مرتضی کریمی شاعر، معتقد است: کسانی به عنوان چهره سال معرفی شوند که درباره هنر تحقیق و پژوهش میکنند و فلسفه هنر را آموزش و پرورش میدهند.
به گزارش ستاد خبری هفته هنر انقلاب، مرتضی کریمی شاعر استان چهارمحال و بختیاری، درباره شاخصههای هنر انقلاب اسلامی گفت: انقلاب به معنای دگرگونی است، نه واژگونی. انقلاب بیش از آنکه یک اتفاق سیاسی باشد، یک واقعه فرهنگی است. هر فرهنگی بدون هنر، کُمیتش لنگ است و راه به جایی نمیبرد؛ پس محکوم به ابتذال، فساد و فراموشی آرمانها است. هنر انقلاب سه بخش تاریخی دارد: 1- قبل از انقلاب 2- در اوج انقلاب 3- بعد از انقلاب. امروزه از دو بخش اول، تنها درسها و عبرتها باقی ماندهاند و سالهاست که دوره سوم را طی میکنیم؛ دورهای که باید انقلاب آرمانهایش را هر لحظه مرور کند و مستحکمتر از قبل به سمت تعالی قدم بردارد. انقلاب 57 ایران، یک انقلاب اسلامی بود و غیراسلامیها را به زبالهدان تاریخ انداخت. پس مبانی فرهنگ و هنر این انقلاب را باید بر پایه مبانی فقهی هنر پیریزی و جستوجو کرد. اینکه پیش از انقلاب چه اتفاقاتی افتاده که پس از انقلاب نباید بیفتد و روشنگری در این زمینه، کار هنر و هنرمند است. البته هنر و هنرمند متعهد، دغدغهمند و باانصاف است.
کریمی درباره رشد و پویایی هنر انقلاب اسلامی افزود: هنر، زمینههای گوناگونی دارد. باید اعتراف کنم که در برخی زمینهها مانند موسیقی، آنگونه که باید و شاید فعالیت نشده است و دچار یک نوع تغافل شاید خودخواسته شدهایم. اما در زمینههایی مانند شعر و ادبیات به رشد قابل توجهی رسیدهایم و دیگر نیاز نیست به اساتیدی مراجعه کنیم که مغرضانه به انقلاب میتازند. پیشتر، برای دریافت اطلاعات و دانش در این زمینه، دست طلب به سوی دیگران دراز میکردیم؛ اما امروزه به لطف خداوند، انقلابیهای نسل جدید، حرفهای زیادی برای گفتن دارند، اما همچنان معترفم که در برخی زمینهها راه درازی در پیش داریم.
این شاعر جوان استان چهارمحال و بختیاری، موانع رشد و توسعه هنر انقلاب اسلامی را به موانعی که دشمنان انقلاب اعم از داخلی و خارجی ایجاد کردهاند و میکنند؛ و موانعی که بهطور طبیعی در یک مسیر وجود دارند تقسیم کرد و گفت: اتفاقاً درباره قِسم اول، کارهای بیشتری نسبت به قِسم دوم انجام شده است. به عقیده من، دشمن ایجاد انگیزه برای انسانها میکند و ناخواسته باعث پیشرفت میشود. به قول معروف «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد...». اما برطرف نشدن موانع طبیعی، بیشتر به خاطر تغافل و کاهلی بوده است. اگرچه هنر یک مقوله ذاتی و استعدادی است، اما به آموزش و پرورش دقیق نیاز دارد. کمکاری مراکز فرهنگی و هنری، در این باره مشهود است. اما اخیراً فعالیتهای خوبی آغاز شده است که در سالهای آینده بازوی پرتوان انقلاب اسلامی خواهند بود. البته این خاصیت هنرِ شایسته و مطلوب است که تأثیرش آنی و مقطعی نیست و هم خودش ماندگاری دارد و هم فرهنگ مربوطه را ماندگار میکند. برای خروج از این سردرگمی و استفاده بهینه از هنر، راههای فراوانی وجود دارد؛ اصلیترین و لازمترین کار در این مقطع زمانی، هماهنگی است. هماهنگی بین همه مراکزی که به نحوی با فرهنگ سر و کار دارند؛ از حوزه و دانشگاه گرفته تا خرده مراکز فرهنگی در دوردستترین مناطق.
کریمی اظهار داشت: موضوعات اصلی ما در آفرینش هنر متعهد، همان آرمانهای بلندی است که انقلاب را رقم زدهاند. با یک نگاه جامع و شامل به این آرمانها و مرور آنها، کمبودها و نسیانها را ملاحظه خواهیم کرد. این تغافل هرچه هست، حاصل رویکرد تکنوکراتی سالهای ابتدایی پس از جنگ است. تفکری که انقلاب را از شاهرگ حیاتیاش یعنی فرهنگ به نحوی جدا کرد. اینکه کمتر از دو درصد بودجه سالیانه کشور اختصاص به فرهنگ دارد، فاجعه است، فاجعه! و اگر جلوی آن گرفته نشود، مسلماً تأثیرش را در سالهای جاری خواهد گذاشت؛ و این در صورتی است که دیگر راه برگشتی نخواهیم داشت و در زمینههای گوناگون باید متحمل هزینههای هنگفتی شویم.
به گفته وی همیشه هستند کسانی که نگاه مغرضانه به آثار هنری انقلاب دارند، اما این بهانه نباید دستاویز هنرمندان متعهد و متولیان امور فرهنگی برای کاهلی و تغافل باشد. دانشاندوزی در زمینه هنر و مطالعه آکادمیک، سیر تعالی فرهنگی را به شدت سرعت میبخشد. البته هنوز هم معتقدم که اولین قدم، هماهنگی است.
این شاعر جوان استان چهارمحال و بختیاری، درباره کشف استعدداهای جوان در جریان هنر انقلاب گفت: کشف استعداد، منوط و مشروط به این است که متولیان استعدادیابی، علم و دغدغه مربوط به زمینه کاری خودشان را داشته باشند. همانطور که اشاره شد، در برخی از زمینهها به این درجه از دانش رسیدهایم؛ اما در برخی زمینهها همچنان در آغاز راهیم. حدود هفتاد سال از ملی شدن صنعت نفت میگذرد و هر ساله این مناسبت را با افتخار و سربلندی مرور میکنیم. اما هنوز به ملی شدن فرهنگ و بومیسازی هنر که از دغدغههای اصلی رهبران انقلاب تا امروز بوده و هست، دست نیافتهایم. کشف استعداد، مهم است؛ اما مهمتر از آن، تربیت و راهبری این استعداد و زمینهچینی برای اقناع روحی و فکری افراد در طول مسیر است. اینکه افراد را شناسایی کنیم و پس از صرف هزینههای مالی و زمانی بسیار، زمینهای برای بروز تواناییها و تولید و توزیع آثار ایشان نداشته باشیم، همان خشت کج اول است که دیواری به بلندای ثریا و در کژی تمام به ارمغان میآورد.
کریمی افزود: در حوزه هنر دچار چند صدایی بلکه هزار صدایی هستیم. البته هنر، فرهنگ و در مجموع، علوم انسانی ذاتاً بحث برانگیز و گسترده است و ادعای افراد مبنی بر وصول به نهایت و کمال، بیاساس است. متأسفانه امروزه در این دست علوم، سلیقه جای فلسفه را گرفته است. سلیقه و ذوق از طبیعیات هنر است، اما چارچوب این ذوق و سلیقه چیست؟ ادعای برخی اهالی هنر مبنی بر هنجارگریزی، کاملاً بی اساس است. اتفاقاً هنر با همین چارچوبها و تناسبات معنی پیدا میکند. مطالبهگری هنرمندانه تعهدمدار، در بسیاری از مواقع دچار همین تنشها میشود و به شهادت میرسد!
وی درباره معرفی چهره سال هنر انقلاب در میان مردم و کمک آن به معرفی هنر انقلاب اسلامی گفت: الگوسازی و چهرهسازی، از بدیهیات است. در اینجا از نقش رسانه نباید غافل شد و بار عمده این مرحله، بر دوش اهالی رسانه است. اما همانطور که اشاره کردم، برای چهرهها و استعدادها باید مسیر روشنی ترسیم کرد.
کریمی افزود: بهتر است که به جای انتخاب هنرمندان، کسانی به عنوان چهره سال معرفی شوند که درباره هنر تحقیق و پژوهش میکنند و فلسفه هنر را آموزش و پرورش میدهند. جای خالی این افراد را اهالی سلیقه و باری به هر جهت پر کردهاند. البته اغلب این افراد غرضی ندارند و تحت تأثیر حرفهای مغالطهآمیز غربی و شرقی سخن میگویند. اما کسی که فلسفه هنر میداند، میتواند یک چارچوب فکری ترسیم کند و هنر را از این سردرگمی نجات بدهد.
انتهای پیام/
نظر شما