دکتر رضا چهرقانی، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) در نشست «هویت ملی، زبان و ادبیات فارسی، ادبیات انقلاب اسلامی» گفت: تأسیس اندیشکده ادبیات پایداری کار خوبی بود و به نظر می‌رسد این اندیشکده می تواند نظریه ادبیات پایداری مبتنی بر انقلاب اسلامی را شکل بدهد و تعریف کند. به گزارش خبرنگار روابط عمومی حوزه هنری، یکی از شاخه‌های ادبیات با عنوان ادبیات پایداری شناخته می‌شود. محمدرضا سنگری، نویسنده و پژوهشگر معاصر ادبیات آیینی ادعا می‌کند ادب المقاومه در دهه شصت در ایران کاربرد یافت و ادبیات پایداری، معادل فارسی آن نیز در این دوره به کار رفت. وی معتقد است گرچه مفهوم پایداری در ابتدا معنایی کاملاً نزدیک و حتی مساوی با مقاومت داشت، اما به تدریج با آن تفاوت‌هایی یافت. امروز پنجمین نشست از سلسله نشست‌های اندیشکده ادبیات پایداری با موضوع «هویت ملی، زبان و ادبیات فارسی، ادبیات انقلاب اسلامی» با حضور دکتر رضا چهرقانی عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره)، دکتر محمدرضا سنگری نویسنده و پژوهشگر معاصر ادبیات آیینی، استاد علیرضا کمری، عضو هیئت امنای اندیشکده ادبیات پایداری و مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دکتر جواد کامور بخشایش دبیر اندیشکده ادبیات پایداری و اعضای هیئت امنای اندیشکده ادبیات پایداری در حوزه هنری برگزار شد. دکتر رضا چهرقانی عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره)، در نشست «هویت ملی، زبان و ادبیات فارسی، ادبیات انقلاب اسلامی» گفت: من اصطلاح ادبی ادبیات پایداری را نخستین بار از زبان دکتر سنگری شنیدم و همان هم انگیزه‌ای شد که بخواهم در این حوزه کار کنم. البته از آثار قلمی اساتید دیگر نیز استفاده کرده‌ام. وی افزود: من پیش از اینکه در باب هویت صحبت کنم با توجه به دغدغه‌هایی که در حوزه ادبیات پایداری داشتم می‌گویم ما در علوم انسانی مصرف‌کننده نظریات غربی هستیم و باید هویت ادبیات پایداری خودمان را ترسیم کنیم. عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) بیان کرد: ما در ادبیات پایداری سیری از تقلید به تحقیق داریم و هنوز منظومه رویکرد مختص به ادبیات پایداری‌مان را نداریم، بنابراین اگرچه آثار خوبی در عرصه این ادبیات نوشته شده‌اند، ما در این زمینه در سطح جهان حرف زیادی برای گفتن نداریم. چهرقانی ادامه داد: تأسیس اندیشکده ادبیات پایداری کار خوبی بود و به نظر می‌رسد این اندیشکده نظریه ادبیات پایداری مبتنی بر انقلاب اسلامی را شکل بدهد و تعریف کند. وی گفت: در مقالات متعدد عرض کرده‌ام که جوهر ادبیات پایداری نقد و اعتراض است و هنر نوعی اعتراض به عالم موجود است پس با آفرینش هنری نوعی ادبیات پایداری شکل گرفته است. عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) افزود: هر اثری که متضمن مضمون‌ستیز، اعتراض یا تاب‌آوری در مقابل اعمال قدرت نامشروع باشد، ادبیات پایداری است. اعمال قدرت نامشروع چیزی است که با ارزش‌های عام انسانی متناقض باشد. چهرقانی بیان کرد: نسبت ادبیات پایداری با جهان‌بینی‌های غیر دینی قابل مقایسه نیست، زیرا بدون اعتقاد به خداباوری نمی‌توان ادبیات پایداری را توجیه عقلایی کرد. وی ادامه داد: در باب هویت نیز باید گفت هویت آن چیزی است که در برابر او کیست؟ می‌توان مطرح کرد. در اینجا بین مصادیق یک جنس تمایز قائل می‌شویم. عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) گفت: به نظر من هویت زاییده 2 مورد تعلق و تشابه و تمایز و تفاوت است. با درنگی در مفهوم هویت درمی‌یابیم که هویت از یک سو امری تاریخی و از سمت دیگر امری ترکیبی است. در حاشیه می‌توان گفت هویت امری پویا است. چهرقانی افزود: ما در هویت به بازتعریف مقوله خود و دیگری می‌پردازیم. مقوله هویت در گفتمان دینی هم تأیید شده است. قرآن مسئله هویت را امضا کرده و به آن بها و ارزش داده است. قرآن هیچ هویتی را نسبت به هویت دیگر برتر ندانسته و فضیلت را معیاری برای برتری هویت دانسته است. وی تشریح کرد: در کشور ما مناقشاتی برای هویت‌یابی تعیین شده است. در زمان بحث درباره هویت جامعه ایرانی مسلمان معاصر، اولین عنصر ایرانی بودن ما است. تاریخ ایران باستان، ایران میانه و ایران معاصر  بخشی از هویت ما است. مکان، زبان فارسی و مظاهر فرهنگ ایرانی و معنوی نیز هویت بخش هستند. اسلام یکی دیگر از مواردی است که به جامعه ایرانی مسلمان معاصر شکل داده است. شخصیت‌های بزرگ دینی و وقایع تاریخی اسلام از هویت ایرانی مسلمان معاصر جدا نمی‌شوند. مدرنیته نیز بخشی از هویت انسان ایرانی معاصر است و ما خواسته یا ناخواسته در فضای مدرنیته تنفس می‌کنیم. مدرنیته شامل ساختار، ساز و کار، انگاره‌ها و ابزارها است. بنابراین هویت انسان ایرانی مسلمان معاصر بر 3 پایه ایرانیت، اسلامیت و تجدد و مدرنیته شکل گرفته است. نقطه عطف تحول ایران معاصر با گذشته خودش، دوره مشروطیت است. در دوره مشروطیت با خواست ملت ایران یک جنبش اجتماعی شکل می‌گیرد. پس از پیروزی مشروطه روشنفکران غرب‌گرا نهاد اسلام و ملیت را کنار زدند. با کنار گذاشتن اسلام مشروطه مشروعه نافرجام ماند. عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) بیان کرد: با حذف اسلام نوعی مقاومت بین مردم شکل گرفت و ادبیات پایداری در آنجا ریشه گرفت. البته این جنبش ناکام ماند. چهرقانی ادامه داد: بعدها در دوره حکومت رضا خان تلاش شد که جامعه صد در صد مسلمان صد در صد غربی شود و مقاومتی شکل گرفت که در دوره پهلوی دوم نیز ادامه داشت و به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد. بنابراین ما با حذف هر کدام از مؤلفه‌های 3گانه هویت ملی با نوعی مقاومت مواجه می‌شویم پس باید تجمعی از 3 مؤلفه مطرح شده را مدنظر داشته باشیم. وی گفت: هویت قومی نیز می‌تواند زمینه‌ای برای شکل‌گیری ادبیات پایداری باشد، زیرا اگرچه زبان فارسی، زبان رسمی ما است، می‌توان با زبان‌های عربی و ترکی نیز آثاری در زمینه ادبیات پایداری تولید کرد. عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره)بیان کرد: هویت امری استمراری است. رزمندگان ما در زمان جنگ تحمیلی عراق بر ایران حامل هویت و در عین حال هویت‌آفرین بودند. چهرقانی افزود: من فکر می‌کنم که امروز ادبیات پایداری باید نسبت خودش را با قدرت مشخص کند، زیرا مسئله فعلی ادبیات پایداری بحث قدرت است. به هر حال هیچ نظریه‌ای توسط یک نفر شکل نمی‌گیرد. هر نظریه باید تکمیل شود. محمدرضا سنگری رئیس اندیشکده ادبیات پایداری گفت: وقتی که رزمنده‌ای در جبهه پایداری قرار گرفت به یک هویت می‌رسد. ادبیات نیز هویتی مثل یک رزمنده دارد و با قرارگیری در استمرار به مرور زمان یک هویت می‌سازد. چهرقانی در پاسخ به اینکه آیا ادبیات عرفانی، غنایی و حماسی ما ادبیات پایداری به حساب می‌آید، گفت: ادبیات پایداری می‌تواند نسبت مشخصی با سایر انواع ادبی ما داشته باشند. ما از ادبیات حماسی انتظار داریم که جوهره پایداری بیشتری در آن دیده شود. این مسئله را می‌توان درباره مکاتب ادبی هم طرح کرد. وی در پایان بیان کرد: موتور محرک تحولات ادبی، تحولات سیاسی و اجتماعی است. حوادث و تحولات سیاسی و اجتماعی می‌توانند مسیر ادبیات را تغییر دهند. به هر صورت ادبیات و جامعه پیوند مستحکمی دارند. عکس: رضا ذاکری انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha