و نمونه آفرینی‌های هنری و ادبی، ایجاد زمینه‌های مختلف فرهنگی هنری برای بهره‌مندی هرچه مؤثرتر هنرمندان و برگزاری رویدادهای مختلف موسیقایی شرایطی را فراهم کند تا هنرمندان عرصه موسیقی در این مجال بتوانند به فعالیت خود در عرصه موسیقی به صورت هدفمند همت گمارند. چارچوبی که در سال‌های اول فعالیت به شدت توانست حضور قدرتمندی را در جریان اصلی فعالیت‌های موسیقایی کشور ایفا کند و خود را نهادی معرفی کند که آمده تا حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشند. فرصتی مغتنم و صد البته استراتژیک که در این سال‌ها با رشد و تأسیس نهادهایی چون مرکز موسیقی انقلاب اسلامی (مأوا) به عنوان نهاد زیر مجموعه سازمان هنری رسانه‌ای اوج، مراکز مختلف هنری زیر مجموعه بسیج، دفتر موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما و دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فضای کاری مرکز موسیقی حوزه هنری را وارد شرایط جدیدی کرده که کندوکاو درباره وظایف و اهداف این مجموعه در تعامل با نهادهای موازی می‌تواند مورد تمرکز بیشتری قرار گیرد. حسام‌الدین سراج (از شهریور ۱۳۶۰ تا مهر ۱۳۶۹) – محمد جلیل پور (از مهر ۱۳۶۹ تا آبان ۱۳۷۹) – علی بختیار (از آبان ۱۳۷۹ تا اسفند ۱۳۸۰) – رضا مهدوی (از فروردین ۱۳۸۱ تا بهمن ۱۳۸۶) – علی معلم دامغانی (از بهمن ۱۳۸۶ تا مرداد ۱۳۸۸) – رضا مهدوی (از مرداد ۱۳۸۸- تا مهر ۱۳۹۱) – پیروز ارجمند (از مهر ۱۳۹۱ تا بهمن ۱۳۹۲) – فاضل نظری (از مهر ۱۳۹۳ تا بهمن ۱۳۹۴) – عباس محمدی (از بهمن ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷) و میلاد عرفان‌پور (از ۱۳۹۷ تاکنون) افرادی هستند که طی سال‌های گذشته به عنوان مدیر در مرکز موسیقی حوزه هنری به فعالیت مشغول بودند. البته پس از خداحافظی پیروز ارجمند مرکز موسیقی حوزه هنری تا حضور فاضل نظری بدون مدیریت تقریباً به حالت تعلیق در آمد. آنچه در این مقدمه کوتاه روایت شد، یک شَمای کلی از فعالیت مرکزی است که سکان هدایت آن طی ماه‌های گذشته به دست یک شاعر و ترانه سرای جوان به نام میلاد عرفان‌پور سپرده شده که عملکرد مثبت و منفی‌اش می‌تواند در ابعاد مختلف رسانه‌ای مورد بررسی قرار گیرد. عرفان‌پور متولد ۱۳۶۷ در شیراز بوده و تاکنون برنده یا نامزد جایزه‌های معتبر ادبی از جمله قلم زرین و جشنواره شعر فجر بوده است. علاوه بر اینها مدیریت دفتر شعر مؤسسه شهرستان ادب، ابداع و دبیری دوره‌های سالانه شعر جوان انقلاب اسلامی (آفتابگردان‌ها) و تدریس ادبیات در دانشگاه از فعالیت‌های سالیان اخیر میلاد عرفان‌پور در عرصه‌های مختلف فرهنگی بوده است. عرفان‌پور در رشته «سیاست‌گذاری فرهنگ و ارتباطات» تحصیل کرده و فارغ‌التحصیل دوره کارشناسی ارشد با موضوع پایان‌نامه «تحلیل گفتمان انتقاد اجتماعی در شعر شاعران انقلاب اسلامی» بوده است و اکنون نیز دانشجوی مقطع دکتری رشته مدیریت در شاخه تخصصی «خط‌مشی‌گذاری عمومی» است. آنچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگوی صریح خبرگزاری مهر با این مدیر جوان مرکز موسیقی حوزه هنری است. * بسیاری از کارشناسان و اهالی موسیقی کم و بیش می‌دانند، مرکز موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی از جمله مجموعه‌هایی است که طی چهل سال اخیر نشان داده که یک مجموعه پای کار بوده و با وجود فراز و نشیب‌های فراوان فعالیت‌های ثمربخشی را در عرصه موسیقی انجام داده است، می‌خواهم پرسش اول را اینگونه مطرح کنم، که میلاد عرفان‌پورِ جوان به عنوان یک شاعر و ترانه‌سرای شناخته شده، چه پیش آمد که سکاندار هدایت این مجموعه مهم شد و حالا چه ارزیابی از عملکردش در دوران مدیریت مرکز موسیقی حوزه هنری دارد؟ بنده از سال ۱۳۸۹ با وجود اینکه ۲۲ ساله بودم، با اعتماد و توجه جناب علی‌محمد مؤدب در مؤسسه شهرستان ادب، به عنوان مسئول بخش شعر به فعالیت مشغول شدم و در این چارچوب فعالیت‌های مدیریتی را در محیط هنری تجربه کردم. به لطف خدا برنامه‌هایی که در آن مجموعه پیش بردیم و توفیقی که خداوند متعال نصیب بنده کرد منتج به ثمرات خوبی شد. با توجه به این پیشینه، همچنین فعالیت ده ساله‌ای که در زمینه موسیقی به عنوان تصنیف‌سرا و ترانه‌سرا داشتم و البته تحصیلاتی که در رشته سیاست‌گذاری فرهنگ و ارتباطات داشتم به بنده اعتماد شد تا در فضای مرکز موسیقی حوزه هنری عهده‌دار مسئولیت باشم. البته پیش از بنده بزرگوارانی چون استاد علی معلم دامغانی، جناب دکتر فاضل نظری و آقای عباس محمدی به‌عنوان افرادی که در حوزه شعر و ادبیات، سابقه داشتند به عنوان مدیر مرکز موسیقی حوزه فعالیت داشتند و شاید نگاه تصمیم‌سازی که پشت این گونه انتخاب برای مدیریت مرکز موسیقی حوزه وجود دارد، توجه به محتوا و بُعد ادبی موسیقی است که دوستان تاکید دارند در کنار توجه به موسیقی فاخر روی ادبیات نیز تاکید ویژه‌ای باشد. با در نظر گرفتن این موارد بود که بنده پذیرفتم در این سمت حضور پیدا کنم البته لازم است اینجا پرانتزی هم بازکنم که بسیاری از ادبا و استاد عزیزمان جناب اسفندقه اعتقاد دارد: «این گونه مسئولیت‌ها و زیست با شرایط اداری برای یک شاعر آفت است.» یعنی مطلوب آن است که شاعر به دور از این مناصب و مسئولیت‌ها به مسیر هنری خود در عرصه ادبیات و شعر بپردازد. جالب است بدانید که واقعاً این دغدغه هر روز من است که اگر برسم به نقطه‌ای که عزیز دیگری می‌تواند بهتر از بنده در این جایگاه به مسیر ادامه دهد، خودم اولین پیشنهاددهنده حضورش به عنوان مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری خواهم بود. چون بر این باورم این شرایط برای زیست ادبی یک شاعر آسیب‌هایی وارد می‌کند که من در این مدت واقعاً این آسیب‌ها را حس کردم. هرچند سعی کردم تعامل و زیست با شعر و ادبیات را در هر شرایطی قطع نکنم اما باید بپذیریم که حضور در یک منصب مدیریتی تأثیر آسیب زای خود را دارد. البته یک نکته دیگر هم در این فضا می‌تواند مورد توجه قرار گیرد و آن چالش کمبود مدیران فرهنگی و بخصوص هنری در فضای مدیریتی کشور است، متأسفانه ما مدیری که توان هنری، ذوق هنری و مبانی مدیریتی حوزه هنر را بداند، کم داریم یا کم تربیت کردیم. این است که شاید بنده حقیر که در خیلی از موارد قطعاً دارای ضعف هستم به دلیل پیشینه دانشگاهی که در این زمینه دارم و تجربه مدیریتی که در یک دهه گذشته به لطف خدا پیدا کردم، عهده‌دار چنین مسئولیتی شدم. بنابراین اگر نظام تصمیم‌سازی ما طوری بود که در این دهه‌های گذشته مدیرانی تربیت می‌شدند که شناخت کاملی از فضای هنری داشته باشند قطعاً یک شاعر خودش این مسئولیت را عهده‌دار نمی‌شد. این ضعف هم شامل تمام مجموعه‌های دیگر فرهنگی هنری کشور نیز می‌شود، شرایطی که خلاء پرورش یک مدیر هنری در این فضا را بیشتر از قبل نشان داده است. * نام مرکز موسیقی حوزه هنری یادآور خاطرات خوبی برای اهالی موسیقی است در عین حال در دوره‌های مختلف مدیریتی شاهد فراز و فرودهایی بوده است. بد نیست از ورود یک مدیر جوان به چالش‌های موجود مرکز موسیقی حوزه هنری صحبت کنید. آیا معتقد به دست‌یافتنی بودن اهداف در این دوران پرچالش فعالیت‌های فرهنگی هنری کشور در مدیریت مرکز موسیقی حوزه هنری با درنظر گرفتن آسیب‌هایی که اشاره شد، هستید؟ من زمانی که این مسئولیت را پذیرفتم و کارها را آغاز کردم، با نخستین چالشی که روبه‌رو شدم و فکر من را به خود مشغول کرد، پاسخ به یک پرسش بود. اینکه کارویژه مرکز موسیقی حوزه هنری در مقایسه با کار ویژه مجموعه‌هایی چون دفتر موسیقی وزارت ارشاد، شهرداری و سازمان صدا و سیما چه بوده است؟ در واقع وجه تمایز محصولات مرکز موسیقی حوزه هنری با نهادهای دیگر چه بوده که به این تشخص کاری وفادار مانده است؟ من با بررسی‌هایی که در این زمینه انجام دادم به این نتیجه رسیدم که مرکز موسیقی حوزه هنری در چهار دهه گذشته خدمات قابل توجهی در موسیقی نواحی انجام داده که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان تبدیل به باکیفیت‌ترین پایگاه‌ها و گنجینه‌ها در این حوزه شده است. اما جالب اینجاست که در خیلی از حوزه‌هایی که شاید نسبت محکم‌تری با کار ویژه‌های مرکز موسیقی حوزه هنری داشته، یا کار خاصی انجام نشده و یا آنقدر کم کار شده که تعدادشان به لحاظ آماری نزدیک به صفر است. مثلاً در حوزه سرود که یکی از گونه‌های اصلی «موسیقی مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی» است و مرکز موسیقی حوزه هنری می‌بایست در این حوزه برای معرفی و پرورش آن اقداماتی انجام می‌داد، کارهای زیادی صورت نگرفته و می‌توان گفت این گونه موسیقایی یک صدم کارهای انجام گرفته در مرکز را تشکیل می‌داد. شرایطی که برای من هم عجیب بود. در حوزه هنری گونه دیگری مانند موسیقی موضع مند اجتماعی، سیاسی و انتقادی که می‌تواند در بزنگاه‌های مختلف مورد توجه قرار گیرد، کارهای کمی در مرکز موسیقی حوزه هنری صورت گرفته که چندان به گوش مخاطبان نرسیده‌اند. منظور من در این چارچوب تولید آثاری است که از شکل مناسبتی مرسوم خود خارج و تبدیل به آثاری می‌شود که متناسب با دغدغه مردم تولید می‌شوند. به اعتقاد من این گونه آثار هم می‌بایست جزو کارهای خاص و هویتی موسیقی پیگیری می‌شد که متأسفانه کمتر انجام شده‌اند. * این شرایطی که از آن نام می‌برید متأسفانه در حوزه‌های دیگر هم دیده می‌شود. شرایطی که موازی با جریان و کار ویژه مرکز موسیقی حوزه هنری می‌توانست باشد، اما چندان مورد توجه قرار نگرفت. بله، به عنوان نمونه ما در حوزه موسیقی کودک و نوجوان کارهای بسیار کمی انجام دادیم که تعداد آنها به لحاظ آماری زیر ۳ درصد مجموع تولیدات مرکز موسیقی حوزه هنری هستند. این در حالی است که ما در حوزه موسیقی طنز که می‌تواند زبان رسایی در بیان حرف‌ها و آرمان‌های آن باشد کارهایی می‌توانستیم انجام دهیم که در این چند دهه نداشتیم. با این شرایط بنده سعی کردم در دوره جدید به برخی از این مسائل توجه بیشتری داشته و در کنار سایر گونه‌های موسیقایی از جمله موسیقی ایرانی، موسیقی نواحی و موسیقی پاپ فضا را به سمت و سویی هدایت کنیم که مرتبط با فلسفه شکل‌گیری مرکز موسیقی حوزه هنری و به دور از موازی کارهای رایج با سایر مجموعه‌های مرتبط با موسیقی باشد. البته این شکل و رویکردی که عرض کردم، بیشتر مرتبط با کارهایی است که برای آن برنامه‌ریزی و تولید داریم، چرا که برخی کارها هم هست که به ما پیشنهاد می‌شود که ما بر اساس معیارهای حوزه هنری در چارچوب معنا دار بودن اثر با یک حمایت حداقلی به آنها کمک کرده و در این بخش از تولید اثر حرکت می‌کنیم. * در لا به لای صحبت‌ها شما به کلیدواژه «گفتمان انقلاب اسلامی» اشاره کردید، عبارتی که طی سال‌های اخیر تبدیل به ترکیبی شده که بعضاً مدیران فرهنگی ما در عرصه‌های مختلف از آن استفاده‌های زیادی می‌کنند، اولاً به عنوان یک شاعر و دوماً در کسوت مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری فکر می‌کنید این کلیدواژه در امتزاج با مقوله هنری چون «موسیقی» چگونه تجلی پیدا می‌کند؟ و آیا مرکز موسیقی حوزه هنری در این سال‌ها توانسته همانند دوران شکوفایی خود به تفهیم معانی ذاتی این عبارت میان مردم توفیقاتی داشته باشد؟ در این راه شما به عنوان یک مدیر جوان و صاحب ایده چه کردید؟ شما به مطلب درستی اشاره کردید. ما گاهی کلمات آرمانی، مفاهیم اصلی و عبارات مقدس را آن قدر در ساختارهای نادرست، عدم صداقت‌ها، مصارف سیاسی و ارائه گزارش‌های اداری استفاده کردیم که این عبارات رفته رفته رو به کم اثر شدن گذاشته‌اند. این مقوله متأسفانه در همه حوزه‌های فرهنگی هم اتفاق افتاده است. کما اینکه در حوزه شعر وقتی عنوان «شعر انقلاب اسلامی» مطرح بود، خیلی‌ها تمسخر می‌کردند و باور نداشتند، اما ما سعی کردیم این عنوان را در کنار رویداد هنری مؤثر و تولید اثر جا بیندازیم. در این راه هم همه شاعران انقلاب اسلامی پای کار آمدند و این عنوان آبرومند را در چارچوبی قرار دادند که این عبارت تبدیل به یک پسوند هویتی شد. یعنی وقتی می‌گوئیم «شعر انقلاب اسلامی»، منظورمان فقط درباره یک اثر یا رویداد تاریخی نیست. عبارتی است که در تمام ابعاد و زوایای آن تعهد به چارچوب معرفتی گفتمان انقلاب اسلامی است. حالا این گفتمان چیست؟ این گفتمان شامل همه آرمان، اهداف، جهان بینی و چارچوب‌هایی است که انقلاب اسلامی بر پایه آن ایجاد شده است. و می‌توان گفت: مترادف با اسلام نابی است که ما بدون شعار دنبال آن هستیم و دوست داریم در اهداف و تولیداتمان نیز وجود داشته باشیم. شرایطی که بنده در مرکز موسیقی حوزه هنری نیز روی آن تاکید ویژه‌ای دارم و دوست دارم بر اساس امکانات موجود تولیداتی رقم بخورد که پشتیبان این گفتمان و البته اثرگذار باشد. به عنوان نمونه ما در سال ۱۳۹۷ که مصادف با روزهای اول حضورم در مدیریت مرکز موسیقی حوزه هنری بود، آمدیم و آلبوم سرودی را در چهلمین سال انقلاب اسلامی ایرانی تولید کردیم، اثری که با یک نگاه مناسبتی محدود به زمان تولید نشده بود و سعی بر این بود که وقتی نوجوان ایرانی در هر زمانی آن را می‌شنود به مفاهیمی چون امید، تلاش و ساختن برای فردای روشن‌تر نزدیک شده و با یک نشاط مضاعف در راه روشن گام بردارد. ما در گام‌های بعدی تولید آثار موسیقایی قطعاً تلاش‌هایی برای ارتقای سطح کیفی آثارمان می‌کنیم و صد البته هم می‌دانیم که این تلاش‌ها گهگاه با نقایصی روبروست. پس خودمان را بی نیاز از نقد نمی‌بینیم و تمام تلاشمان را هم می‌کنیم که پذیرای نقدها سازنده عزیزمان در این مجموعه باشیم. * در راستای صحبت‌هایی که به آن اشاره کردید، آن چیزی که می‌تواند شرایط فعلی حوزه هنری را با تلاش و ایده پردازی شما مدیران هموارتر کند، حضور بزرگان عرصه موسیقی در جریان اصلی فعالیت‌های مرکز موسیقی حوزه هنری است. پر کردن این خلاء می‌تواند نقش ارزشمندی در ارتقای فعالیت‌ها و همان موارد انجام نشده‌ای که اشاره کردید، ایفا کند. یک نکته بسیار مهم که به اعتقاد من در راستای اندیشه‌ها و منویات رهبری هم «جذب حداکثری و دفع حداقلی» است. در این‌باره وضعیت کنونی حوزه را چگونه ارزیابی می‌کنید. استفاده از ظرفیت، هنر و مشورت بزرگان موسیقی کشور جزو اولویت‌های ما در مرکز موسیقی حوزه هنری است. ما حتی برای آن دسته از هنرمندان بزرگواری که دیگر توانایی تولید اثر ندارند فضایی را به سهم خود فراهم کردیم که بتوانیم در مقاطع مختلف زمانی بدون رسانه‌ای شدن یا اطلاع رسانی در این زمینه نسبت به نکوداشت و پاسداشت مقام هنری برخی از بزرگان موسیقی کشور اقدام کنیم. صادقانه می‌گویم تا آنجا که توانستیم سعی‌مان را مبتنی بر این باور و اعتقاد کردیم که در همه شهرها هر جا هنرمندی هست برای تکریم او فعالیت‌هایی را انجام دهیم. ما در این مدت حتی به بعضی از شهرها سفر کردیم و برنامه‌ریزی‌هایی را انجام دادیم که کارهایی از استادان هنر موسیقی را تولید کنیم. در این راستا هم طی این دو سال خدمت استاد احمد مراتب رسیده و طی آن آلبومی از این هنرمند آواز آئینی را در دسترس مخاطبان قرار دادیم. در کنار این‌ها آلبوم دیگری را هم با استاد تقی سعیدی خواننده شناخته شده موسیقی ایرانی و استاد محمد جواد ضرابیان به اتمام رساندیم که فواصل برنامه‌ریزی شده به همراه چند اثر دیگر از هنرمندان مطرح منتشر خواهند شد. همچنین با پیشکسوتان دیگری نیز چون استاد سراج، استاد بیژنی، استاد سعید انصاری، استاد منبری، استاد بهروزی نیا تعامل و تولید اثر داشته‌ایم. ما در حوزه موسیقی کلاسیک هم طی این مدت از مشاوره‌های تعدادی از هنرمندان شناخته شده این عرصه از جمله استاد محمدرضا علیقلی نیز بهره مند شدیم. این هنرمند ارزنده اعتبار موسیقی انقلاب اسلامی است که برای بنده حتی هم صحبت با ایشان مایه افتخار است. شرایطی که خوشبختانه منجر به ایجاد فضایی شد که در ماه‌های گذشته تولیداتی از این هنرمند را منتشر کردیم. ما شورای تخصصی مرکز موسیقی حوزه هنری نیز از رهنمودهای استاد فریدون شهبازیان بهره مند می‌شویم و ایشان مدام در حال مشاوره‌های مختلف برای انتشار آثارمان هستند. در این چارچوب جناب بهرام دهقانیار، جناب محمدرضا چراغعلی، جناب عماد توحیدی هم از جمله هنرمندانی هستند که ما از مشورت‌ها و ایده‌های کارشناسانه شأن بهره‌مندیم. پس می‌بینید ما تا آنجا که می‌توانیم از بزرگان هنر موسیقی برای پیشبرد تخصصی و کیفی کارهایمان استفاده می‌کنیم. البته در اینجا نمی‌خواهم همه کاسه و کوزه‌ها را بر سر بودجه بشکنم اما قطعاً کمبود بودجه در این چارچوبی که شما به آن اشاره کردید بی تأثیر نیست. با تمام همه این مشکلات من همچنان معتقدم که این برگ افتخار مرکز موسیقی حوزه هنری است که بین نهادهای حاکمیتی یکی از مهم‌ترین تولید کنندگان آثار فاخر موسیقایی با در نظر گرفتن همین بودجه کم بوده است. مگر ما چقدر توان مالی داریم؟ شاید باورش سخت باشد اما بودجه یک سال مرکز موسیقی به اندازه بودجه تولید یک آلبوم با همراهی یکی از بزرگان موسیقی کشور نیست. پس این را هم باید بگویم اگر ما بخواهیم شرایط کاری‌مان را مبتنی بر همکاری با یکی از چهره‌ها و بزرگان عرصه موسیقی برنامه‌ریزی کنیم فکر می‌کنم باید کل بودجه‌مان برای تولید همان اثر اختصاص دهیم، شرایطی که قطعاً امکان پذیر نیست. اتفاقاً از همین جهت است که می‌گویم نمی‌توان انتظار داشت که مرکز موسیقی حوزه هنری به طور کامل مأمن و مرکزی برای حضور استادان نام آور موسیقی باشد. اما قطعاً ما با هنرمندان و استادانی که این محدودیت‌های ما را پذیرفته باشند با تمام افتخار همکاری می‌کنیم. شاید شما باور نکنید اما برای همین کارهایی که با جناب علیقلی انجام دادیم، محدودترین هزینه را داشتیم که ایشان با محبت و اهتمام خود پای کار آمد و شرایطی را به وجود آورد که کار فاخری را پیش روی مخاطبانمان قرار دهیم. به عبارتی تعامل ما با استاد سفارش یک کار نبود چراکه او دغدغه داشت در این مرحله از زندگی کارهایی را انجام دهد که دغدغه‌اش را داشت نه صرفاً کارهای سفارشی که در ارتباط با برخی سازمان‌های مختلف دربرگیرنده رقم‌های بالایی است. قطعاً اگر جایی صلاح بود که می‌توانستیم اعلام رسمی کنیم، متوجه می‌شوید که ما با چه هزینه‌هایی مشغول تولید آثار هنرمندان شناخته شده کشورمان هستیم. کارهایی که هزینه تولید آنها شاید برای برخی‌ها یا غیر قابل باورند و یا موجب تعجب آنها بعد از متوجه شدن میزان صرف هزینه‌ها می‌شوند. پس طبعاً این دغدغه‌ای که شما به آن اشاره داشتید، دغدغه جدی ما هم هست زیرا ما معتقدیم نسل‌های گذشته موسیقی حتی نسل‌هایی که ما با آنها اختلاف نظر داریم، نباید کنار بروند. مثلاً در همین چند سال ما با عزیزانی کار می‌کنیم که از گرایشات مختلف سیاسی هستند و شاید در بسیاری از موضوعات با آنها اختلاف نظر داشته باشیم. اما وقتی برای تولید یک اثر ارزشمند موسیقایی اتفاق نظر وجود دارد پس آمادگی برای تولید اثر نیز امکان پذیر است. اتفاقاً انقلاب اسلامی مدافع تولید اثر ارزشمند و فاخر بوده، هرچند در برخی مقاطع با لکنت در خط مشی و نحوه سیاستگذاری نتوانسته این همراهی را بیان کند و در برخی از اوقات نیز فضا به سمتی رفته به جهت همین سیاستگذاری‌های غلط مسیر اصلی و هویت هنری انقلاب اسلامی نیز دچار آسیب شده است. * و ای کاش بتوانید طی دوران مدیریتی خود و جناب دادمان در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی این خط مشی مدیریتی که به آن اشاره داشتید را به معنا و مفهوم مطلق کلمه تبیین کنید. به هر حال حوزه هنری می‌تواند با در نظر گرفتن چارچوب‌ها و وظایفی که به عهده دارد محل امنی برای همه هنرمندان در عرصه‌های مختلف باشد. کما اینکه در مقاطع اولیه پیروزی انقلاب اسلامی این مجموعه نشان داد که می‌تواند پناهگاه قابل اعتماد فرهنگی برای اصحاب فرهنگ و هنر با اندیشه‌های متفاوت باشد. و این تصور نباشد که هیچ هنرمند دیگری اجازه ورود به این مجموعه را ندارد. شما مطمئن باشید ما واقعاً در شأن و جایگاه تولید، اصلاً گرایشات سیاسی و مسائلی از این دست را در نظر نمی‌گیریم حتی اگر گرایشات فکری هنرمندی با ما متفاوت باشد. البته که بنده در بزنگاه‌های تاریخی که نیاز به اعلام موضع بوده، مواضع خودم را اعلام کرده و هیچ ابایی هم از بیان این مواضع نداشته و ندارم. حتی اینکه از بیرون من را یک شخصیت موضع مند در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی ببینند افتخار می‌کنم و هیچ هراسی هم از پنهان کردن دیدگاه‌ها و اعتقاداتم ندارم. من سعی می‌کنم پای بندی خود را به گفتمان انقلاب اسلامی حفظ کنم و در این راه اگر هنرمندی اثری تولید کرد که دیدگاهش حتی خلاف نظر سیاسی ماست اما آن اثر در یک حوزه خوب محتوایی همانند مناجات، عرفان باشد قطعاً آن را پس نخواهیم زد. من معتقدم آغوش هنر انقلاب اسلامی به روی همه هنرمندانی که در این حوزه محتوایی علاقه مند تولید هستند، باز است. صد البته هنرمندانی هم هستند که تلاشگرانه برای تبیین گفتمان انقلاب اسلامی خط‌شکنی کرده و پای کار هستند و ما وظیفه داریم که این هنرمندان را مورد توجه قرار دهیم. زیرا کارویژه حوزه هنری موسیقی انقلاب اسلامی است. حوزه هنری وظیفه‌ای برای آموزش موسیقی ندارد چرا که بقیه نهادهای دیگر این امکانات را فراهم کردند اما چون در حوزه موسیقی انقلاب اسلامی کارهای کمی تولید شده وظیفه ماست که روی این موضوع تمرکز بیشتری داشته باشیم. این موضوع هم به معنای طرد کردن سایر هنرمندان نیست. ما نباید هنرمندان را سیاه و سفید ببینیم و آنها را با زدن برچسب‌های سیاسی ناروا، غیرمنصفانه قضاوت کنیم. به اعتقاد من هنرمندانی که اصالت را در آثار موسیقایی خود بیشتر مورد توجه قرار داده‌اند، خیلی نزدیک به آن تفکری هستند که انقلاب اسلامی در موسیقی انتظار دارد. انقلاب اسلامی دنبال موسیقی سالم و پاک است حتی اگر این موسیقی سالم در قالب یک اثر «عاشقانه»، «عارفانه» یا انتقادی باشد. به شرطی که در پشت این نوع موسیقی دلبستگی به فرهنگ ایرانی، صداقت، سلوک و طهارت نفس مورد توجه هنرمند قرار گرفته باشد. به اعتقاد من این خوب نیست که با یک عینک امنیتی و نظارتی شدید به هنرمندان نگاه کنیم چرا که هنرمندان چهره‌های امنیتی نیستند. بله گاهی اوقات ممکن است نسبت به مسأله‌ای رویکرد غلط داشته باشند اما قطعاً هنرمندند و ذات هنرمند هم با ارزش‌ها، فطرت و مفاهیمی که انقلاب اسلامی دنبال آن است گره خورده و ما اگر بتوانیم این نکات را دریابیم و هنرمندان را طرد نکنیم، طبیعتاً موسیقی انقلاب اسلامی محفلی است که هنرمندان می‌توانند گردهم بیایند و کار کنند تا ما نسبت به ترمیم وضعیتی که دچارش هستیم اقداماتی را انجام دهیم.   عرفانپور در ادامه این گفتگو ضمن قدردانی از فعالیت‌های انجام گرفته در این مجموعه در حوزه «موسیقی نواحی» طی ادوار مدیریتی گذشته، از طراحی و ایده‌پردازی شیوه‌ای جدید در تولید آثار موسیقایی مورد حمایت حوزه مرتبط با موسیقی اقوام ایران خبر داد. وی در بخش بعدی صحبت‌هایش هم به موضوعاتی نظیر شرایط برگزاری کنسرت در تالارهای تابعه حوزه هنری و نظام اقتصادی و جذب مخاطب موسیقی پاپ ایران اشاره و ضمن بیان نقطه نظرات خود در این زمینه که با انتقادات تندی هم در حوزه محتوایی همراه بود، به جریانات حاکم بر تولیدات موسیقایی در حوزه موسیقی پاپ اشاره و ضمن واکاوی دوران شکوفایی آن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و نفوذ تهیه‌کنندگانی که به دنبال ثروت اندوزی صرف در این زمینه بدون توجه به ارتقای گوش شنیداری هستند، به تشریح برخی اقدامات مرکز موسیقی حوزه هنری در حوزه موسیقی پاپ تا سال ۱۴۰۰ پرداخت. * یکی از مهم‌ترین و البته موثرترین دستاوردهای مرکز موسیقی حوزه هنری توجه به موسیقی نواحی ایران در ادوار مختلف بوده است، رویکردی که در همین یکی دو دوره اخیر با برگزاری همایش «کارآواهای موسیقی ایران» به اوج خود رسید و فضایی را رقم زد که از این رویداد به عنوان یکی از باکیفیت‌ترین برنامه‌های موسیقایی در حوزه موسیقی اقوام ایران طی سال‌های اخیر یاد شود. در این حوزه اما به نظر می‌آید تمرکز حوزه هنری همچنان معطوف به تولید و انتشار آلبوم است، اما به نظرم ظرفیت این فضا وجود دارد در این چارچوب کارویژه هایی غیر از انتشار آلبوم نیز در برنامه‌ریزی‌های مدیریتی مرکز طراحی و اجرا شود. به نظر می‌آید حوزه چندان مایل به انجام پروژه‌های این چنین نیست. بنده در ماه‌های اول حضورم با توجه به سنجش ظرفیت و امکانات مراکز حوزه هنری استان‌ها، آیین نامه‌ای را برای تولیدات مراکز استانی پیرامون فعالیت‌های موسیقایی تدوین کردیم که یکی از مهم‌ترین نکات مورد توجه آیین نامه، موسیقی نواحی بود. ما بر این باوریم تولید آثار موسیقایی مرتبط با موسیقی اقوام ایران نباید معطوف به ستاد حوزه هنری در تهران شود. بلکه مراکز استانی نیز می‌توانند با در نظر گرفتن ظرفیت‌های خود کارهای بزرگ و شاخصی را در این حوزه تولید کنند. اما باید به این نکته هم توجه کرد که این ظرفیت در استان‌ها دربرگیرنده سقف محدودی است که نمی‌توان به طور کامل روی اجرایی شدن آنچه مد نظر ماست حساب کرد. به عبارتی با بودجه محدود نمی‌توان انتظار داشت که یک مرکز استانی با وجود توانمندی‌های کیفی که دارد، دست به تولید اثر بزرگ و شاخصی در حوزه موسیقی نواحی بزند. در این چارچوب منطقی‌ترین شکل مدیریت ما در حوزه موسیقی نواحی مبتنی بر این نکته بود که ما باید انتظارات اجرایی خود را به نوعی تنظیم می‌کردیم که به جای تعریف پروژه‌های دور از انتظار و تقریباً ناممکن، یک مسیر مشخص را مبتنی بر ظرفیت‌های بودجه و امکاناتمان تعیین کنیم. قطعاً هم بر این باوریم که اقدامات بسیار ارزشمندی در دوره‌های پیشین مدیریت مرکز موسیقی حوزه هنری در زمینه موسیقی نواحی انجام گرفته که همه آنها دربرگیرنده گنجینه‌ها و آثار پژوهشی ارزشمندی هستند که هرکدام می‌توانند جزو بهترین‌های این عرصه معرفی شوند. شرایطی که در این دوره نیز به شدت مورد توجه بنده و همکارانم بوده و هست و ما تا آنجا که ظرفیت‌های اجرایی و امکانات‌مان اجازه دهد ادامه دهنده فعالیت‌های گذشته در این زمینه خواهیم بود. آنچه اکنون برای ما می‌تواند تبدیل به یکی از اولویت‌های اصلی مدیریت مرکز در بخش موسیقی نواحی باشد، استفاده از این ظرفیت ارزشمند برای تولیدات جدید در راستای اهداف حوزه هنری است. به گونه‌ای که همین ریتم‌ها و ملودی‌های موسیقی اقوام ایران بتوانند در تولید سرود و آثاری که مورد نظر ماست به عنوان محور موسیقایی آثار مورد استفاده قرار گیرد. حتی در تولید آثار پاپ هم می‌توانیم از این ظرفیت استفاده کنیم. ما بر این باوریم اگر موسیقی نواحی به عنوان یک گنجینه در کنج موزه‌ها، نمایشگاه‌ها و ویترین‌ها قرار گیرند، اگر چه ارزشمندند ولی شاید کم‌کم فراموش شوند. پس می‌توان با خروج از یک نگاه کتابخانه‌ای و موزه‌ای صرف، از زیبایی‌ها و ارزشمندی‌های این موسیقی ناب استفاده کرد. کما اینکه مخاطبان نیز نسبت به این رویکرد روی خوش نشان داده و در کنسرت‌ها و اجراهای زنده این گونه موسیقایی استقبال بسیار خوبی از آن کرده‌اند. ما باید بتوانیم با پیوند موسیقی نواحی و تولیدات جدید شرایط متفاوت و البته موثری را در حوزه موسیقی نواحی رقم بزنیم. شرایطی که در این چند ماه آن را با مدیران مراکز استانی نیز در میان گذاشتیم و به شدت در حال پیگیری آن هستیم. در این راستا هم اخیراً محصولاتی مبتنی بر این رویکرد تولید شده که طی هفته‌های بعد به تناوب درباره آن اطلاع رسانی لازم صورت خواهد گرفت. یکی از همین آثار نیز به عنوان نمونه مربوط به حوزه هنری استان ایلام است که دربرگیرنده یک آلبوم سرود با ظرفیت‌های موسیقی نواحی منطقه ایلام است که از نظر من می‌تواند تبدیل به یکی از آثار شاخص موسیقیی در رویکرد جدید مرکز موسیقی حوزه هنری به موسیقی نواحی باشد. ما در ستاد حوزه هنری به اقتضای توان و بودجه موجود، آمادگی تولیدات خوب موسیقی نواحی که نوعی نوآوری درون آن نهفته است را داریم. متأسفانه تولیدات موسیقی نواحی چندین سال، هم در حوزه شعر و محتوا و هم در حوزه موسیقی به تکرار افتاده است. اگر کسی ادعا می‌کند که تولید نوآورانه با محتوای امروزی و مرتبط با کار ویژه حوزه هنری دارد، ما با آغوش باز از این تولیدات استقبال کرده و علاقه‌مند حمایت آن هستیم. * اما در کنار این مواردی که می‌تواند اقدامات و فعالیت‌های قابل توجه و ارزشمندی هم به حساب آید، یک ظرفیت بالقوه‌ای به نام کنسرت آن هم در حوزه موسیقی اقوام وجود دارد که مرکز موسیقی حوزه هنری می‌تواند با در نظر گرفتن مجموعه‌ها و تالارهایی چون «اندیشه» و «سوره» آن را تبدیل به یک ظرفیت بالفعل کند. شرایطی که حتی با چارچوب‌های فکری و اساسنامه‌ای حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی نیز مغایرت چندانی ندارد و می‌تواند چه به لحاظ کیفی و چه به لحاظ اقتصادی دربرگیرنده شرایط مناسبی برای مرکز موسیقی باشد، آیا آقای دادمان به عنوان رییس حوزه و جنابعالی به عنوان مدیر مرکز موسیقی در این زمینه به فکر و ایده اجرایی مشترکی رسیده‌اید؟ قبل از اینکه بخواهم به پرسش شما پاسخ دهم لازم است این توضیح را بدهم که مرکز موسیقی حوزه هنری در دوره‌های گذشته جشنواره موسیقی فجر میزبان بخش موسیقی نواحی جشنواره در تالار سوره بوده که این موضوع نیز باید مورد توجه قرار گیرد. اما یک نکته در راستای جواب سئوال شما وجود دارد. اینکه مرکز موسیقی حوزه هنری برای انتخاب موسیقی‌ها به چارچوب‌هایی باور دارد که بخشی از این باورها در زمینه موسیقی نواحی نیز اقتضائاتی دارد. به عبارتی برخی از این موسیقی‌ها بر اساس معیارهایی که باور ما در چارچوب موسیقی مطلوب است، قرار نمی‌گیرد. ما هم بدون هیچ ابایی با اجرای چنین آثاری مخالفیم. البته که معتقدیم بخش بسیار زیادی از موسیقی نواحی ایران و آنچه تولید و اجرا می‌شود، موسیقی مطلوب، بی آلایش و سالم است. کما اینکه در این زمینه عاشقانه‌های بی آلایش و بی نظیری می‌شنویم که عاشقانه‌های بسیار پاک‌تر و زیباتری از برخی آثار تولید شده در حوزه موسیقی پاپ هستند. نکته بعدی اینکه ما قبل از محدودیت‌های کرونایی در حوزه هنری مدام در حال برگزاری کنسرت بودیم و کمتر روزی پیدا می‌شد که سالن‌های ما خالی و بدون برگزاری اجرای زنده موسیقی باشند. اتفاقاً بخش قابل توجهی از کنسرت‌های ما نیز در حوزه موسیقی محلی بوده‌اند. پس در این زمینه نیز همکاری مناسبی با گروه‌های فعال این عرصه داریم. هرچند که بازهم تاکید می‌کنم در این زمینه معیارهایی به عنوان مرکز موسیقی حوزه هنری داشته و خود را هم ملزم به رعایت این معیارها می‌دانیم. معیارهایی که واقعاً دستوری نیست که «چون دستور داده شده، باید رعایت شود» نه واقعاً این نیست. ما بر این باوریم موسیقی در انقلاب اسلامی باید موسیقی سالم و دارای معیاری باشد و شاید بخش اندکی از موسیقی نواحی و موسیقی‌های در حال تولید با توجه به محتوا، شامل آن نشود، اما قطعاً بخش عمده‌ای از آن قابل اجراست. ما سعی می‌کنیم در حوزه‌های مختلف از ظرفیت‌ها، سالن‌ها و تالارهای حوزه هنری برای معرفی و ترویج موسیقی خوب در گونه‌های پاپ، سنتی و نواحی استفاده کنیم. قطعاً مردم باید موسیقی خوب بشنوند تا ذائقه‌ای که در این سال‌ها کمی تخریب شده و آسیب دیده، کم‌کم ترمیم شود و این شنیدن مستلزم این است که در جایی از اجرای موسیقی خوب حمایت شود. چون ممکن است برخی موسیقی‌ها مشتریان متخصص موسیقی چندانی نداشته ولی برای تهیه‌کنندگان درآمدزا باشد. شرایطی که در حال حاضر شاهد هستیم که تهیه‌کنندگان بر موسیقی‌های بازاری و مصرفی متمرکز هستند که متاسفانه ثمره فرهنگی خوبی هم ندارد و حتی آسیب جدی را به هویت ایرانی ما وارد می‌کند. پس ما نیز به سهم خودمان، سعی می‌کنیم حامی اجراهای خوبی باشیم. * حالا که به موسیقی مصرفی و شرایط این روزهای موسیقی پاپ اشاره کردید، مایلم نظر شما هم به عنوان یک ترانه سرای عضو شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت ارشاد و هم مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری درباره به قهقرا رفتن موسیقی پاپ ایران در سال‌های اخیر جویا شوم. جریانی که به نظر می‌آید در بسیاری از مقاطع به سمت سایت‌های قمار و نظام اقتصادی موسیقی ایران و در برخی مواقع دیگر، مستقیم به سراغ مغزها، تفکرات و اندیشه‌ها رفت و آنقدر ماجرا را به سمت بد و منفی سوق داد که نمی‌توان گفت موسیقی پاپ جدی دیگر در ایران وجود دارد. با این احوالاتی که برشمردم آیا مرکز موسیقی حوزه هنری با توجه به اهمیت موسیقی پاپ و فرآیندی که علاوه بر مولفه‌های اقتصادی دارد، چشم‌اندازی برای سال ۱۴۰۰ دارد تا مقداری از این آسیب‌های مخرب کاسته شود؟ در رابطه با وضعیتی که شما به آن اشاره داشتید با شما هم نظر هستم. چرا که در موسیقی پاپ پس از انقلاب فضای تولید و عرضه بسیاری از آثار موسیقایی را از درجه کیفی قابل قبولی آغاز کردیم اما کم‌کم این فضا که در اوج قرار داشت روند نزولی را طی کرد و موجب شد تا در این سال‌ها شاهد اتفاقات موثری در این عرصه نباشیم. گویا به نظر می‌رسد، نگاه بازاری، مصرفی و دستمایه قرار گرفتن موسیقی پاپ برای بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی مهم‌ترین آسیب و بلایی بود که بر سر موسیقی پاپ ایرانی آمد. از سوی دیگر امروز بیشترین ضعف موسیقی پاپ ایرانی به حوزه محتوا باز می‌گردد. فضایی که در بسیاری از موارد منجر به تولید آثار پوچ و بی محتوایی شده که جایگاه کیفی این گونه موسیقایی را در درجه مطلوبی قرار نداده است. بنده به عنوان عضو شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید اعلام کنم، متاسفانه کمتر اثری به دست ما می‌رسد که شان فرهنگی داشته باشد. شرایطی که قطعاً باب میل ما نیست اما ماجرا به گونه‌ای است که نمی‌توان همه آثار را رد کرد. من همیشه در این مواقع یاد تصویری از شاعران بزرگ سرزمینم در سامانه صدور مجوز شعرها می‌افتم که وقتی در این تصاویر بزرگانی چون فردوسی، حافظ، سعدی، قیصر امین پور و دیگران مشاهده می‌شود، این مایه شرمساری است که آثاری مورد ارزیابی قرار می‌گیرند که نه تنها شأنیت و کیفیت ادبی لازم را ندارند بلکه ابتدایی‌ترین موارد فنی مربوط به ادبیات را هم رعایت نمی‌کنند. من به جرات می‌توانم بگویم یک دهم آثاری که برای مجوز ارسال و ارزیابی می‌شوند، حداقل صلاحیت را دارند که می‌توان با اغماض آنها را قابل قبول دانست. گویی اینکه فقط درصد کمی از این آثار ارزش یک بار شنیده شدن را دارند. اصلاً پرسش اصلی من این است. مگر مردم ایران و فارسی زبانان طی یک سال به چند موسیقی نیاز دارند که سالانه باید پنج هزار اثر موسیقایی تولید شود؟ متاسفانه بخش عمده تشنگی که در بین جوانان برای خواننده شدن ایجاد شده، به واسطه شوق و شهوت دیده شدن است. البته که در بین این جوانان افراد مستعد و خوش صدا هم وجود دارند اما باید بپذیریم که انگیزه اولیه بسیاری از جوانان برای ورود به عرصه موسیقی به واسطه سیاستگذاری غلطی است که در این زمینه وجود داشته؛ به عبارتی در این شرایط کاری که می‌بایست انجام می‌گرفت، مورد غفلت واقع شده و شرایط را به سمتی سوق داده تا انگیزه اولیه بسیاری از جوانان به جای اینکه هنر باشد، دیده شدن و کسب شهرت و ثروت است. در نتیجه حتی جوانان مستعد هم هنرشان را به تهیه کنندگان فروخته و با چیزی که آنها می‌خواهند و صلاح می‌دانند، معاوضه می‌کنند. در حالی که بنده بر این باورم آن تهیه کننده، بنگاه داری است که بیشتر دنبال ثروت است، نه اثر گذاری فرهنگی؛ در این میان هم مخاطب قربانی چنین فرآیند اقتصادی و سرمایه داری می‌شود. به نظر می‌رسد اگر خواهان یک انقلاب و تحول مثبت در حوزه تولید تصنیف و ترانه سرایی باشیم، دیگر این اجازه به شرکت‌ها و مجموعه‌هایی که صلاحیت کیفی چندانی هم ندارند، داده نمی‌شود تا آزادانه متولی تولید ترانه‌ها و موسیقی‌های بی محتوا باشند. رسیدن به چنین فرآیندی هم باید با همفکری همه دستگاه‌های فرهنگی به ساز و کار جدی برسد که فضای تولید آثار بی ارزش را محدود تر کند. من همچنان بر این باورم مردم ما در هر سلیقه و ذائقه‌ای نیاز به چند هزار قطعه موسیقی در سال ندارند کما اینکه وجود ۱۰۰ قطعه موسیقی خوب، جذاب، فاخر و البته دارای محتوا به عنوان یک خوراک فرهنگی هنری می‌تواند کافی باشد. به عبارتی چه لزومی دارد پنج هزار قطعه با وضعیتی تولید شود که بسیاری از آنها را حتی نمی‌توان یک بار هم شنید. به اعتقاد من چنین فرآیندی نه تنها یک مصیبت در مرکزیت موسیقی و فضای هنری است، بلکه موجب تخریب ذوق فرزندان و آسیب به آنها نیز می‌شود. * مایلم بدانم در راستای مواردی که به آن اشاره کردید، مرکز موسیقی حوزه هنری و شخص شما به عنوان مدیر این مجموعه که اتفاقاً شاعر شناخته شده‌ای هم هستید، ایده و طرح اجرایی برای بهبود ماجرا و وضعیت فعلی دارید؟ ما در حوزه ترانه و تصنیف چنین دغدغه‌ای را قطعاً داریم. همان گونه که بنده از سال ۱۳۸۹ که در موسسه «شهرستان ادب» مشغول به کار بودم، طرحی را در قالب دوره‌های آموزشی «شعر جوان کشور» به نام «آفتابگردان‌ها» را ارائه دادم که در آن بیش از هزار شاعر جوان شرکت کردند. در حال حاضر نیز فراخوان نهمین دوره این طرح اعلام شده که به لطف دوستان و جناب مودب توانستیم این طرح را نیز اجرایی کنیم. ما در این دوره‌ها سعی داشته و داریم فضایی را فراهم کنیم تا شاعرانی که یک پله رشد کردند، در ادامه راه مسیر هموارتری را برای رسیدن به مرحله تولید اثر و اثر گذاری داشته باشند. از دل شاعران دوره دیده و مستعد، قطعاً شاعران بسیاری هستند که می‌توانند ترانه سرا و تصنیف سرای خوبی باشند. ما در همین چارچوب مشغول تدارک و برنامه‌ریزی برای برگزاری یک دوره آموزشی جامع برای ترانه سرایان و شاعران هم هستیم که بتوانند در این کارگاه‌های آموزشی به ارتقای سطح آگاهی و دانش خود فعالیت‌هایی را انجام دهند. علاوه بر این به فکر تاسیس چند «باشگاه هنری» در مرکز موسیقی حوزه هنری هم هستیم که در این مجموعه طی یک فرآیند تولید محور، به تعدادی از ترانه سرایان و تصنیف سرایان جوان آموزش‌هایی را در حین تولید اثر ارائه می‌دهیم تا این عزیزان تبدیل به چهره‌های برجسته‌ای شوند. چهره‌هایی که آینده ترانه و تصنیف ایران با کار مثبت آنها روشن‌تر شود. ما سعی داریم در حوزه‌های دیگر هم برنامه‌ریزی‌هایی داشته باشیم که باشگاه خوانندگان، باشگاه تنظیم کنندگان و باشگاه موسیقی طنز تشکیل شود. فرآیندی که امیدوارم هرچه زودتر بتوانیم به مرحله اجرا برسیم. * آیا با این تفاسیر فکر می‌کنید فضای خوبی برای الگوسازی در مرکز موسیقی حوزه هنری فراهم شده یا همچنان می‌خواهید با همان نگاه کلاسیک مدیریتی کارها را ادامه دهید. اساساً برای شما الگوسازی مهم‌تر است یا نگاه مناسبتی؟ ببینید برای ما پرورش این چهره‌ها بسیار مهم است. شاید ما مانند صداوسیما ملزم نباشیم برای همه مناسبت‌ها اثر تولید کنیم. کما اینکه در همین دو سال اخیر هم چنین رویکردی جزو اولویت‌های ما نبوده است. البته معدود مناسبت‌هایی هم بوده که ما کاری را تولید کردیم اما برای ما پیش از تولید اثر مناسبتی، «موضوع تولید» دارای اهمیت ویژه‌ای است. ما حتی این را می‌دانیم که در مواردی لازم است یک عاشقانه خوب تولید شود. عاشقانه‌ای که کمتر شنیده شده و موسیقی آن نجابت و حس پاک دوست داشتن را منتقل می‌کند. درست برعکس آن دسته از آثاری که نامشان عاشقانه است اما کارهایی ضد عشق هستند. به هر ترتیب تلاش ما در مرکز موسیقی حوزه هنری این است که راه اندازی باشگاه‌هایی که به آن اشاره کردم به پرورش و رشد جوان‌هایی منتج شود که در آینده موسیقی کشور چه در حوزه هنری و چه در حوزه تولیدات آزاد سایر نهادها، ترانه سراهایی حضور داشته باشند که بتوانند میانگین کیفیت ادبی را در بین آثار موسیقایی بالا برده و بر نسل آینده موسیقی کشور تاثیر گذار باشند. * پس از رفتن آقای مؤمنی شریف از حوزه هنری که شما تجربه همکاری با وی را داشتید، آقای محمد مهدی دادمان وارد فضای حوزه هنری شد؛ کسی که به نظر می‌رسد ایده‌ها و طرح‌های متفاوتی در حوزه هنری دارد. آیا در این مدت نسبت به فعالیت‌های یکدیگر همپوشانی یا گفتگویی داشته‌اید؟ نظر آقای دادمان درباره موسیقی حوزه هنری در دوره مدیریت شما چیست و قرار است این فضا در دوره مدیریتی این مدیر جوان به چه شکلی هدایت شود؟ بنده افتخار حضور در دوره آقای مومنی شریف را داشتم و او با اعتماد کامل، مسئولیت بزرگی را به من سپرد و در این راستا هم با پیگیری و تشویق در هر جایی که لازم بود حمایتم می‌کرد. زمانی هم که آقای دادمان به مدیریت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی منصوب شد، به واسطه جوانی و تعاملی که در این زمینه داشته و داریم، تلاش و انگیزه‌های زیادی وجود دارد که با ایده‌های جالب توجه این مدیر جوان سرعت انجام کارها در برخی حوزه‌ها افزایش پیدا کند. در این راستا هم تولید جهادی موسیقی در برخی گونه‌ها و ایده‌ها از سوی ایشان مورد حمایت قرار گرفته و ما مشغول انجام کارهایی هستیم که در آینده‌ای نزدیک ثمراتش را شاهد خواهید بود. آقای دادمان در این دوره مدیریتی روی این مسئله تاکید دارد که مرکز موسیقی حوزه هنری باید مسیر انقلاب اسلامی را تقویت و اعتلا ببخشد. او معتقد به این رویکرد است تا حوزه هنری باید جایگاه و مرکز رشدی برای هنرمندانی باشد که دغدغه فعالیت در حوزه هنر انقلاب اسلامی را دارند. من هم امیدوارم در این دوره مرکز موسیقی حوزه هنری بتواند با همین رویکرد و اثرگذاری بیشتر، آثاری را تولید کند تا این فضا با وجود هنرمندان متعهد و متخصص پاتوق و محل امنی برای افراد دغدغه مند در حوزه موسیقی انقلاب اسلامی باشد. *در لابه لای صحبت‌هایتان از کلید واژه «گفتمان انقلاب اسلامی» استفاده کردید، یک کلید واژه بسیار مهم که تبیین آن با زبان هنر به ویژه موسیقی دربرگیرنده ویژگی‌ها و مولفه‌هایی است که باید برای تاثیر گذاری آن برنامه‌ریزی دقیق و حساب شده‌ای داشت، شرایطی که به نظر می‌آید مجموعه‌ها و نهادهایی چون سازمان هنری رسانه‌ای اوج و زیر مجموعه‌ای به نام مرکز موسیقی «مأوا» موفق تر از مرکز موسیقی حوزه هنری در این سال‌ها عمل کرده است. آیا شما هم با بنده هم عقیده‌اید که این مجموعه در تبیین عبارت «گفتمان انقلاب اسلامی» از حوزه هنری پیشی گرفته است؟ به اعتقاد من این دو نهاد با دو رویکرد، دو فلسفه و دو فضای متفاوت فعالیت می‌کنند. نکته قابل توجه اینکه ما با دوستان در مرکز موسیقی مأوا به طور مداوم در ارتباط هستیم و این را هم می‌دانیم که عزیزان فعال در این مجموعه با توجه به شرایط، بودجه و البته ماموریت متفاوتی که به نسبت مرکز موسیقی حوزه هنری داشتند، آثار خوب و پر بیننده‌ای را تولید کرده‌اند. طبیعتاً ما هم در مجموعه مرکز موسیقی حوزه سابقه و اعتبار متفاوتی داریم که از قبل ایجاد شده و مسیرهایی پیش روی ما گذاشته شده که باید در این مسیر حرکت کنیم. شرایطی که قطعاً کار ویژه ما با کار ویژه مجموعه‌های ارزشمندی چون مأوا را متفاوت می‌کند. پس تردید نداشته باشید که ما در این چارچوبی که به آن اشاره کردید، رقابتی نداریم بلکه رفاقت و هم افزایی داریم. من بازهم تاکید می‌کنم که سعی ما در مرکز موسیقی حوزه تعامل، همکاری و مشاوره با دیگر مجموعه‌های مرتبط با حوزه موسیقی است. اتفاقاً اکنون در دوره‌ای قرار داریم که نهادهای مختلف موسیقی، برادری، همکاری و همدلی بیشتری نسبت به ادوار گذشته با هم دارند. کما اینکه در این چارچوب به صورت ماهانه جلساتی را با مدیران دفتر موسیقی وزارت ارشاد، دفتر موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما، امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، مرکز موسیقی مأوا و مرکز موسیقی بسیج در فضایی صمیمانه برگزار می‌کنیم که قطعاً در راستای هم افزایی و هم فکری است. حتی در بسیاری از موارد نیز موضوعاتی را مطرح می‌کنیم که می‌تواند به تولید پروژه‌های مشترکی بیانجامد. کما اینکه چندی پیش هم پروژه مشترک «سمفونی سرباز» بین سه مجموعه دفتر موسیقی سازمان صدا و سیما، امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و مرکز موسیقی حوزه هنری در سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی منتشر شد، که در راستای هم فکری چند مجموعه بود. من واقعاً تصور می‌کنم در این چند سال این همدلی و برادری بین متولیان موسیقی کشور واقعاً بی سابقه بوده است. پس شما مطمئن باشید بنده و همکارانم در مرکز موسیقی حوزه هنری به دنبال رقابت نیستیم. علاوه بر این مواردی که اشاره کردم، نکته دیگری نیز وجود دارد. اینکه ما در حوزه هنری تا امروز تولیدکننده نماهنگ نبودیم یعنی بودجه و امکان اداری آن را نداشتیم که نماهنگ سفارش دهیم و تولید کنیم. بنابراین همکاران ما در مرکز موسیقی مأوا که بیشتر بر تصویر تکیه دارند، به طور جدی در این حوزه فعالیت می‌کنند؛ حتی انجام برخی از اقدامات آنها موجب افتخار ماست و آن را مورد تحسین قرار داده‌ایم. شما تردید نکنید این سال‌ها شرایطی وجود دارد که در حوزه موسیقی و موسیقی انقلاب اسلامی، ما موفقیت سازمان‌های مختلف را هم موفقیت خودمان می‌دانیم. * آقای عرفانپور آیا مرکز موسیقی حوزه هنری در کنار این همدلی‌ها و همراهی‌ها که قطعاً هم قابل احترام و امیدوارکننده‌اند، در راستای چشم‌انداز فعالیت‌های آینده این مجموعه به ویژه با در نظر گرفتن وضعیت بودجه و البته دوران عجیب و غریب پس از کرونا برنامه مدونی را مد نظر قرار داده است؟ ما به طور حتم از همین حالا به فکر آینده‌ای هستیم که با توجه به شرایط این روزها دربرگیرنده مولفه‌های متعددی است. اما آنچه مسلم است اینکه مرکز موسیقی حوزه هنری در سال آینده به صورت جدی حضور نسل جوان و آموزش و پرورش آنها در حوزه موسیقی را پیگیری خواهد کرد. کما اینکه تاسیس باشگاه‌هایی که به آن اشاره شد در راستای همین خط فکری صورت می‌پذیرد. البته بسیاری از تولیدات ما نیز که در رنگ بندی متنوعی هم هستند، در مرحله تولید باقی مانده و هنوز منتشر نشده که امیدوارم در سال آینده این آثار نیز به مرحله انتشار برسند. خوشبختانه طی این ماه‌های گذشته ما آثار پرمخاطب و خوبی را تولید کردیم که توانست با مخاطب نیز ارتباط پیدا کند و این همان سیاستی است که در ماه‌های بعد نیز روی آن تمرکز ویژه‌ای داریم. به عنوان نمونه ما چندی پیش آلبومی به نام «شهر مناجات» را تولید و منتشر کردیم که بعد از آلبوم «خراسانیات» استاد شجریان در یکی از پایگاه‌های مطرح موسیقی دومین آلبوم پرمخاطب در حوزه موسیقی سنتی شناخته شد. شرایطی که قطعاً می‌تواند برای ما از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و ما در تولید آثار با کیفیت حساس‌تر کند. به هر ترتیب نگاه ما این است که سال آینده، سال به ثمر نشستن بسیاری از تولیدات مرکز موسیقی حوزه هنری در گونه‌های مختلف باشد. این در حالی است که توجه جدی به نسل جوان، آموزش این نسل و تربیت هنرمندانی که با یک نگاه اصیل مسیر هنر را در پی می‌گیرند جزوی از اهداف مهم ما در سال ۱۴۰۰ است که امیدوارم خداوند به کار و عمر ما برکت دهد که اگر خدمتی از دستمان بر می‌آید بتوانیم انجام دهیم. سال آینده سال به ثمر نشستن سند ملی موسیقی کشور هم هست که در این زمینه مرکز موسیقی حوزه هنری یکی از تدوین کنندگان این سند در کنار نهادهای دیگر است. به هر حال حوزه هنری هم به سهم خود در تلاش است تا سند ملی موسیقی، ما را از برخی ابهام‌ها، خط‌مشی‌گذاری‌های غلط گذشته و برخی چالش‌ها بیرون بکشد؛ به شرط آنکه زمینه‌های اجرایی شدن هم در این سند، دیده و نظارت کافی برای اجرای مواد این سند به کار گرفته شود. * آیا می‌توان امیدوار بود که مدیریت حضرتعالی در مرکز موسیقی حوزه هنری به فضایی منتج شود که غیر از مواردی که گفتید دیگر شاهد انتشار آلبوم‌های بی‌کیفیت و رویدادهای بی ثمر در مجموعه مرکز موسیقی حوزه نباشیم؟ به هر حال ما با مقوله‌ای به نام بیت‌المال روبه‌رو هستیم که هزینه صرف این آلبوم‌ها و برخی رویدادهای بی نتیجه در بسیاری موارد از این چارچوب تامین می‌شود که برای آن دسته مدیران دغدغه مند و حساس روی مسائل فقهی و اخروی چالش برانگیز خواهد بود. تلاش ما بر این است که پیش از تولید آثار، مخاطب اثر را در نظر بگیریم. ما در دهه‌های گذشته تولیدات بسیار و بودجه بهتری نسبت به امروز داشتیم، اما بعضاً آثاری تولید شده که شاید خیلی مخاطب در آن دیده نشده است. می‌توان گفت همه کارهایی که تولید شده، میانگینی از کیفیت موسیقایی را در حوزه هنری داشته اما وجود ضعف در مخاطب‌یابی و مخاطب‌سنجی سبب شده که آثار تولیدی به دست مخاطب نرسد و با اقبال کم آنها مواجه شود. بنابراین ما تلاش داریم اگر اثر خوبی تولید می‌کنیم، آن اثر مخاطب خوب خود را هم پیدا کند. البته گونه‌ها و فضاهای مختلف، مخاطب‌های مختلفی را هم به سمت خودش می‌کشاند. برخی آثار شاید با نگاه مخاطب میلیونی تولید نشود اما می‌توانند مخاطب خاصی داشته باشد که آن مخاطب خاص هم با اثر تولید شده ارتباط برقرار کند. * در این مجال پایانی گفتگو مایلم به مباحث مرتبط با فقه و موسیقی که بی‌ارتباط با روند فعالیت‌های مرکز موسیقی حوزه هنری نیست هم اشاره‌ای کنم. مباحثی که یکی از چالش‌برانگیزترین مباحث موجود در موسیقی کشور ماست و بسیاری از اهالی موسیقی با این چالش مواجه هستند و دلشان می‌خواهد فضای روشن‌تری در چارچوبی که به آن ایمان دارند و فعالیت می‌کنند، برایشان ایجاد شود. آیا مرکز موسیقی در حوزه‌های پژوهشی مرتبط با فقه و موسیقی، برنامه‌ای در نظر دارد؟ بنده اعتقادم بر این است که با توجه به بررسی ارتباط موسیقی و مباحث فقهی، اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد که هر کدام از این اختلافات فقهی در حوزه موسیقی می‌تواند مورد واکاوی و بررسی بیشتری قرار گیرد. در این چارچوب معیار فقهی ما فتاوای مقام معظم رهبری است که به اعتقاد من امروزی‌ترین و پیشروترین فتاوای فقهی در حوزه موسیقی است. ضمن اینکه ایشان در جایگاه رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران شأن حکومتی دارند که اگر قرار باشد بین یکی از مراجع عظام تقلید یک مرجع را انتخاب کنیم، آن یک مرجع مقام معظم رهبری است. اگر مبحث مهم و استراتژیک فقه و موسیقی به طور دقیق پیگیری و اجرا شود، این پیگیری به نفع همه اهالی موسیقی خواهد بود. متاسفانه در حال حاضر بسیاری از آثاری که در حوزه موسیقی تولید می‌شوند، همان آثار مصرفی و بازار زده‌ای است که تبدیل به جریان اصلی تولید موسیقی در کشورمان شده و به شدت هم به موسیقی‌مان آسیب زده‌اند. بنابراین نباید فقه را عنصری برای محدودیت و آن چیزی که دست و پای موسیقی را می‌بندد تلقی کنیم. به اعتقاد من اتفاقاً فقه، موسیقی خوب را توسعه داده و از آن قدردانی هم می‌کند. فقهی که رهبر معظم انقلاب و فتاوای ایشان بیان می‌کند، آن فقهی است که موسیقی اصیل و درست را در جاهایی لازم می‌داند. حتی به نظرم مبتنی بر منویات رهبر، می‌توان در جایی این تعبیر را داشت که موسیقی مستحب و واجب هم وجود دارد. یعنی در جاهایی نه تنها آن موسیقی مباح است بلکه مستحب بوده و جهاد و عمل صالح محسوب می‌شود. من بر این باورم اگر ما علیه ظلم و فسادی، یک موسیقی بسازیم، آن موسیقی عمل صالح خواهد بود. ما اگر بتوانیم موسیقی عاشقانه خوبی بسازیم که یک زوج یا خانواده بتوانند از آن انسانی‌ترین و الهی‌ترین دریافت‌ها را داشته باشند پس قطعاً عمل صالح انجام داده‌ایم. مقام معظم رهبری هنر را به خوبی می‌شناسند و آگاهی بسیار بالایی نسبت به مقولات مختلف آن دارند. بنابراین هرگونه نظر فقهی ایشان در این رابطه نشأت گرفته از اندیشه و آگاهی عالی است که در آن مباحث فقهی اسلامی نیز در نظر گرفته شده‌اند. موضوعی که قطعاً یکی از دغدغه‌های اصلی بنده در سند ملی موسیقی نیز هست و به شدت اعتقاد دارم که نظرات فقهی ایشان در حوزه موسیقی به عنوان یک مرجع عالیقدر دینی پیشروترین نظرات است که امیدوارم بر اساس این مبنا بتوانیم به پاسخ‌های روشنی در حوزه مباحث فقهی موسیقی شویم. * اگر نکته‌ای دارید که در این گفتگو به آن اشاره نشده، ممنون خواهم شد تا آن را بیان کنید. من از همه فعالان حوزه موسیقی و کسانی که تا حدودی در جریان برنامه‌های مرکز حوزه موسیقی هنری بوده‌اند، دعوت می‌کنم که اگر نقد، نظر و مشورتی دارند، ما را در جریان بگذارند. اگر انتقادی وجود دارد، بنده خوشحال می‌شوم آن را بشنوم. بسیاری از مواقع این انتقادها راهی پیش پای ما گذاشته و مسیر را برای ما هموارتر و روشن‌تر می‌کنند. البته ممکن است برخی سوء تفاهمات را هم حل کند به طوری که فردی که از بیرون فعالیت‌های ما را می‌بیند، با توجه به اینکه برخی اطلاعات را هم ندارد، ممکن است به یک تصور غلط از مجموعه ما برسد که هم‌نشینی یا گفتگو می‌تواند این تصور را برطرف کند یا ما را به عیبی که در کارمان داشتیم، آگاه کند. مثلاً خاطرم هست در برخی کارها چون از شعر بنده استفاده شده بود شائبه‌ای به وجود آمده بود در حالی که تنها در مواقعی از شعر خودم استفاده کرده‌ام که فرصت محدود بوده، یا بودجه کافی و مناسبی وجود نداشته برای سفارش شعر یا خواننده و آهنگساز در این مورد اصرار داشته‌اند و خدا را شاکرم که ریالی بابت شعرها، ملودی‌ها و مدیریت تولیدات مرکز دریافت نکرده‌ام. به نظر می‌رسد که در هر حالت خیر و برکت در این گفتگوها و انتقادهای مشفقانه وجود دارد. در این راستا از صاحب نظران و کارشناسان رسانه می‌خواهم چه به صورت حضوری، چه مکتوب و تلفنی، اگر نقدی دارند، ما را در جریان آن قرار دهند. ان‌شاءالله با سعه‌صدر توفیق داشته باشیم پذیرای آنها باشیم. گفت‌وگو از علیرضا سعیدی انتهای پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha