۱۴۰۴.۰۸.۲۵

محمدعلی باشه‌آهنگر، کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس درباره مرحوم همایون ارشادی گفت: او کاملاً حرفه‌ای کار می‌کرد و به نقش ایمان داشت. اصلاً این‌طور نبود که بخواهد میان انقلابی و غیرانقلابی تفکیک قائل شود و من هرگز در صحبت‌ها و رفتار او سیاست‌زدگی ندیدم.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، مرحوم همایون ارشادی از جمله بازیگرانی بود که همگان به او علاقه داشتند و برایش احترام قائل بودند. ارشادی علاوه بر کار حرفه‌ای، در زندگی شخصی نیز انسانی وارسته و صاحب فضیلت بود. با شنیدن نام همایون ارشادی، ذهن ما بی‌درنگ به سوی فیلم‌هایی چون «سرو زیر آب»  می‌رود. محمدعلی باشه‌آهنگر، از جمله فیلم‌سازانی که دو فیلم او با حضور زنده‌یاد ارشادی ساخته شده است؛ «سرو زیر آب» و «ملکه». به بهانه درگذشت این هنرمند فقید، گفت‌وگویی با محمدعلی باشه‌آهنگر، کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس، درباره تجربه همکاری با او و ویژگی‌های شخصیتی‌اش انجام داده‌ایم.

شما دو تجربه همکاری با مرحوم همایون ارشادی در فیلم‌های «سرو زیر آب» و «ملکه» دارید. از تجربه همکاری‌تان با ایشان بفرمایید و این‌که چه ویژگی‌های اخلاقی و کاری داشتند؟

خدا رحمت کند آقای ارشادی را و ان‌شاءالله خداوند در عالم معنا دست ایشان را بگیرد. در فیلم «ملکه»، به دلیل شرایط سخت و سنگین محل اجرا، نقش او که فرمانده عراقی بود، باید از فاصله‌ای حدود یک کیلومتر از طریق دیدبان دوربین‌ها ضبط می‌شد. این فاصله نیازمند تمرکز ویژه بازیگر بود، زیرا امکان نزدیک شدن و توضیح دوباره وجود نداشت. درباره شیوه کار، گفت‌وگوی جمعی داشتیم و ایشان آن‌قدر حرفه‌ای بود که تمام اجراها را دقیق و بدون نیاز به تکرار انجام می‌داد. ما در ارتفاع بودیم و او در میان نخلستان‌ها و نیزارهای باتلاقی؛ با این حال در آن شرایط سرد و دشوار کوچک‌ترین اعتراضی نمی‌کرد و کاملاً حرفه‌ای به تعهداتش عمل می‌کرد. کمتر بازیگری می‌تواند هم‌زمان یار کارگردان و فیلمبردار باشد، و در فیلم «ملکه» با وجود این‌که هیچ دیالوگی نداشت، فقط با حرکت‌ها و حس‌هایش نقش را ایفا کرد.

هرگز در صحبت‌ها و رفتار همایون ارشادی سیاست‌زدگی ندیدم

در فیلم «سرو زیر آب» هم شرایط بسیار سخت بود؛ میان کویر و کوهستان‌های لرستان فیلم‌برداری می‌کردیم. او باید به گویش و زبان محلی زرتشتی صحبت می‌کرد. دیالوگ‌هایش را به سه شکل یادداشت کرده بود: فینگلیش، فارسی با اعراب‌گذاری، و صوتی. او با کمک مربی زبان، دیالوگ‌ها را در سه سرعت تند، متوسط و کند تمرین کرده بود تا بتواند در صحنه با توجه به نیاز نقش از آن‌ها استفاده کند و آن‌ها را با حرکاتش تنظیم کند.

از ویژگی‌های مهم آقای ارشادی نظم و انضباطش بود. چون در خارج از کشور نیز کار کرده و در فیلم‌های مهمی نقش‌آفرینی کرده بود، کاملاً حرفه‌ای رفتار می‌کرد و هیچ مشکلی برای گروه فیلمبرداری، تدارکات یا کارگردانی ایجاد نمی‌کرد. تحمل بالایی داشت؛ چون نزدیک میبد و هم‌زمان با ایام عید کار می‌کردیم، فضای هتل‌ها پر بود و امکان اختصاص اتاق مجزا به نیروها وجود نداشت، اما او شرایط را درک کرد و بدون کوچک‌ترین گلایه همکاری کامل داشت. من برای ایشان طلب مغفرت می‌کنم و امیدوارم خداوند بهشت را نصیب‌شان کند.

با توجه به این‌که در ظاهر در طیف بازیگران انقلابی تعریف نمی‌شدند، اما در دو فیلم دفاع مقدس با شما همکاری کردند، آیا تصویری که برخی از جامعه روشنفکری او را غیرانقلابی می‌دانستند درست است؟

ایشان کاملاً حرفه‌ای کار می‌کرد و به نقش ایمان داشت. اصلاً این‌طور نبود که بخواهد میان انقلابی و غیرانقلابی تفکیک قائل شود. من هرگز در صحبت‌ها و رفتار او سیاست‌زدگی ندیدم. در فیلم «سرو زیر آب» کاملاً نقش را پذیرفته بود و تلاش می‌کرد بهترین بازی ممکن را ارائه دهد. دیگران ممکن است هر حرفی بزنند، اما من شخصاً هیچ‌گاه سخنی از او نشنیدم که نشان از چنین تفکیکی داشته باشد. او با نقش بسیار حرفه‌ای برخورد می‌کرد.

برای هر نقش، معمول است که با توجه به قرارداد مالی بازیگر، نقشی متناسب برای او در نظر گرفته شود. اما من خودم قلباً دوست داشتم همایون ارشادی نقش موبد زرتشتیان را بازی کند. منش، گفتار، لحن صدا و تیپ ظاهری همایون ارشادی کاملاً با این نقش هماهنگ بود و می‌توانست آن را به‌خوبی ایفا کند. آنچه برای من بسیار جالب بود آرامش ایشان بود. با وجود شرایط سختی که در فیلم‌برداری داشتیم، هیچ‌گونه بی‌حوصلگی از او ندیدم و با این‌که در سرما و گرما کار می‌کرد، هرگز معترض نبود. او هیچ مشکلی برای گروه ایجاد نمی‌کرد و نقش خود را به بهترین شکل ممکن اجرا می‌کرد.

نگاه شما به جنگ نگاهی ویژه و متفاوت است؛ معمولاً فیلم‌های دفاع مقدس شما زاویه‌ای دارند که یا به آن پرداخته نشده یا کمتر پرداخته شده است. این نگاه از کجا می‌آید و آیا انتخاب همایون ارشادی نیز از همین نگاه نشأت می‌گیرد؟

ممنونم که فیلم‌ها را این‌گونه دیده‌اید. این نگاه به زندگی زیسته آدم برمی‌گردد. من جنگ را مانند بسیاری از رزمندگان ندیدم؛ جنگ را زندگی کردم. ما اهل آبادان بودیم و آبادان محاصره شد. تا آزادسازی و حتی تا اواخر جنگ، ما در آبادان زندگی می‌کردیم. نیمی از شهر همیشه در برابر دشمن در اروندرود قرار داشت. جنگ هیچ‌گاه از آبادان رخت برنبست؛ همیشه حضور داشت. چنین زیستنی در فضایی ایزوله و جنگی، آموخته‌هایی متفاوت از کسانی که مدت کوتاهی در جبهه بودند ایجاد می‌کند. شاید بهترین دوران زندگی من همان دوران بود.

انتخاب همایون ارشادی نیز از همین نگاه می‌آید. ظاهر و نوع حضور او حسی ایجاد می‌کرد که برای نقش موبد کاملاً مناسب بود و نشان می‌داد از جنس آن فضاست. خودش نیز بسیار تلاش می‌کرد، تحقیق می‌کرد و فقط به آنچه در فیلمنامه آمده بود بسنده نمی‌کرد. خدا را شاکرم که آن فیلم ماندگار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha