رئیس حوزه هنری استان چهارمحال و بختیاری از انتشار کتاب «جونقان-کردستان یک نفر» خاطرات «سرهنگ پاسدار محمد محمدی ثانی» از رزمندگان و فرماندهان دوران دفاع مقدس استان خبر داد.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، حجت ا... شیروانی ضمن تبریک هفته دفاع مقدس گفت: تاریخ هشت سال دفاع مقدس، مملو از روایتها و داستانهای رشادت مردان و زنان بزرگ ایرانی است. داستان این مردان و زنان باید جزء به جزء روایت شود و برای نسلهای بعد باقی بماند؛ و چه ابزاری برای این روایتگری بهتر از کتاب است.
شیروانی افزود: ثبت و ضبط وقایع، خاطرات مرتبط با دفاع مقدس با بهرهگیری از شیوه مصاحبه، از ضرورتهایی است که مورد توجه و حمایت دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری انقلاب اسلامی قرار گرفته و تاکنون آثار متعددی در این زمینه در سطح کشور و استان چهارمحال و بختیاری منتشر شده است.
رئیس حوزه هنری چهارمحال و بختیاری اظهار داشت: کتاب «جونقان-کردستان یک نفر» در بردارنده خاطرات «سرهنگ پاسدار محمد محمدی ثانی» از رزمندگان و فرماندهان دوران دفاع مقدس، عنوان اثری است که بهزودی توسط حوزه هنری استان چاپ و منتشر خواهد شد.
وی افزود: محمدی ثانی اهل استان چهارمحال و بختیاری در شهر جونقان متولد شده و از زمان شروع درگیریهای داخلی در کردستان و پس از شروع جنگ تحمیلی همواره حضوری فعال و مستمر در عرصه دفاع داشته است. این خاطرات به قلم «امین بنیطالبی»، باز روایی و تدوین شده است.
شیروانی ادامه داد: روایت مستند وقایع و رویدادها، همراه با سادگی، صراحت و صداقت از وجوه ممتاز این اثر است. همچنین اطلاعات بسیار ارزشمند و قابل توجهی از وقایع دوران دفاع مقدس و به ویژه در مورد نبرد با ضد انقلاب در کردستان در خاطرات این رزمنده بیان شده که در نوع خود ویژه و ممتاز است.
گفتنی است، کتاب «جونقان-کردستان یک نفر» هم اکنون مراحل چاپ را میگذراند و بهزودی روانه بازار خواهد شد.
برشی از خاطرات سرهنگ پاسدار محمد محمدی ثانی در کتاب «جونقان-کردستان یک نفر»:
«سه روز در آن ارتفاعات ماندیم تا منطقه را تثبیت کنیم. در این مدت، هیچ غذا و امکاناتی به ما نمیرسید. شاید اصلاً کسی از حضور ما در آنجا اطلاع نداشت! شاید هم فکر میکردند که ما از بین رفتهایم! بهناچار در این چند روز، سه چهار نفری از بچهها با تدبیر خاصی که در تیررس دشمن قرار نگیرند یا در موقع تاریکی، آرام و بیسر و صدا از داخل شیار کوه به سنگرهای تدارکات و پشتیبانی عراقیها که در پشت این ارتفاعات بود میرفتند و از آنجا، امکاناتی مانند غذا، آب، کنسرو و مهمات را برمیداشتند و به سمت نیروهای خودمان میآوردند. بالاخره، بعد از گذشت سه روز، نیروهای تیپ 55 هوابرد شیراز به آنجا آمدند و با بیسیم حضور ما را در آنجا اطلاع دادند. به دلیل اینکه امکانات بچههای سپاه در آنجا کم بود و ارتشیها هم در آن منطقه جایی را برای محافظت از جانشان نداشتند، خودمان با آنها هماهنگ کردیم که ما برای آنها سنگرهایی ایجاد کنیم و آنها هم، به ما آب و غذا بدهند.»
انتهای پیام/
نظر شما