حمید حمیدی گرافیست معتقد است که «هنر انقلاب» یک «هنر دینی» است و این دلیل رواج «هنر انقلاب» در ایران است.
به گزارش ستاد خبری هفته هنر انقلاب، حمید حمیدی متولد ۱۳۴۸ است. وی دانش آموخته هنرهای تجسمی و گرافیک، مدیرمسئول آموزشگاه آزاد پردیس هنر و مدرس مراکز آموزش عالی و دانشکده های هنر است. این هنرمند گرافیست نمایشگاههای متعددی را برگزار کرده است.
آنچه در ادامه میخوانید گفتگوی حمید حمیدی در خصوص هنر متعهد است.
به صورت کلی هنر متعهد چگونه هنری است؟
وقتی سخن از هنر به میان می آید جدا از تعریف پذیربودن یا نبودن آن این نوعپذیری آن است که خلاء معنایی درباره آن را پوشش میدهد. هنر مردمی، هنر متعالی، هنر مدرن، هنر پست مدرن، هنر عامه پسند، هنر متعهد، هنر برای هنرو…. همه قالبهایی هستند که به لفظ فراگیر هنر شکل و فرمی محدود و قابل فهم میدهند. از طرف دیگر مانند هر پدیدهای که مورد مداقه و شناخت ذهن بشر قرار میگیرد، هنر هم در تعریف و گوناگونی و تفسیر اسیر ایدئولوژی میشود. هنرها در دستهبندی و ژانر پذیری از حیث مفید بودن در زندگی به طور کلی به دو دسته هنرهای کاربردی و هنرهای زیبا دسته بندی می شوند. این در صورتی است که از منظر کیفیت و ارتباط با مخاطب دسته بندی «هنر عوام» و «هنر خواص» را داریم یا به همین شکل از منظر اجتماعی، هنر سیاسی و هنر غیر سیاسی یا هنر مذهبی و غیر مذهبی و دسته بندی های دیگر. هنر را اگر به طور کلی با احساسات هنرمند و احساسات جامعه مرتبط بدانیم برخورد با این بروز احساسات متفاوت و متنوع است اما یکی از اصطلاحاتی که در دسته بندی هنرها با آن برخورد میکنیم اصطلاح هنر متعهد است.
اساس نظریه هنر مند متعهد یا ملتزم این است که هنرمند به قصد و هدف تأثیر گذاری دست به آفرینش و خلق اثر هنری میزند و دلیل اصلی تعهد و التزام آنان این است که از طریق هنر بهتر میتوان به هدف رسید و میزان بهره مندی از کار را افزایش داد. بنا بر این مخالف نظریه هنر برای هنر است.
نظریه هنر برای هنرچیست و چرا با هنر متعهد منافات دارد؟
در این نظریه که دست اورد جهان مدرن است معتقد هستند که هنرمند هیچ مسئولیتی در قبال اوضاع و شرایط اجتماعی خودش ندارد و اثر هنری هم «خود آیین» است و مستقل از اتفاقات پیرامون خود شکل میگیرد؛ برای مثال یکی از نظریه پردازان این حوزه میگوید: «به محض اینکه، هنر مفید و سودمند شد، زیبایی و ارزش خود را از دست میدهد و تنها فایده هنر زیبایی آن است.» و کل مفهوم آن این است که هنر را باید تنها به خاطر خود هنر تحسین کرد و از آن هیچ استفادهای را انتظار نداشت و تنها به دنبال زیبایی هنر بود. در واقع هنر باید آزاد و مستقل از اندیشه و کنشهای اجتماعی هم عصر خود باشد باشد. و لذا میبینیم که این هنر بدون مسئولیت است و نمیتوانیم آنرا هنر متعهد یا مسئولیتپذیر بنامیم.
با این اوصاف انواع مختلف هنر متعهد داریم؟
بله قطعا انواع آن عبارت است از: هنر سیاسی، هنر اجتماعی، هنر انقلابی، هنر دینی، و کلا هر نوع هنری را که بتوان آنرا به عقیده و باوری ربط داد را هنر متعهد میگویند.
هنر انقلابی از این بین چه ویژگیهایی دارد؟
باز اصطلاح هنر انقلابی با هنر انقلاب بسیار متفاوت است. هنر انقلابی به طور کلی هنری است که در پیام رسانی و تهییج احساسات و تحریک هیجانات مردم به منظور همراهی آنها در انقلاب به کار می رود مانند همه انقلابهای دنیا که رسانه هنر برای آنها کار برد ویژهای داشته است. اما اصطلاح هنر انقلاب برای ما ایرانیها منظور هنر انقلاب اسلامی است و هما نطور که از ساختار واژه هم مشخص است ترکیبی از هنر دینی مذهبی و هنر انقلابی است. شاید بهتر باشد از ویژگیهای هنر دینی و مذهبی هم اندکی بیاوریم تا ببینیم چگونه هنر انقلابی ایران یک هنر مذهبی است و چرا هنوز هم گفتمان هنر انقلابی در جامعه ما رواج دارد.
اگر اثر هنری را تلفیق فرم و محتوا بدانیم، میان صورت هنر و ارزش هنر، نسبتی برقرار میشود که در ساحتهای گوناگون ارزش شناختی قابل تأمل و ارزیابی است. از جمله این ساحتها، ارزشهای دینی و به طور خاص، ارزشهای فقهی است. برای نمونه، اگر موسیقی را در نظر بگیریم، هر اثری در این زمینه فرم و محتوایی دارد که فارغ از ارزش زیبایی شناختی صورت و فرم آن، اگر متضمن امر فسادانگیز و باطلی باشد، ( از منظر فقهی) بیشک به لحاظ ارزشی، دارای ارزش منفی است. این نوع تعهد و التزام به مسایل شرعی در هنر، هنر را هنر متعهد دینی یا مذهبی میکند حال اگر انقلابی هم جنبه اجتماعی و هم جنبه دینی و مذهبی داشته باشد مثل انقلاب ایران هنر انقلابی آنرا میتوان هنر انقلاب اسلامی که هنری متعهد است نامید یعنی هنری که جامعه را در راستای اهداف انقلابی به پیش میبرد.
ربط هنرهای (متعهد) دیگر به هنر انقلابی چگونه است؟
از آنجا که معمولا انقلابها انقلاب ارزشهاست هنرهای معناگرا میتوانند در راستای تقویت ارزشهای اجتماعی سیاستمداران را به اهداف خود برسانند برای مثال هنر زیست محیطی یک هنر متعهد محسوب میشود از منظر ارزش؛ اما ایدئولژی آن با ایدئولژی هنر دینی و انقلابی متفاوت است اگر چه میتواند از طرف سیاستمداران و انقلابیون مورد توجه قرار گیرد؛ چه به منظور تبلیغات و چه با نیات ارزشی و طبیعت دوستانه.
به طور کلی میتوان گفت کلمه سیاست در جوامع سنتی از آبروی خوبی برخوردار نیست، به همین دلیل هنر متعهد سیاسی به کار نمیرود و هنر سیاسی هنری سفارشی و مضموم قلمداد شده درحالیکه هنر متعهد انقلابی جایگاه ویژهای دارد.
هنر متعهد به واسطه ارتباط مستقیم با ایدئولژی به تنهایی یک ژانر هنری محسوب نمیشود بلکه فرا ژانری است که میتواند به عنوان یک صفت به ژانرهای دیگر ملحق و در تعیین تکلیف آنها موثر باشد. «هنر متعهد سوسیالیستی»، «هنر متعهد دینی»، «هنر متعهد انقلابی»، «هنر متعهد سیاسی»، و حتی «هنر متعهد زیست محیطی». همانطور که مشاهده میکنیم ضرورتی ندارد کلمه متعهد به همراه هنر آورده شود چرا که خود سوسیالیسم یا دین یا انقلاب یا محیط زیست گویای یک سری تفکرات و باورهاست که به آن ایدئولژی میگوییم و نشان میدهد که هنر در خدمت این گونه باورها در جامعه هست پس متعهد است اما از آنجا که هر ایدئولژی بر محق بودن خود تاکید دارد پر واضح است که هنر متعهد را هنری میداند که در راستای اهداف خود باشد بنابر این برای جامعه ما با باورهای مذهبی و انقلابی هنر متعهد هنر شیعی و در خدمت انقلاب اسلامی تعریف میشود.
مسئولیتپذیری مهمترین ویژگی هنر متعهد است گو اینکه احساس مسئولیت در قبال چه چیزی؟ سوال مهمی است که اختلاف دیدگاه را در ارائه تعریف واحد از هنر متعهد موجب میشود. درست همان اشکالی که از قدیم برای تعریف خود هنر وجود داشته است.
انتهای پیام/
نظر شما