هفتمین نشست اندیشکده ادبیات پایداری با موضوع «عناصر هویتساز در ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» با حضور غلامرضا کافی، علیرضا کمرهای، محمدرضا سنگری، جواد کاموربخشایش و جمعی از پژوهشگران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، در ابتدا، سنگری آیه ۳۵ سوره مبارکه نور را قرائت کرد و درخصوص ارتباط آن با موضوع نشست گفت: در باب این آیه امام محمد غزالی توضیحی دارد که نوعی گرهخوردگی با جلسه ما دارد. غزالی در باب عالم غیب و شهود که شرط ایمان را خداوند ایمان به غیب میداند میگوید ما بر اساس این آیه با پنج روح روبرو هستیم. اولین روح، روحِ حساس و حسی است که به جسم انسان برمیگردد که ارزشمند است لذا باید جسم را پاس داشت. دومین روحِ خیالی انسان است؛ خیال از عناصر هویتبخش انسان است که ادبیات و داستان و حتی علوم، پیوند مستقیم با آن دارند. روح سوم، روحِ عقلی است که معانی خارج از حس و خیال دارد.
وی افزود: چهارمین حس فکری و پنجم روح قدسی است. روح قدسی آغاز به آسمان ملکوت است. اگر بپذیریم که انقلاب اسلامی و جبهههای ما گرهخوردگی با مفاهیم قدسی داشت، قدسی بودن شایستهترین عنوان است.
این استاد ادبیات پایداری و پژوهشگر در ادامه به توضیحاتی پیرامون غلامرضا کافی پرداخت و اظهار داشت: رسم این جلسه به این صورت است که دو پاره است، پاره اول مربوط به طرح درس توسط استاد است و سپس حاضرین که صاحب فکر و نظر هستند به طرح پرسش میپردازند.
در ادامه، کافی با بیاناینکه اولین دیدار ما با جناب سنگری مربوط به سال ۱۳۷۷ و کنگره شعر دفاع مقدس در اصفهان است که قیصرامینپور در آن حضور داشت، گفت: تببین ادبیات پایداری بر پایه مفهوم هویت استوار است و دغدغه هویتسازی و حفظ آن را دارد.
این استاد ادبیات به تشریح نمودهای هویت ادبیات پایداری پرداخت و افزود: در این خصوص در مقالاتی ۶۰ مولفه با موضوع هویت را در ۹ مولفه گردآوردهام که از ۲۱۶ مقاله جمعآوری شده است که در این مقالات مؤلفههای هویت را خارج کردهام.
وی به مقاله دیگری درخصوص وجود هویت در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی اشاره کرد و عنوان کرد: هدف ما این است که نشان بدهیم که انقلاب اسلامی بر پایه هویت استوار است و دغدغه هویت دارد و ما سه پایه اصلی درخصوص هویت داریم که شامل «میهن و وطن»، «دین و مذهب» و «زبان مادری» است.
کافی استقلال طلبی، بازگشت به خویشتن، تکریم شخصیتها و نکوهش خودباختگی را از جمله عناصر مورد بررسی درخصوص هویت دانست و گفت: مفهوم تقابل خود با دیگری در هویت برجسته است.
این استاد دانشگاه، هویت را عامل شناخت خود از دیگران دانست و گفت: این مسئله تبیین خودی و غیرخودی است. گفته میشود ادبیات هویت ملی را بازتاب میدهد و ادبیات تعالیم پرورشدهنده انسان است که بهنظر حرف درستی است و این ادبیات پیوندی با ادبیات انقلاب دارد و ادبیات پایداری در تقسیم سهگانه در زمره ادبیات دیگرخواه است و این ادبیات در انقلاب اسلامی نمود دارد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در جلسات پیشین این اندیشکده گفته شده است ایرانی بودن، اسلامی بودن و تجدد پایههای هویت است، عنوان کرد: گفته شده هرکدام از این سه بنیان بهخطر بیفتد ایستادگی شکل میگیرد که بهنظر درست است.
کافی با تاکید براینکه ادبیات انقلاب اسلامی زمانآگاه و روزآمد است، افزود: اتفاقاً ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس دستمایه خود را زمانآگاهی و روزآمد دارد و اینکه امروز در ایران درخصوص اتفاقات افغانستان بیشتر از شاعران اهل افغانستان شعر گفته میشود بخاطر همین روزآمدی است.
وی به ستایش حمایت از زبان مادری در ادبیات پایداری اشاره کرد و اظهار داشت: حراست از زبان مادری به دوران مشروطه برمی گردد، اما حساسیت در این زمینه در ادبیات انقلاب اسلامی بیش از دوران مشروطه است چراکه ما در ادبیات انقلاب شاهد همگرایی فکری هستیم چیزی که در مشروطه کمتر وجود داشته است.
این پژوهشگر ادبی درخصوص این سخنکه عوامل خطرزا مبانی یک هویت را در معرض تهدید قرار میدهند، گفت: ما عوامل خطرزای زیادی داریم بنابراین میدانیم ارتباط بین هویت و مولفههای ادبیات انقلاب چگونه است.
کافی افزود: موضوع پیوند ادبیات با تاریخ از نهضت سرداران جنگل تا شهید مدرس وجود داشته است.
این پژوهشگر با تأکید براینکه هویت بسیار در تیررس جامعه سرمایهداری است، افزود: مهمترین راهکار برای خراب کردن هویت، ازخود بیگانگی است که نشانههای موفقیت این ازخودبیگانگی نفی فرهنگی ملی، تغییر باورها، دگرگونی زندگی فردی و اجتماعی و ایمان به بیگانه است.
وی هوشیاری در برابر حیله دشمن را از ویژگیهای هویت دانست و گفت: بعد از پایان جنگ که زمان بروز عواطف جنگ و فرصت اعتراض بود دغدغه حفظ ارزشها شکل گرفت.
کافی به ستایش مبارزان مردمی، تکریم مجاهدان مردمی و ستایش مرگ مجاهدان به عنوان نشانههای هویت اشاره کرد و گفت: ستایش و حفظ دستاوردها در هویت مطرح است؛ این حساسیت در ادبیات انقلاب بهقدری وجود دارد که اگر اسم ادبیات اعتراض را به آن بگوییم گزافه نیست.
این پژوهشگر به مسئله تطبیق تاریخ در ادبیات انقلاب اشاره کرد و گفت: وقتی گفته میشد «صدام یزید، کافر» همان تطبیق تاریخی است که ما بهواسطه آن دشمن امروزی را با دشمن گذشته مذهبی تطبیق میدادیم.
در ادامه، صمدزاده مدیر کتابخانه جنگ با طرح این پیشنهاد که اگر مقاله، کتابی مقوم این جلسات است قبلاً معرفی شود به طرح این سوال پرداخت که چرا ما برای پژوهش ادبی درخصوص یک موضوع مستقیم به سراغ آثار نمیرویم بلکه پژوهشهای دسته دوم را مورد بررسی قرار میدهیم.
کافی به سوال مطرح شده، ضمن تصدیق پیشنهاد صمدزاده به پاسخ به سوال وی پرداخت و گفت: منابع پژوهشی مورد اشاره ما دستهدوم نیستند بلکه دسته اول است. علم درحال جزءنگری است و ما در این پژوهش کار خاصی نکردهایم بلکه فقط نکات هویتساز ۲۱۶ مقاله را مورد بررسی قرار دادهایم.
وی جزءنگری در پژوهش را یک ضروت دانست و گفت: ما در موضوع شعر پژوهش هویت را انجام دادهایم.
در بخش دیگر این نشست علیرضا کمرهای در ادامه بحثی که صمدی مطرح کرد گفت: در تحقیقات و پژوهشها تاریخی صحبت از این است که باید به اصل سند رجوع شود لذا برای موضوع شعر انقلاب باید در هر دورهای به اصل شعر برای احصا مولفههای مورد نظر مراجعه کرد.
انتهای پیام/
نظر شما