نشست تخصصی اندیشکده ادبیات پایداری با موضوع «وجوه افتراق و اشتراک ادبیات داستانی دفاع مقدس و ادبیات داستانی دوره دوم پهلوی» با سخنرانی محمد حنیف برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، نشست تخصصی اندیشکده ادبیات پایداری با موضوع «وجوه افتراق و اشتراک ادبیات داستانی دفاع مقدس و ادبیات داستانی دوره دوم پهلوی» عصر ۱۹ مهر ماه با حضور دکتر محمد حنیف نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات داستانی، محمدرضا سنگری نویسنده، پژوهشگر ادبی و رییس اندیشکده ادبیات پایداری حوزه هنری، جواد کامور بخشایش نویسنده و جمعی دیگر از علاقمندان در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.
محمد حنیف، برای ورود به بحث «وجوه افتراق و اشتراک ادبیات داستانی دفاع مقدس و ادبیات داستانی دوره دوم پهلوی» برخی از شباهتها را برشمرد و گفت: در بخش شباهتها میتوان به مواردی چون گرایش به غرب در هر دو دوره، بیشتر بودن آثار واقع گرایانه، تنوع ساختاری و مضمونی به چشم میخورد. همچنین داستان جنگ و دفاع مقدس وارث فنون داستاننویسی قبل از انقلاب هستند و هر دو دوره را میتوان از درخشانترین دورههای خلق و انتشار ادبیات داستانی در ایران محسوب کرد.
وی در مورد تفاوتهای این دو نوع ادبیات توضیح داد: مفاهیم امیدآفرین و برانگیزاننده در ادبیات قبل از انقلاب به تدریج روند رو به رشدی داشته، در حالی که ادبیات داستانی جنگ و دفاع مقدس از این منظر روند معکوسی را طی کرده است. در دوره پهلوی، ادبیات ضداشرافی نمود داشت و در ادبیات بعد از انقلاب به سمت ادبیات تفاخر در آثار عامه پسند و برخی داستانهای مطرح سوق پیدا کرد. همچنین در ادبیات داستانی قبل از انقلاب، داستانهای اقلیمی، کارگری و روستایی جایگاه درخور توجهی داشت در حالی که به نظر میرسد در ادبیات داستانی جنگ و دفاع مقدس بعد از انقلاب اینگونه نیست. الان عموم کتابهایی که در کتابخانههای فرهنگسراها وجود دارد، کتابهای قصه تاریخی و داستانی هستند. در دوره قبل از انقلاب، کتابهایی نظیر «شازده احتجاب» که ضد اشرافیت قاجار بوده، قطعاً اجازه انتشار داشتند چون روح زمانه اینگونه میطلبیده است.
حنیف تصریح کرد: در سالهای قبل از انقلاب، نه تنها تظاهر یه سادگی حاکم بوده، بلکه مردم و مدیران نیز سادگی را دوست داشتند اما به تدریج از زمانی که رمان «بامداد خمار» منتشر میشود که رمانی بین عامهپسند و نخبهپسند است، همه چیز برعکس میشود و به نوعی انتقام اشرافیت از جمهوری اسلامی در همین رمان شکل میگیرد و متاسفانه از بعد این رمان به الان رسیدیم. در حال حاضر، کسی نمیتواند تصور کند که زمان جنگ، رزمندگان به چه قیمتی به جبهه میرفتند؛ اگر به رزمندگان مشت مشت طلا میدادند اعتنایی نمیکردند و ادبیات جنگ و دفاع مقدس هم چنین رویکردی را توانسته منعکس کند.
یکی از حضار درباره فضای خفقان در دهه ۴۰ پرسید که وقتی دوستان میخواستند صحبت کنند، اعتراض بین سطور و تخیل داستانی نمود پیدا میکند، تنها در دهه ۴۰ و ۵۰ محمل خوبی برای هوشیارسازی به حساب میآمده است. در واقع ادبیات محمل خوبی برای بیان اعتراض به حساب میآید و آیا خلق داستانهای برجسته به این سبب بوده؟ که حنیف بیان کرد: در بطن سوال من نیز بود که چطور با وجود خفقان، چنین کتابهایی منتشر میشود. افکار چپ در آن دوران حاکم بوده است. قلعه حیوانات را تقریبا همه خواندهاند و آثاری از این دست را؛ وظیفه ادبیات همین است. بسیاری از کارها در مقایسه با دهه ۴۰ و ۵۰ قابل مقایسه نیستند.
وی در پاسخ به پرسشی که از سوی یکی از حضار درباره ادبیات داستانی دفاع مقدس و تنوع مضمون و ساختاری که ارجاع به سخنان احمد شاکری داشت، گفت: آقای شاکری و کمرهای که اساتید این حوزه هستند باید حضور داشته باشند تا پاسخ این سوال را بدهند، چراکه به ویژه آقای شاکری به ادبیات پیچیدهای صحبت میکنند. به اعتقاد من، موضوع و مضمون یکی است اما با هم فاصله دارند.
در این مورد، یکی از حضار گفت: برداشت من است که نگاه آقای شاکری در ملاکهای بررسی کمی تفاوت دارد و بستهتر است اما شما منظر بازتری را در نظر گرفتید و تفاوتی ندارند. شما به این موضوع پژوهشی نگاه کردید و اگر بخواهیم با ملاک آقای شاکری پیش رویم، کمی سخت میشود و مقداری ارزشگذاری درصد خطای بالاتری خواهد داشت و محل چالش و بحث میشود.
حنیف در ادامه بیان کرد: ادبیات ضد جنگ تازه نیست؛ بسیاری از نویسندگان انگلیسی در زمان جنگ جهانی اول مینوشتند و بعداً ضدجنگ مینوشتند و این نوعی قاعده در جهان محسوب میشود. در واقع من نگاهی به جنگ دارم که از دید آقای شاکری باید آن را دور انداخت، آقای شاگری نگاه متفاوتی دارند اما من آن را نمیپذیرم.
وی در ادامه درباره جریانهای فکری غالب دوران قبل از انقلاب بیان کرد: اندیشه سنت ستیزی و تجددخواهی، اندیشه مبارزه مسلحانه، اندیشه قدرت ستیزی و عدالت خواهی در جامعه روستایی و گرایش به رئالیسم سوسیالیستی، اندیشه قدرت ستیزی و عدالت خواهی در جامعه شهری، اندیشه دینی و اندیشه مارکسیستی، از جریانهای فکری غالب دوران قبل از انقلاب است، در حالی که جریانهای فکری غالب دوران بعد از انقلاب و در دفاع مقدس، شامل مذهب، بوم گرایی، مفاهیمی مثل ایثار، شهادت، جانباز آزاده و ... است.
وی درباره تفاوت ادبیات داستانی جنگ و داستان نویسی دفاع مقدس یا پایداری توضیح داد: جنگ همواره با بشر بوده و همین است اگر منابع تاریخی كشور ها اغلب شرح جنگ ها است و بسیاری از آثار ادبی و هنری نیز مدیون این پدیده زشت هستند اما این زشتی هرگاه رنگ دفاع گرفته و به بهانه بیرون راندن متجاوزی از خاك رخ داده، به عمل مقدس تبدیل شده است و زیبایش دانسته و شركت در آن را شجاعت نام نهادهاند. ادبیات داستانی جنگ، ادبیاتی است كه جنگ را با تمام تلخی و شیرینی هایش به مخاطب نشان بدهد. در واقع «دفاع مقدس» وقتی است که جنگی رخ داده و در ادبیات نیز بیان شود که موضوع جنگ است اما همچنان که هر کشوری برای کشور خودش اصطلاحی برگزیده، ایران نیز «ادبیات پایداری یا دفاع مقدس» نامیده است. در ادبیات داستانی دفاع مقدس، بین تعریف آقایان سنگری و شاکری فاصله بسیاری دارد و همچنین بین تعریف مصطفی رحماندوست با تعریف آقای شاکری نیز فاصله وجود دارد. همچنین عدهای معتقدند حماسهها نیز نباید در ادبیات جنگ فراموش شود، چراکه این جنگ از سوی عراق آغاز شد.
این پژوهشگر ادبیات درباره ویژگیهای مضمون و درون مایه ادبیاتی که بعد از دفاع مقدس شکل گرفته، بیان کرد: حماسه و شعار در مقابل نشان دادن مصائب جنگ، گرایش از عشقهای آسمانی به عشق زمینی، تک صدایی در مقابل چند صدایی و نشان دادن چهره انسانی از سربازان دشمن از ویژگیهای این دوره ادبیات است که به آن ادبیات ضد جنگ نیز اطلاق میشود.
وی در ادامه با طرح سوالی مبنی بر اینکه آیا داستان نویسان رغبتی به نوشتن از جنگ و دفاع مقدس دارند و چرا جای ادبیات داستانی جنگ و دفاع مقدس در اغلب کتابفروشیهای معتبر کشور خالی است، درباره این موضوع با حضار به بحث پرداختند.
محمدرضا سنگری رییس اندیشکده ادبیات پایداری نیز در پایان نشست گفت: همیشه در آغاز یک بحث باید تکلیفمان را با عناوین مشخص کنیم. نکته بعدی این است وقتی در یک فضا و حرکت جدید قرار میگیریم با تکثر و تنوع و تناقض مفاهیم مواجه میشویم که ناگزیر از نامگذاری آنها هستیم و باید عنوانی متفاوت از قبل برای آن پیدا کرد. ادبیات داستانی ما در دورهای وجه انسانی پیدا میکند و مثلا در تمامی ژانرها در آغاز میبینیم همه شاعران و نویسندگان میآیند و دست به کار میشوند و چهرههای شاخص داستانی قبل از انقلاب نیز به آن وارد میشوند و این موج چنان قدرتمند است که با وجود نظرگاههای مختلف، همه را درگیر میکند.
وی عبارت «گفتن برای نگفتن» را مطرح و بیان کرد: نویسندگانی آمدند از جنگ گفتند و بزرگنمایی کردند که حال انگار اصلا نگفتهاند! این نگرانی وجود دارد که بعدها برای نسلی که نبودند، ممکن است شائبه پیش آید، بنابراین باید در تبیین و تحلیل ادبیات این دوره دقتنظر داشته باشیم. من هم گستره نگاهی را که آقای دکتر حنیف ارائه کرد، میپسندم و باید بالها را بازتر کنیم و دایره وسیعتری را ببینیم.
انتهای پیام/
نظر شما