برنامه سینما ملت شبکه 4در قسمت اخیر خود با حضور دکتر مجید شاه حسینی کارشناس کاربلد حوزه سینما چگونگی روند برگزاری جشنواره کن2022و موضوعات اخیر آن را تبیین کرد. به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، جشنواره کن ماه می هر ساله در قالب یک جشنواره سالانه و با هدف پیشنمایش فیلمهای جدید از تمامی ژانرها از جمله ژانر مستند در شهر کن فرانسه برگزار میشود. این جشنواره سینمایی که یکی از بزرگترین رویدادهای سینمای جهان به حساب میآید امسال نیز با حضور تعدادی از سینماگران ایران و جهان برگزار شد. حضور سینماگران ایرانی در این جشنواره با حواشی متعددی همراه بود و این حواشی با انتقادات زیادی مواجه شدند. برنامه سینما ملت شبکه 4در قسمت اخیر خود با حضور دکتر مجید شاه حسینی کارشناس کاربلد حوزه سینما چگونگی روند برگزاری جشنواره کن2022و موضوعات اخیر آن را تبیین کرد. دکتر مجید شاه حسینی که سالها است با نگرش پژوهشی به تربیت« انسان رسانه» پرداخته و در سالهای مدیریت حوزه سینما در جشنوارههای بینالمللی حضور فعال داشته است، در قالب 4کلیدواژه مهم به بررسی سیر تطول جشنواره کن پرداخت. کلید واژه اول فرانسه و تکفیر بود. شاه حسینی در ذیل این کلیدواژه چنین گفت: تفکر تکفیری را غرب به عنوان مدلی از اسلامگرایی بنیادی میداند که به رغم ایشان در فقدان قدرت تحمل رقیب اتفاق افتاده است در حالی که در طول تاریخ سدههای میانی، باب تکفیر در غرب توسط پاپ اوریانوس دوم در شهر کلرمون فرانسه گشوده شد. در پی بحرانها و مشکلات عدیده جهان مسیحیت در همایش کلرمون صدور فتوا جهت دستیابی به مدفن و مولد مسیح در بیتالمقدس با چاشنی تطهیر گناهان مسیحیان در کشتن مسلمین به عنوان تسخیرکنندگان اورشلیم موجبات درگرفتن جنگهای صلیبی به مدت200سال را فراهم آورد. در طول جنگهای صلیبی متعصبترین رزمندگان صلیبی که سپاه تکفیری هستند با ارتکاب جنایات فراوان در شهرهای مسلمین در واقع هولوکاست واقعی و فاجعه انسانی را شکل دادند و این فاجعه انسانی در طول 7دوره به اوج خود رسید. میلیونها انسان در جنگ و قحطی ناشی از آن کشته شدند و حمله به قسطنطنیه نماد این بحران انسانی است. بنابراین کسانی به جهان اسلام تهمت تکفیری میزنند که خودشان سر و صدای تکفیر هستند. این حقیقت حتی در بازتابهای هنری اروپاییان نمود میکند به طوری که در تابلوهای به جا مانده از آن دوران جهنمی خشونت و انقطاع نسل به تصویر کشیده شده است. نگاه تکفیری تا اوایل قرن20در جنگ جهانی اول نیز ادامه یافت. فیلم خشم و هیاهو ساخته مستندساز فرانسوی که غرور، افتخار، جنگهای صلیبی و در پی آن تقدیس مسیح را حتی در المانهای جنگ رو در رو به تصویر میکشد. در واقع پاپ دشمنان مسیح را تکفیر میکند و اجازه جنگ بر ضد آنها به هر وسیله و هر قیمتی را میدهد. همین نگاه تا جنگ اوکراین در اوضاع کنونی گسترده شده است. حقوق بشر، تحمل رقیب، نگاه به حقوق زنان و ........ مختص دوران سرخوشی است و با ایجاد جنگ رنگ میبازد. در واقع آیین جوانمردی مسیح تبدیل به خونریزی و خشونت در راه هدف خویش شده است. امروزه حتی پایگاه معتبرترین جشنواره فیلم کوتاه خواستگاه صدور فتوای تکفیری است. بوی جنگ که در اروپا میپیچد رو به پروپاگاندا میآورند فرانسه و قاتلین زنجیرهای کلیدواژه دوم دکتر مجید شاه حسنی برای بررسی سیر تطول جشنواره کن بود. شاه حسینی ذیل این کلیدواژه گفت: نمونههای بسیار زیادی از مدل بیمار روانی تا پلیس خدوم وجود دارد که در آن قاتلین زنجیرهای با سبعانهترین اعمال در پی ارضای روحیات روانپریش خود بودهاند. به طور نمونه بررسی شخصیت پلیس قاتل زنجیرهای در فرانسه که 35سال تحت عنوان پلیس خدوم به انجام جنایات خود مشغول بوده است و پس از گذشت این سالهای متمادی، درست زمانی که برای کشف این ماجرای هولناک آزمایش دی ان ای صورت میپذیرد خودکشی میکند قابل تأمل است. این در حالی است که نشریات زیادی مانند یورونیوز و بی بی سی به آن پرداختهاند. آنچه قابل توجه بوده نگاه ماتریالیستی انسان مدرن غربی است که در جهان امروز به کشف رازهای جهان نائل آمده و از آنجایی که خداوند مختص جهان رازآلود بود اکنون نیازی به آن نیست. در این بین ارائه نظریات جبرگرایانه توسط 3شبه فیلسوف باب جدیدی را برای انسان مدرن بیخدا میگشاید.( کارل مارکس« جبر در خلقت»، زیگموند فروید« جبر در مناسبات اجتماعی» و چارلز داروین« جبر در نظام درونی و روانی».) با این تفکر به نوعی اجبار انسان به خوی وحشیگری توجیه میشود و وجود باغ وحش نمادین متشکل از حیوانات و بومیان مستعمرات، نخوت و تکبر انسان مدرن را بر حق میداند. این امر در سایر کشورها نیز مانند بلژیک، هلند، انگلستان و ..... با لگدمال کردن هویت و کرامت انسانهای تحت استعمار خود در جهت ساخت هویت جعلی انجام شده است. در حقیقت همه نهضتهای حقوق بشری و دفاع از محیط زیست، تاوان معاصی انسان غربی خصوصا در قرن 19است که کشتار طبیعت و بومیان و مبارزه با آزادیخواهان را به صورت ددمنشانه در کارنامه خود دارد. قاتل زنجیرهای مجبور است در نظام روانی و تطاولهای درونی انتقام بگیرد و هر کس در سرنوشت او مؤثر بوده باید کشته شود. قاتلین سریالی که هیچگاه پیدا نشدند! این موضوع به ژانر تبدیل شده است به صورتی که مازوخیزم( خودآزاری) در پس عقدههای درونی خود را در پرده سینما به نیابت از قاتل زنجیرهای نمایان میسازد تا حس درونی خود را ارضا کند و به آسایش درونی برسد و با برونفکنی حرمان درونی، خلاصی یابد چون در فیلمهایی مثل سون، ژیواگو، کلکسیون استخوان و استخوانهای دوستداشتنی است که عقوبت قاتل زنجیرهای انجام میشود و او رها! نکته قابل توجه این است که در تمام این فیلمها هرگز ضعف دستگاه امنیتی رو نمیشود، پلیس همیشه یک پله عقب است و تطهیر میشود! حال با توجه به فراوانی این پدیده در غرب، نمایش فیلم ریک مورد نادر با دستمایه قتل زنجیرهای در ایران و ارتقاء آن به یک فیلم برگزیده بدون شک شائبه سیاسی بودن و جریانسازی علیه کشورمان را بیش از پیش آشکار میسازد. این یک دستور از بالا است چون اصولا سیاستهای اصلی جشنواره کن توسط وزارت فرهنگ فرانسه تبیین میشوند و این مجال بازتابدهنده سیاستهای کلان دولت فرانسه است. بوی جنگ که در اروپا میپیچد رو به پروپاگاندا میآروند. این در حالی است که کف خیابانهای فرانسه محل اعتراضات مدنی مستمر( از جمله تضییع حقوق مهاجرین، توهین به ادیان و.....) است. فرانسویان به این نکته نیاز دارند تا با نمایش سیاهنمایی در ایران، آفریقا، شرق دور و ...... القاء نمایند که انسان فرانسوی در رأس هرم تمدنی جهان قرار دارد و چه سعادتمند است که جهان سومی نیست. البته پدیده نمایش سیاهنمایی مختص به ایران نیست. جشنواره کن سال 2007 کشتار زنان به صورت وحشتناک در فیلیپین را به نمایش گذاشت و آن فیلم به صورت بینظیر تشویق شد. مرز خیانت و قهرمان در فرانسه خیلی باریک است مجید شاه حسینی در قسمت دیگر سخنانش کلید واژه فرانسه و زنان خیابانی را مطرح کرد و ذیل آن گفت: در جشنواره کن به فیلمی توجه نشان داده شده که موضوع زنان خیابانی و کشتار آنها با نیت مجعول دینی دستمایه قرار گرفته است. در حالی که در اسلام بر پاکدامنی و کریمه بودن زن صحه گذاشته میشود. اما به راستی خود فرانسه چه کارنامهای درباره زنان خیابانی دارد؟ بررسی تاریخ فرانسه پس از جنگ جهانی دوم نشان میدهد که مرز خیانت و قهرمان در این کشور خیلی باریک است. فرانسه به عنوان پیروز جنگ جهانی اول در عهدنامه ورسای رفتار به شدت تحقیرآمیزی با آلمانها داشت اما 20سال پس از آن در جنگ جهانی دوم مستمره آلمان شد و مارشال پتن قهرمان دیروز فرانسه در پی تشکیل دولت تحت قیمومیت آلمان به خائن امروز مبدل گردید. شمار زیادی از مردم تحت فرمان امرا زنان بیسرپرستی بودند که باید تحت سلطه این نظام زندگی میکردند. پس از سیطره ارتش فرانسه به این سرزمین، رفتار و نگرش به این زنان اینگونه رقم خورد که همه خائن هستند و نه تنها تن فروش به حساب میآیند بلکه وطنفروش قلمداد میشوند و مستحق سبعانهترین برخوردها به عنوان جنایتکاران جنگی خواهند بود. حک شدن صلیب شکسته آلمان بر روی صورت و پیشانی، سنگسار و کشته شدن به فجیعترین وضع بیش از 20هزار زن گزارش شده است و حتی کمپهایی که بعدها توسط آمریکاییها به عنوان نجاتبخش برایشان تشکیل میشود کاری از پیش نمیبرد. جالب توجه آنکه تا کنون هیچ فیلمی از این ماجرا ساخته نشده و هیچگاه نمایش داده نخواهد شد! اما با این حال پس از 11سپتامبر واژه« مسلمان شرمنده» تسری پیدا میکند در این میان ایرانیان شرمنده در فرصتهای مختلف این جشنواره باید از این فرانسوی2ها که تاریخی اینچنینی دارند عذرخواهی کنند و با سیاهنمایی تعارضات و کاستیهای کشورمان تشویق و تحسین شوند! به نوعی فرانسه که در قضیه برجام مقصر اصلی در به ثمر نرسیدن آن است، مهد آزادی برای هنرمندان معرفی میشود و نمایش فیلمهای ضد ایرانی در آن کشور درخواست پناهندگی برای عوامل فیلم تلقی خواهد شد. در واقع کن آخرین رؤیای غرب است. فرهنگ تحمل در فرانسه یک شوخی است آخرین کلیدواژه مجید شاه حسینی برای بررسی سیر تطول جشنواره کن فرانسه و تحمل بود. شاه حسینی معتقد است فرانسه رشد جمعیت منفی دارد و مهاجران در این کشور رشد جمعیت دارند. در نتیجه چنانچه حجاب یکی از مستعمرات بخواهد تسری پیدا کند به نظر میرسد که الگوی زیستی فرانسویان را هدف قرار داده است و مردم فرانسه این گرایشات و حتی ظاهر متفاوت را تحمل نمیکنند. این در حالی است که حجاب به یک مد جذاب حتی در بین غیر مسلمانان تبدیل میشود و آنها را دارای مصونیت مینماید. به نوعی فرهنگ تحمل در فرانسه یک شوخی است و مردم آن کشور در حقیقت این فرهنگ را تهدید هویتی میدانند چرا که معتقد هستند حجاب پوشش فطری نیست و پوشش اسلامی به حساب میآید. در فرهنگ فرانسویها کسانی که ارزشهای آنان را تکریم و فرهنگ خود را تحقیر و تقبیح کنند، تشویق میشوند. در جمعبندی موضوعات مطروحه به نکات قابل تأملی دست مییابیم.
- سینما رسانه بوده و رسانه بودن آن در اولویت است.
- جشنواره کن با ایجاد فضای آئینی گویی انسان را از معبدی بیرون میآورد و به او هویت تازهای میبخشد.
- جشنواره کن با تعریف سینمای غربی، نوعی والایش هنری ایجاد میکند چرا که معیار سینما اینجا است. حتی در مواردی که جعل فرم اتفاق میافتد! اینها مهندسی شده است.
در واقع سینمای غرب مخاطب خود را هیپنوتیزم میکند و ترکیب جعلی از اطلاعات و تفریحات به او تزریق میکند. قطعا با شناخت دقیق خاستگاه اندیشههای حاکم بر این فضا و انجام پژوهشهای کارآمد توسط فعالین دانشگاه و حوزه سینما به این نکته پی میبریم که چرا در جشنواره کن فیلمی با درجه کیفی نازل که اگر نخواهیم آن را توهین به شیعیان تلقی کنیم ولی در نگاه خوشبینانه نگرش تکفیری دارد به اثر برگزیده تبدیل میشود. قطعا نباید باور کنیم که در این شرایط به ارزشهای صرفا سینمایی در کن پرداخته نمیشود. در این میان سادهانگاریهای مدیریتی را نباید نادیده بگیریم. نکته کلیدی آن است که مانند اریش ماریا مارک آلمانی متوجه شویم که در غرب خبری نیست. انتهای پیام/
نظر شما