۱۳۹۹.۱۱.۰۷

احمد شاکری نویسنده و منتقد ادبی معتقد است: تعبیر داستان ادبیات انقلاب اسلامی، تقریباً یک دهه است که بیش از دیگر دهه‌های نخست انقلاب به گوش می‌رسد و تکرار می‌شود و ادبیات داستانی ما پس از توجه ضروری و غیرقابل انکار دفاع مقدس در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ که بازتاب و نتیجه طبیعی  دوره دفاع مقدس و پس از آن بود به موضوع انقلاب اسلامی توجه ویژه‌ای نشان داد و تعبیر آن هم از همین‌جا نشأت می‌گیرد. به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، شاکری در گفت‌و‌گو با خبرنگار ما ضمن معرفی اجمالی تعبیر ادبیات داستانی انقلاب، ادبیات داستانی انقلاب را با تقسیم به سه تعبیر اینگونه بیان کرد: بر خلاف ادبیات دفاع مقدس که تعابیر مختلفی در مورد آن به کار رفته است از جمله ادبیات جنگ، مقاومت و پایداری، تنها تعبیری که برای ادبیات انقلاب به کار رفته است همین تعبیر مرسوم است. شاید این وحدت تعبیر در هنر انقلاب نوعاً توجه‌ها در مورد تفاوت معانی هنر انقلاب که می‌توان لحاظ کرد را غافل کرده است. از ادبیات انقلاب سه تا تعبیر می‌شود داشت: نخست؛ ادبیات انقلاب و داستان انقلاب به گونه‌ای باشد که به داستان انقلاب بپردازد، یعنی نسبت داستان با انقلاب نسبت قالب ادبی با موضوع است و این موضوع یک موضوع تاریخی است. به عنوان مثال داستانی که به انقلاب ۵۷ بپردازد، یا از سال ۴۲ تا سال ۵۷، داستان انقلاب است فارغ از این که چه جهتی و چه نسبت معنوی و محتوایی با انقلاب برقرار کند. یعنی هم ادبیات مارکسیستی و هم ادبیات دینی و اسلامی هر دو ادبیات انقلاب خواهند بود. دوم؛ داستان انقلاب، داستانی زاییده و محصول دوران پس از انقلاب است. به این تعبیر هر آنچه تحت تأثیر پیروزی انقلاب و تغییر نظام شاهنشاهی به حکومت اسلامی پدید آمد، از بهمن‌ماه سال ۵۷ به بعد اینها همه داستان انقلاب است. یعنی در حقیقت داستان دوره پس از انقلاب هستند فارغ از این که چه رویکرد و محتوایی داشته باشند. تعبیر سوم؛ این است که داستان انقلاب، داستانی است که ارزش‌ها و مبانی و اهداف انقلاب را دنبال کند. بنابراین رویکرد سوم رویکرد دقیقی است. به این دلیل که اساساً قرابت بیشتری با ماهیت انقلاب اسلامی ایران دارد. یعنی آنچه که به عنوان انقلاب یاد می‌شود هر انقلابی نیست، بلکه تنها انقلاب اسلامی ایران است که مبانی و اصول خاص خودش را دارد. ارزشی دینی را دنبال می‌کند و اهداف انقلابی متأثر از آموزه‌های دینی را می‌خواهد محقق کند. این نویسنده و منتقد ادبی گفت: ادبیاتی انقلابی است که با سه مفهوم گفته شده تناسب داشته باشد. «ارزش‌های انقلاب»، «مبانی انقلاب» و «اهداف انقلاب»، آن هم انقلاب اسلامی مفاهیمی هستند که ادبیات داستانی انقلاب باید با آن تناسب داشته باشد. با این دیدگاه می‌توان بخشی از آثار تولیدی کشور در حوزه داستان را ادبیات و داستان انقلاب اسلامی نامید. برخی از آن مطالبی که در مورد بهمن ۵۷ و یا وقایع آن دوران و پیش از آن نوشته شده است را نمی‌توان داستان انقلاب نامید. به این ترتیب داستان انقلاب اساساً یک ژانر موضوعی نیست، بلکه گستره آن گستره یک مکتب ادبی است. و میزان تغییراتی که در حوزه ادبیات معرفی می‌کند و همچنین بُن‌مایه‌هایی فلسفی و نظری که بر پایه آن استوار است، تغییراتی در حد مکتب ادبی در ادبیات، بنا است که ایجاد کند، نه تنها یک تغییرات ژانری. چرا که تغییرات ژانری تغییرات محدودی هستند که مؤلفه‌های مشخصی از ادبیات نظری دارند. وی افزود: آنچه ادبیات انقلاب اسلامی در پی آن است به لحاظ مبنایی از یک مبنای فلسفی مشخص، که آن هم فلسفه اسلامی است نشأت گرفته است و در بسیاری از مؤلفه‌های بنیادین و زیرساخت‌ها از جمله نگاه به انسان، به جهان، به آرمان‌ها که از این‌ها نشأت می‌گیرد و در رو ساخت هم تأثیراتی می‌گذارد. شاکری در ادامه گفت: نگاه مبنایی و درست به داستان و ادبیات انقلاب می‌تواند به صورت بالقوه پدیدآورنده و معرفی کنننده مکتب ادبی باشد. احمد شاکری در خصوص اهمیت انتقال مفاهیم و ارزش‌های انقلاب اسلامی از طریق هنر ادبیات داستانی به نسل امروز گفت: ادبیات به عنوان یک قالب پر مخاطب بسیار مهم است و در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی و تحول فکری بسیار می‌تواند تأثیرگذار باشد. تمامی مبانی‌ که ریشه‌های فلسفی و ریشه‌های عمیق معارفی دارند باید با زبان احساس و عاطفه برای مخاطب عام چه نوجوان و چه بزرگسال و البته کودک ارائه شود. این وظیفه کلی ادبیات است و اختصاصی به ادبیات انقلاب اسلامی ندارد. اگر چه ادبیات انقلاب اسلامی از این جهت به نظر می‌رسد بیش از دیگر مکاتب ادبی نیازمند چنین تمثیلی است، چون عملاً اعتقاد و باور به عالم غیب که می‌شود گفت یکی از مقوم‌های ادبیات داستانی ما است نیاز بیشتری به این تمثیل و تشریح دارد تا مکاتب مادی دیگری که اعتقادی به عالم غیب ندارد. بنابراین در اصل کلی التزام به ادبیات به عنوان یکی از ابزارهای مؤثر در ترویج ارزش‌های انقلاب، در تحکیم مبانی انقلاب و در ترسیم اهداف انقلاب تردید وجود ندارد. وی ادامه داد: اما نکته‌ای که می‌تواند مطرح شود نحوه به کارگیری این ابزار تأثیرگذار و قدرتمند است. اینکه ما چه کاری تاکنون انجام داده‌ایم و آنچه باید انجام دهیم چیست؟ در ادبیات بزرگسال و حوزه داستان آسیب‌های متعددی وجود دارد. آنچه ما را به یافتن آسیب‌های ادبیات داستان انقلاب یاری می‌رساند، التزام به پژوهش در این امور است. شاکری در خصوص شعارزدگی در آثار ادبیات داستانی انقلابی ضمن تأکید بر شناخت انقلاب و شعارهای آن توسط نویسندگان داستانی گفت: این که باید در ادبیات داستانی از شعار دوری کنیم مطالبه واقعی نیست. در واقع ترس از شعار ضرری بیش از شعارگویی دارد. در بیشتر مواقع با ترس از شعارگویی به سوی ادبیات پوچ و ضد ارزشی می‌رویم، در حالی که نهایت آسیبی که ادبیات شعاری به ما وارد می‌کند این است که با حفظ مبانی و اصول و ارزش‌ها، صرفاً روش بیانی تأثیرگذاری نخواهیم داشت. لذا آسیب ترس از شعارگویی بیشتر از شعارگویی است. شاکری در ادامه گفت: ادبیات ما ادبیاتی است که از انقلاب اسلامی سرچشمه گرفته است. در واقع انقلاب اسلامی از قطع به یقین‌ها می‌گوید و اینکه از شعار بپرهیزیم روح شبه روشن فکری غلطی دارد که می‌گوید هیچ چیزی را به صورت مطلق و قطعی بیان نکنیم. پس اصل این مطلب مربوط به جریان شبه روشن فکری است. آسیب اصلی در ادبیات آن است که حتی شعارهای انقلابی خود را نیز یا فراموش کرده‌ایم و یا درست فهم نشده‌اند. یکی از چالش‌های ما همین است که انقلاب و شعارها به درستی مورد فهم قرار نگرفته تا به آن در ادبیات پرداخته شود. مبانی فکری که در بیانات فلاسفه، در بیانات علمای ما و در بیانات و نوشته‌های حضرت امام و مقام معظم رهبری، شهید مطهری، شهید بهشتی و دیگر اندیشمندان آمده این‌ها فهم نشده است. ذهن نویسندگان ما آمیخته به شبهات متعددی است که این مهم نتیجه عدم آگاهی و جهل نسبت به مبانی انقلاب است. وی افزود: نکته دیگر این است که اگر هم چنین فهمی وجود دارد ترس از بیان آن و عدم اعتقاد قلبی و ایمان و باور نسبت به آنها است. در نتیجه این دو مسئله هست که آسیب زیادی به ادبیات ما وارد کرده است. در بسیاری از ادبیات دفاع مقدس ما با هدف عدم شعارگویی که خود نیز یک شعار است موجب شده تا بسیاری از حقایق مهم دفاع مقدس ما ذبح شود. شاکری در پایان گفت: با تأکید بر اینکه باید بیان، بیانِ تأثیرگذاری در ادبیات داستانی باشد، خودِ شعارِ عدمِ شعارگویی هم خودش مخاطراتی را برای ادبیات داستانی ما ایجاد کرده است. انتهای پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha