عباس جهانبخش عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان گفت: در لیبرالترین کشورها اجازه سوداگری در حوزه زمین و مسکن را نمیدهند درحالی که ما چنین نکردیم و مالیات بر ارزش افزوده زمین را تصویب نکردیم درحالی که شهید صدر میفرمایند در اسلام زمین به یک نفر تعلق نمیگیرد بلکه بهرهبرداری از زمین میتواند وجود داشته باشد.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، در ادامه سلسله نشست های گفتوگوهای انتقادی مدیریتشهری و علوم انسانی در باب شهر، به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی سخنرانی دکتر عباس جهانبخش عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان با موضوع مجتمعهای زیستی معیشتی سازگار با سبک زندگی ایرانیـاسلامی در حوزه هنری برگزار شد.
جهانبخش در ابتدا به موضوع نشست این جلسه اشاره کرد و با بیان اینکه موضوع مورد بحث «زیست شهرهای مولد، الگویی همافزا در رفع مشکلات سکونت، جمعیت و سبک زندگی» است؛ این موضوع نیمه دوم بحثی است که در جلسه قبل این نشست مطرح شده بود. ما این بحث را از آسیبشناسی شروع میکنیم و این آسیبشناسی از جنبههای مختلف بررسی میشود که موضوع امروز آسیبشناسی فرهنگی است.
او به تعریف خواجه نصیرالدین طوسی اشاره کرد که طبیعت و صناعت جامعه با هم سازگار نیست و افزود: ما در حوزه مسکن و سکونت انگاری مشغول کاشت بذری هستیم که نباید کاشته شود، چراکه امکان مطلوبی برای جامعه ما نیست. اولین آسیب این حوزه سبک زندگی است که سازگار با مبانی و آرمانهای فکری مان باشد در طبیعت شهر و جامعه رعایت نشده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان به پیادهسازی الگوی شهرسازی توسعه شهری توسعه محور (TOD) در تهران اشاره کرد و گفت: در این طرح که از شعار آن از سال 1993 شروع شد؛ این بود که شهر از اشغال ماشین نجات داده شود و به پیاده و دوچرخه داده شود و برای اینکار باید در نقاط جذاب شهر بلندمرتبهسازی شکل داده شود که آفت آن عدم تصمیم برای رابطه جامعه با بازار است. در این طرح اختلال در جامعه اقتصادی بازار ایجاد میشود چراکه قرار است با انبوهسازی مغازههای کوچک نابود شوند و منطق رقابت بازاری به وجود میآید.
این استاد دانشگاه در واکنش به اظهارنظرهای اعضای شورای شهر تهران برای ایجاد مدل (TOD) اشاره کرد که معتقد بودند در این طرح بخش خصوصی در گذر زمان خدمات سلامت، درمان، آموزش، ورزش، فرهنگ و تفریح را عرضه خواهند کرد، گفت: با اجرایی شدن این طرح محوریت تمام خدمات اجتماعی با محوریت سود بخش خصوصی طراحی میشود درحالی که محوریتهای دیگری قابل اجرا بود یا اینکه بخش خصوصی را در حوزههای دیگری جذب کنیم.
جهانبخش با اشاره به مدل اداره شهرهای ایرانی پس از ورود اسلام گفت: با ورود اسلام به ایران در بسیاری از شهرها وقف موجب اداره شهر میشد و در جاهایی اگر خیر محل فوت میکرد مردم از آن محل به محل دیگری کوچ میکردند چراکه انگار پدرشان را از دست داده بودند. شاهان قاجار و صفوی به جز میادین اصلی شهر و دروازههای شهر در محلات کاری برای مردم نمیکردند لذا انگیزه سودمحوری و طمع بخش خصوصی آسیبخواهد داشت.
او به شاخص موثر دسترسی به مسکن در کشورمان اشاره کرد و افزود: در این شاخص مقدار سالی که یک خانواده به مسکن دست مییابند مورد بحث است که از نظر این شاخص ما جز بدترین کشورهای دنیا هستیم. کشورهایی که در این شاخص از ما بدتر هستند یا مشکل جنگ دارند یا اینکه سرزمین لازم برای ایجاد مسکن ندارد و این نشان میدهد ما در زمینه مسکن مدیریت مناسبی نداشتهایم درحالی که مقدوریتهای فرهنگی مان چنین نبوده است و به طور مثال اولین نهادسازندگی کشورمان پس از انقلاب در 21 فروردین 1358 ایجاد میشود و تأکید میشود که باید همه مخلوقات خانه داشته باشند و مشکل زمین باید حل شود و سال 1370 نیز مقام معظم رهبری فرمودند که زمین مسئله یک کشور است که مایه برکت و منبع تولید است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان با تأکید براینکه زمین میتواند ابزار سوداگری باشد، عنوان کرد: امکان سرمایهگذاری به سمت زمین خیلی زیاد است چراکه در این زمینه سرمایه دچار مشکل نمیشود و در لیبرالترین کشورها اجازه سوداگری در حوزه زمین و مسکن را نمیدهند درحالی که ما چنین نکردیم و مالیات بر ارزش افزوده زمین را تصویب نکردیم درحالی که شهید صدر میفرمایند در اسلام زمین به یک نفر تعلق نمیگیرد بلکه بهرهبرداری از زمین میتواند وجود داشته باشد و در اسلام محصول کار به مباشر مستقیم تعلق میگیرد لذا در اسلام اگر یک معدن داریم و مشغول استخراج هستیم محصولات آن متعلق به کارگران است یعنی بهجای حاکمیت ابزار و سرمایه بر انسان، انسان حاکم بر سرمایه است همین بیان نیز مورد تاکید آیتالله جوادی آملی قرار گرفته است.
این استاد دانشگاه با تأکید براینکه بدترین کشور دنیا در زمینه مدیریت زمین و اقتصاد مسکن هستیم، به آسیبشناسی شهرهای براساس شاخص تراکم نفر در کیلومتر مربع در شهرهای بالای 500 هزار نفر جمعیت پرداخت و ادامه داد: از نظر این شاخص بدترین وضعیت متعلق به آمریکاست که 1195 نفر در کیلومتر مربع هستند ولی آلمان 2500 نفر در کیلومتر مربع است. آلمان که اندازه ایران جمعیت دارد و مسافت آن از دوبرابر استان کرمان کمتر است توانسته 25 نفر در هکتار تراکم جمعیت داشته باشد درحالی که تراکم مسکن مهر از کشورهایی مثل بنگلادش بدتر است.
جهانبخش بیعدالتی، انزوا و جرم خیزی را آسیب کم توجهی به تراکم جمعیت دانست و افزود: تلفیق آپارتمان نشینی و مستأجری در شهرهای بزرگ باعث شده ما حتی اسم همسایگانمان را ندانیم چه برسد به اینکه بتوانیم روابط و همبستگی اجتماعی ایجاد کنیم. در تحقیقات صورت گرفته رابطه جرم و جنایت در ساختمانهای 10 تا 30 طبقه 250 درصد بیشتر از سرانه نسبت به ساختمانهای 3 تا 4 طبقه بوده است. این اتفاق در بین گروهها کم درآمد و درآمد متوسط وجود داشته است.
او به تحقیقات صورت گرفته درباره مسکن و تأثیرات اجتماعی آن در ایران اشاره کرد و گفت: در تحقیقات صورت گرفته در ایران موضوع طلاق همیشه افزایشی نبوده است و یافته ما در زمینه مسکن این بوده است که اگر افزایش اجاره مسکن را داشته باشیم، طلاق افزایش مییابد و اگر اجازه مسکن پایین باشد در یک فاصله زمانی نرخ طلاق نیز کاهش پیدا میکند. اگر در کشوری سلول جامعه خانواده باشد باید به این مسئله که یک موضوع شهری نرخ طلاق را تسهیل میکند باید توجه داشت.
این استاد دانشگاه در ادامه به تشریح مدلهای موفق انبوهسازی مسکن در کشورهایی همانند آلمان و کشورهای آسیایی پرداخت و تأثیرات آنها در اقتصاد کشورها را مورد بحث قرار داد و سپس مدل مورد مطالعه معماران ایرانی برای وضعیت ایران را که امکان تولید و مشارکت مردم در آنها وجود دارد را تشریح کرد.
انتهای پیام/
نظر شما