۱۴۰۱.۰۳.۲۴

مسعود فراستی در نشست «سینمای ایران از امید تا سیاه‌نمایی» با تاکید براینکه سینما آینه‌ اجتماعی خودش نیست، گفت: این موضوع دعوای من با مرتضی آوینی بود.

مسعود فراستی در نشست «سینمای ایران از امید تا سیاه‌نمایی» با تاکید براینکه سینما آینه‌ اجتماعی خودش نیست، گفت: این موضوع دعوای من با مرتضی آوینی بود. به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، نشست نقد و بررسی «سینمای ایران از امید تا سیاه‌نمایی» با حضور مسعود فراستی و با اجرای میلاد دخانچی در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد. دخانچی: کارکرد آینه نفی وضع موجود است در ابتدا، «میلاد دخانچی» مجری برنامه به فیلم «کاپرا کجاست؟» اشاره کرد و گفت: عمده استدلال این فیلم روی مفهوم سینما به‌مثابۀ آینه و تایید و رد این گزاره طراحی شده است. فیلم انصاری تلاش می‌کند این گزاره را به مشکل تبدیل کند و اثبات کند که این گزاره چقدر درست یا غلط است. وی گفت: موضع فیلمساز در اثر «کاپرا کجاست؟» این است که فیلمساز با مخفی شدن پشت گزاره سینما به‌مثابۀ آینه یا انعکاس دهنده وضع موجود از مسئولیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خودش شانه‌خالی می‌کند. این مجری در ادامه به تشریح وضعیت آینه پرداخت و با طرح این سوال که اساساً آینه چیست و اگر بخواهیم آن را فلسفی تجزیه و تحلیل کنیم چه کارکردی دارد، عنوان کرد: آینه در قدم اول چیزی است که انعکاس دهنده ماست. ما جلوی آینه قرار می‌گیریم که بازتابی از خودمان داشته باشیم و این تعریف ساده و منطقی است اما کارکرد آینه ریزه‌کاری‌هایی دارد چراکه هیچ‌وقت ما جلوی آینه قرار نمی‌گیریم که فقط خودمان را ببینیم بلکه خودمان را در معرض آینه قرار می‌دهیم برای سودای بهتر شدن تا خودمان را بهتر کنیم. دخانچی با تأکید براینکه هیچ‌وقت کارکرد آینه انعکاس نیست، تصریح کرد: آینه سودا و ترغیب بهتر شدن را به‌مثابۀ کارکرد همراه دارد؛ کارکرد آینه نفی وضع موجود است. در ادبیات روان‌کاوی مفهومی وجود دارد و روانشناس معروف فرانسوی درباره مرحله آینه‌ای سخن می‌گوید. در این مرحله کودک با خودِ متفاخر خودش همذات پنداری می‌کند. یعنی با خودِ آرمانی خودش همذات‌پنداری می‌کند لذا در تعالیم روان‌کاوی آینه کارکرد مواجهه ما با نسخه‌ بهتر و متعالی‌تر از ما دارد. وی اظهار داشت: آینه فقط انعکاس دهنده ما نیست بلکه آینه تولید خودآگاهی می‌کند در عین حالی که ما را از خودمان بیگانه می‌کند. در آینه نفی وضع موجود قرار دارد و سودای متفاخر شدن و بهتر شدن و انعکاس نسخه والا شده‌ ما را قرار است محقق کند. حال اگر همه این کارکردهای آینه را به سینما نسبت بدهیم آن وقت است که می‌توانیم بگوییم آری سینما به‌مثابۀ آینه می‌تواند عمل کند اما آینه‌ای که همه‌ کارکردهای آینه را برای آن متصور شویم. دخانچی افزود: سینمایی سینماست که تولید خودآگاهی می‌کند و نسخه آرمانی از ما می تواند نشان دهد و حتی ما را در غفلتی حتی کوتاه می‌برد و ضد قهرمان در آن وجود دارد و هرجا ضد قهرمان وجود دارد حتما قهرمان وجود دارد. خلاصه اینکه سینما مثل آینه است اما با درنظر گرفتن همه کارکردهای پیچیده‌ی آینه. فراستی: سینما آینه‌ی اجتماعی خودش نیست؛ این دعوای من با آوینی بود مسعود فراستی در بخش دیگر این نشست در پاسخ به سوال دخانچی گفت: من معتقدم سینما آینه نیست و ابداً هنر، آینه نیست. هنر به‌نظر من اگر هم آینه باشد، آینه هنرمند است. سینما وقتی آینه فیلمساز است [فیلمسازی که من دوست داشته باشم یا نداشته باشم]؛ فیلم مشخص است که متعلق به او یا تهیه کننده و یا هردو نفر آن‌ها است و در چه دوره‌ای ساخته شده است. این منتقد سینما با تاکید براینکه هیچ فیلمسازی در تاریخ سینما آینه‌ اجتماعی خودش نیست، گفت: این مسئله دعوای قدیمی من و مرتضی آوینی عزیز بود. اما سینمای امروز ما خیلی آینه اوضاع است؛ نه‌اینکه فیلمساز اینقدر تعهد داشته است که اوضاع را منعکس کند؛ نه! اصلا تعهدی ندارد اما این میزان رانت‌خواری در سینما آینه اوضاع فیلمساز است. این میزان بی‌ارتباطی با مخاطب و مسائل او واقعا نوبر است. وی گفت: در سینمای جدی دنیا از شکل و ریتم و شکل آن خواهید فهمید یک اثر متعلق به چه مقطعی از زمان است اما مخاطب از سینمای ایران چنین چیزی نمی‌فهمد؛ مقداری کهنگی فیلم‌ها می‌گوید دهه 60 است و یا آپارتمان نشینی آثار 20 سال اخیر نشان می‌دهد فیلم متعلق به دو دهه اخیر است، همین. سینمای ایران هیچ ارتباطی با مخاطب ندارد و در سال تنها یک یا دو فیلم ممکن است با مخاطب ارتباط جدی داشته باشد. فراستی با تاکید براینکه سینمای ایران آینه آدم‌های خودش است، افزود: سینمای ایران به‌جای اینکه خودآگاه را به مخاطب نشان دهد، ناخودآگاه را نشان می‌دهند؛ یعنی تمام بیماری‌هایش را نشان می‌دهد. نه‌فقط درباره ما هنر بازتاب ناخودآگاهی صاحب اوست، بلکه در جهان نیز چنین است. اگر هنر خودآگاه بود هنری خلق نمی‌شد چراکه انگیزه‌ای برای نوشتن و ساختن آنچه به آن آگاه است وجود ندارد. این منتقد پیام را خودآگاه دانست و گفت: فیلمساز اگر قصد انتقال پیام داشته باشد باید به تلگراف خانه برود و ربطی به سینما ندارد چراکه هنر پیام نمی‌دهد، بلکه حس‌های انسانی را برمی‌انگیزد؛ کاری که فلسفه و هیچ چیز دیگر از انجام آن عاجز است لذا برانگیختگی حس اساساً کار هنر است. انتهای پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha