شاعر کردستانی معتقد است: هنرمند باید نسبت به ارزشهای جامعه خود متعهد باشد و در جهت رشد و اعتلای جامعه هدفمند اسلامی ایرانی قدم بردارد.
به گزارش ستاد خبری هفته هنر انقلاب، محمد رحیمیرضوان متولد سال 1352 در روستای چشمه کاظم از توابع شهرستان بیجار است. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است و از سال 1380 کار سرایش شعر کردی گروسی را با هدف ادای دِین به دین و آیین، حفظ ماندگاری زبان مادری و تشویق جوانان و نوجوانان برای خلق آثاری در این زمینه آغاز کرده است. شاعر فرهنگی برگزیده شعر عاشورایی خرمشهر، برگزیده 5 دوره جشنواره شعر انتظار بیجار، برگزیده اولین و سومین جشنواره شعر کردی پرژه در کامیاران، برگزیده اولین جشنواره شعر کردی رضوی و رتبه ششم دومین جشنواره شعر کردی کشوری رضوی، چاپ یک کتاب شعر آیینی به نام «یه ی تسبیه له دلداری من» به گویش کردی گروسی تولید حوزه هنری کردستان، و دهها عنوان دیگر در کارنامه این معلم بیجاری است. به مناسبت هفته هنر انقلاب، گفتگوی با او را در ادامه میخوانید: شاخصههای هنر انقلاب از دیدگاه شما چیست؟ هر هنرمندی با توجه به فرهنگ، باورها و عقاید خویش، خط فکری خاصی برای خود در نظر گرفته و بر اساس آن تولید اثر میکند. حتی اگر فرد بخواهد خلاف آن هم عمل کند، آن خط فکری درونی به هر نوع که باشد بر آن اثر تأثیر میگذارد. در هنر انقلاب هم هنرمندان انقلابی شاخصههایی برای خود دارند. بحث مهم انقلاب، اندیشه و باور اسلامی است. در دوران بعد از انقلاب، موضوع مردمسالاری دینی و حاکمیت حکومت اسلامی بر پایه رأی و نظر مردم و ... بر هنر هنرمند انقلابی به صورت مستقیم و غیرمستقیم تأثیرگذار بوده است. انقلاب اسلامی برای زندگی بهتر و شایستهتر رخ داد، حال هنرش نیز رنگ و بوی اعتقادی-آرمانی دارد و باید مبتنی بر اهداف آن باشد. مسیر و هدف درست را نشان بدهد، فرهنگ و هویت درست را در جامعه رواج دهد و علاوه بر کمک در ترویج حاکمیت اسلامی – ملی، باید همراه مردم باشد، درد مردم و جامعه خود را بشناسد و در رفع محدودیتهای جامعه اسلامی، مبتنی بر آرمانها گام بردارد. آیا هنر انقلاب را ژانری مستقل در هنر میدانید؟ آیا هنر انقلاب هنری پویا شده است؟ با توجه به اینکه انقلاب تحول اعتقادی و فکری مردم بود، پس این باید در تمام جنبههای زندگی وارد شود که هنر هم جزئی از آن است. این گونه طرز فکر، هنر مستقلی هم میخواهد. هر چند سالهاست هنرمندان این عرصه در پی استقلال هستند، اما به نظر میرسد هنر انقلاب تاکنون به آن استقلال واقعی خود نرسیده است. البته آثاری که تمام و کمال ویژگیهای هنر انقلابی را در خود دارند به وفور و به وضوح دیده میشود، اما هنوز آثاری هم هست که با این فکر و به این نام تولید شدهاند ولی استقلال تمام هنر انقلابی را ندارند. در خصوص پویایی هنر انقلاب هم باید بگوییم که نسبت به گذشته شاید شاهد پیشرفت باشیم، اما واقعیت این است که حمایتهای نهادهای دولتی از هنر انقلاب نتوانسته است در زمینههایی موفقیتی را کسب کند. متأسفانه باید بگوییم اگر این موضوع را در بین عامه مردم و به صورت خودجوش بررسی کنیم شاید نتیجه مطلوبی را به دست نیاوریم. در مسیر رشد و توسعه هنر انقلاب چه موانع و چالشهایی را میبینید، آیا راهی برای برونرفت از این موانع دارید؟ بینظمی و گستردگی در برنامههای ارائه شده که منتج به نتیجه مثمرثمر نمیشود. عدم هماهنگی نهادهای فرهنگی انقلابی و اجرای برنامههای یکسان با شکل و شمایل مختلف و حتی گاهی در تقابل با هم که به راحتی بسیاری از سرمایهها را هدر میدهد و نتیجه در خوری نیز از این برنامهها عاید نمیشود. عدم توانایی نهادهای فرهنگی انقلابی در جذب حداکثری هنرمندان و بها دادن به تعداد محدودی که باعث ایجاد نوعی جبههگیری و تقابل در میان هنرمندان نیز شده است. به نظر میرسد نهادهای فرهنگی یا باید تجمیع شوند و یا در برنامههای خود نوعی هماهنگی و برنامهریزی کلی داشته باشند. شاید با محور قرار دادن نهاد مشخصی به عنوان مرجع و تابعیت دیگر نهادهای فرهنگی از این نهاد مرجع، تا حدودی بتوان مشکلات را کم کرد. با این کار میتوان اکثریت برنامههای مورد نظر را بهتر انجام داده و علاوه بر جلوگیری از اجرای برنامههای یکسان، از تقابل نهادها در امور فرهنگی –هنری نیز جلوگیری کرد. چه موضوعاتی در آفرینش هنر متعهد مغفول مانده است؟ هر چند در اکثر زمینهها هنر انقلاب کار کرده و آثاری هم به دنبال داشته است، اما به نظر میرسد در جهت تقویت بنیانهای ملی، هنر بومی- منظقهای، فولکلور، عقاید و آداب و رسوم محلی - که به شدت میتواند هنرمندان جامعه را به تولید آثار و همراهی با این هنر بکشاند – غافل مانده و یا حداقل کمتر توجه کردهایم. آیا از نگاه شما هنر انقلاب مورد استقبال مردم مورد اقبال قرار گرفته است؟ اگر نه، چطور میتوان این اقبال را ایجاد کرد؟ هر چند پارهای از آثار هنری انقلابی به شدت مردم را جذب کرده و مورد استقبال قرار گرفته است، اما حقیقت این است که اکثر برنامههای فرهنگی، هنری و انقلابی را ارگانها و نهادهای دولتی و ... برگزار میکنند و بیشتر از طریق آنان حمایت میشود. متأسفانه شاهد هستیم در برخی برنامههای فرهنگی– هنری که مجری غیردولتی دارند، مردم حتی با صرف هزینه و ... به صورت خودجوش شرکت میکنند، اما در اکثر برنامه های هنری انقلابی که مجری آن نهادهای فرهنگی دولتی هستند، حتی با دعوت و فراخوان و ایجاد انگیزههای متعدد، تعداد محدودی از مردم با این برنامهها همراه هستند. به نظر میرسد اگر اجرای برنامهها در زمان و مکان مناسب باشد، مجری فرهنگی مردمی داشته باشد، آثار خوب تولید شود، هنرمندان بهنام و مردمی را در کنار خود داشته باشد، از مفاهیم تکراری و کلیشهای دور شود و به روز باشد و ...، شاید بتواند جذابیت و همراهی بیشتری را به دنبال داشته باشد. آیا در جریان هنر انقلاب توانستهایم استعدادهای جوان را کشف و پرورش دهیم؟ بیشک امروز در تمام زمینههای هنری جوانانی داریم که نه تنها در داخل کشور، حتی در جهان حرفی برای گفتن دارند که اکثر آنها در دامان همین هنر انقلابی پرورش یافتهاند. شاید افراد موفق نسبت به کل هنرمندان تعداد کمتری باشند، اما بیانصافی است اگر بگوییم استعدادی کشف نشده است. بله، این هنر در نوع خود افراد شایستهای را پرورش داده و امروز ادبیات، موسیقی، هنرهای نمایشی، معماری و ... هنرمندانی را دارند که استعداد کشف شده همین هنر انقلابی هستند. آیا هنر انقلاب بهعنوان هنر مطالبهگر موفق شده است به این هدف برسد؟ در این زمینه نیز ما شاهد رشد بودهایم و موفقیتهایی هم به دست آوردهایم، اما آن گونه که بتواند نقش اصلی خود را ایفا کند شاید بتوان گفت متأسفانه خیر. هنرمند انقلابی به لحاظ قید و بندهایی که برای خود قائل میشود، ملاحظاتی که در مسیر رشد انقلاب و مسائل نظام برای خود ایجاد میکند گاهی خود را دچار خودسانسوری میکند. چون هدف و آرمان اصلیاش پایداری نظام و تلاش برای رسیدن به آرمانهاست، یا از خواستهها و نظرات و اهداف خود پا پس میکشد، یا خیلی بر آنها پافشاری نمیکند. مشکلات جامعه را میبیند، اشتباهات و خطاها را خوب میفهمد، اما یا کارگزاران تاب نقد و راهنماییاش را ندارند و یا هنرمند انقلابی جهت رعایت آرمانهای بزرگتر دست از مجادله و مقابله برمیدارد. البته همین حالا نیز اگر هنرمندان انقلابی نباشند، مشکلات بیشتری دامنگیر جامعه خواهد شد و میتوان گفت این هنرمندان انقلابی هستند که در بیشتر جاها با هنر خود جلوی مشکلات زیادی را گرفتهاند. هنرمندان هنوز حق و حقوق فردی خود را به نحو احسن مطالبه نکردهاند؛ چه بسیارند کسانی که در گیرودار مسائل مادی و ... گرفتارند و این خود بر تولید آثارشان اثر منفی گذاشته است. در کل مطالبهگری در هنر، خود باید به یک فرهنگ تبدیل شود و همگان مطالبه هنرمند را بربتابند، با توجه به مطالبه هنرمند، تغییری در کار و برنامه خود ایجاد کنند نه اینکه در تقابل با او درآیند. چراکه هنرمند متعهد و انقلابی اگر مطالبهای داشته باشد در جهت رشد و اعتلای فرهنگ عمومی و پیشرفت جامعه آن را عنوان میکند و دوست دارد اصلاح در امور انجام شود. همگان باور داریم هنرمند فکر و دید و نگاهی برتر دارد و با شناخت بهتری که از زیباییها و نازیباییها دارد بهتر میتواند جامعه را به سوی زیباییها سوق دهد. آیا معرفی چهره سال هنر انقلاب میتواند در معرفی این هنر میان مردم کمک کننده باشد؟ بله، بیشک باید توجه به تلاشهای هنرمندان انقلابی نمود واقعی داشته باشد و در هر زمینهای اگر از پایینترین سطح شهرستان تا کشوری، سالانه افرادی با شاخصههای واقعی و جدای از باندبازیها و به عنوان هنرمند برتر انقلابی معرفی شوند، میتواند تحریک انگیزهای باشد برای کار و فعالیت بیشتر و جذب هنرمندان بیشتری را در این حوزه به دنبال داشته باشد. البته اگر فرایند کار نابسامان باشد و یا انتخاب شایستهای انجام نشود، خود یک کار ضدفرهنگی بوده و میتواند تخریبزا و مضر نیز باشد. از نظر شما چه کسی میتواند به عنوان چهره سال هنر انقلاب معرفی شود؟ هنرمندی انقلابی که عدالتجو باشد، نسبت به ارزشهای جامعه خود متعهد باشد، زیباییشناس باشد، زشتیها را ببیند و به زیباترین نحو در جهت رفع زشتیها هنر خویش را ارائه دهد، هنرش سمت و سوی خدایی و دینی داشته باشد، در جهت رشد و اعتلای جامعه هدفمند اسلامی ایرانی قدم بردارد، در بدترین شرایط نیز حق و حقیقت را منشأ خلق هنر و خلاقیت خود قرار دهد، در عین استفاده و بهرهگیری از سنت، به روز باشد و سخن جامعه خود را در حد و فهم مردم جامعه بیان کند، رشد صعودی هنری داشته و در مضمون و مفاهیم و قالب هنر خود، بتواند روز به روز سخنی بهتر و روشنتر و گویاتر از خود بروز دهد؛ با اوضاع زمانه خود، کشور، منطقه و محل خویش آشنا باشد و بتواند نظر واقعی خود را بیان کند. انتهای پیام/
نظر شما