۱۴۰۴.۰۷.۱۶

مجید عراقی، بازیگر و کارگردان نمایش «دشمن خدا»، با نگاهی نوآورانه و دغدغه‌مند، تئاتر رئال را مسیر اصلی خود می‌داند و تلاش می‌کند با متونی عمیق و مرتبط با زندگی روزمره، مخاطب را به تأمل درباره مسئولیت و حقیقت دعوت کند.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، این روزها نمایشی در تئاتر هامون روی صحنه رفته که با عنوان «دشمن خدا» به یکی از پرمخاطب‌ترین و متفاوت‌ترین نمایش‌های روز تبدیل شده است. این اثر که به همت باشگاه تئاتر سوره تولید شده، با نگاهی نوآورانه، مخاطبان را به تأملی عمیق‌تر درباره مفاهیم دروغ، مسئولیت و اخلاق دعوت می‌کند. «دشمن خدا» به کارگردانی مجید عراقی و نویسندگی عماد رجبلو، با بهره‌گیری از قصه‌ای منحصربه‌فرد و بازی‌های رئالیستی، تجربه‌ای متفاوت از تئاتر را رقم زده است. به بهانه اجرای این اثر، گفتگویی داشتیم با مجید عراقی (کارگردان و بازیگر این اثر) که در آن از آغاز مسیر هنری‌اش، چالش‌های کارگردانی، انتخاب بازیگران و نگاه ویژه‌اش به تئاتر و بازیگری صحبت می‌کند.

قبل از صحبت درباره نمایش «دشمن خدا»، می‌خواستم ابتدا درباره رزومه کاری خود شما صحبت کنم. شما در تئاترهای متعددی ایفای نقش کرده‌اید و همچنین در فیلم‌های کوتاه بسیاری حضور داشته‌اید، همچنین در برنامه‌هایی از جمله کارناوال، ۱۰۰۱ و بوقچی هم حضور داشته‌اید. با توجه به اینکه رشته تحصیلی شما حسابداری بوده، اصلا چطور وارد دنیای تئاتر شدید و این مسیر از کجا آغاز شد؟

من اصالتاً شمالی هستم. فعالیت حرفه‌ای‌ام در تئاتر را از اواخر سال ۹۳ و از دوران دانشگاه آغاز کردم. حقیقت این است که وقتی پشت کنکور بودم، علاقه زیادی به تئاتر داشتم اما به دلیل کلیشه‌های رایج در خانواده‌های ایرانی که هنر نان و آب نمی‌شود، مخالف بودند بنابراین، آن‌ها اجازه ندادند وارد هنر شوم و من برای اینکه صرفاً یک رشته دانشگاهی داشته باشم، رشته حسابداری را انتخاب کردم — البته با احترام به همه حسابداران. اما از آن‌جا که خدا خودش همه چیز را رقم می‌زند، تنها دانشکده غیرانتفاعی در شمال کشور که رشته بازیگری داشت، دانشگاه لامعی گرگان بود که من از آن بی‌اطلاع بودم. شب قبل از انتخاب رشته، تصمیم گرفتم یکی از دانشگاه‌ها را انتخاب کنم و دانشگاه لامعی سومین انتخاب من بود. خوشبختانه قبول شدم و ثبت‌نام کردم. یادم هست هنگام ثبت‌نام، در صف بودم که فردی آمد و گفت کسانی که قصد عضویت در کانون تئاتر دانشگاه را دارند، به امور دانشجویی مراجعه کنند. من از صف خارج شدم و به خانمی که آنجا بود گفتم می‌خواهم در کانون تئاتر عضو شوم، اما چون هنوز ثبت‌نام نکرده بودم، گفتند باید ابتدا ثبت‌نام کنم. با وجود این، خدا کمک کرد و من وارد فضای تئاتر دانشگاه شدم. در آنجا در یک کارگاه آموزشی شرکت کردم و شش، هفت ماه آموزش دیدم. سپس همراه با گروه، هفت یا هشت اجرا در جشنواره‌های استانی و دانشجویی داشتیم که موفق به کسب جایزه هم شدیم. در اواخر سال ۹۷ و اوایل سال ۹۸ به تهران آمدم و دوره‌های پیشرفته بازیگری «بامداد» را گذراندم. از آن زمان وارد بازار کار شدم و همچنان مشغول فعالیت هستم. تا به حال دو دوره غیرآکادمیک دیده‌ام، یکی در گرگان و دیگری در تهران.

«دشمن خدا»؛ تئاتری برای واکاوی حقیقت و مسئولیت

شما به مرور پیشرفت کردید و امروز کارگردان نمایش «دشمن خدا» هستید. آیا در نوشتن این نمایشنامه با عماد رجبلو همکاری داشتید؟

در این نمایشنامه خیر، اما در تیم نویسندگان برنامه «۱۰۰۱» حضور داشتم. همچنین تجربه نویسندگی فیلم کوتاه را دارم، ولی در زمینه نمایشنامه‌نویسی در این اثر نقشی نداشته‌ام.

تجربه کارگردانی شما چگونه شکل گرفت؟ در واقع چه شد که وارد این حوزه شدید؟

واقعیت این است که به دلیل فرم چهره، فیزیک و بدنم، اغلب نقش‌های غیررئالیستی و فانتزی به من پیشنهاد می‌شد، اما من همراه با هم‌خانه‌ام، علی غریب، علاقه‌مند بودیم که در بازی‌های رئالیستی فعالیت کنیم و دیده شویم؛ به‌ویژه که می‌خواستیم ویترین بازیگری‌مان از بازی‌های غیررئالیستی به بازی‌های رئالیستی تغییر پیدا کند. علی و من هم‌خانه بودیم و در زمان خدمت سربازی نیز با هم بودیم. در آنجا رزومه بازیگری‌مان را ارائه کردیم و از ما خواسته شد که تئاتری برای محل خدمت اجرا کنیم. از آنجایی که آقای رجبلو در سال ۹۳ این نمایشنامه را در گرگان کار کرده بود و ما با فضای آن آشنا بودیم، تصمیم گرفتیم یک اپیزود درباره سربازی را کار کنیم. پس از اجرای آن، بازخورد بسیار خوبی از محل خدمت دریافت کردیم. این اتفاق باعث شد تصمیم بگیریم این اپیزود را به صورت کامل اجرا کنیم. از آنجا که رزومه بازیگری من ثبت شده بود، مسیر ما به سمتی رفت که تصمیم گرفتیم با علی غریب این کار را تولید کنیم و من کارگردانی آن را بر عهده گرفتم. بزرگ‌ترین دغدغه من ارائه یک بازی خوب و اثری فاخر بود و بر همین اساس تصمیم گرفتیم نمایش «دشمن خدا» را تولید کنیم.

ایده نمایش «دشمن خدا» از کجا شکل گرفت؟ آیا الهام گرفته از موضوع خاصی بود یا اقتباس از اثر دیگری به شمار می‌رود؟

عماد رجبلو که خودش خدمت سربازی رفته‌ است، بسیاری از تجربیات و فضاهای مرتبط با دوران خدمت را در نمایشنامه گنجانده‌اند. در واقع، در متون قبلی عماد نیز نقدهایی بر سیستم آموزشی دیده می‌شود و او این فضا را از نزدیک تجربه کرده‌ و قلم بسیار خوبی هم دارد.

من نمایش «دشمن خدا» را دیدم. برخلاف بسیاری از نمایش‌های کمدی، شوخی‌ها هوشمندانه و در دل داستان قرار داشتند. اما نکته‌ای که توجه من را جلب کرد، پایان ناگهانی نمایش بود که گویی ادامه ماجرا را به حدس مخاطب واگذار کرده بود. آیا این پایان و مشارکت دادن مخاطب هدفمند بوده است؟

در واقع، نمایش در ابتدا به شکل دو اپیزود جداگانه برای دو جشنواره کوتاه در گرگان نوشته شده بود؛ اپیزود اول در سال ۹۴ و اپیزود دوم در سال ۹۵. این دو اپیزود به هم متصل شدند تا یک نمایش کامل بسازند. قرار بود اپیزود سومی هم نوشته شود که این اتفاق نیفتاد. ساختار نمایشنامه در اصل سه پرده‌ای بوده و قرار بود اپیزود سوم جمع‌بندی نهایی را انجام دهد. با این حال، پس از بررسی و مشورت با عماد رجبلو متوجه شدیم که همین دو اپیزود به صورت مستقل و کامل، قصه را به نقطه‌ای می‌رسانند که برای مخاطب قابل فهم و حل‌وفصل باشد. نمایش در جایی تمام می‌شود که مخاطب بتواند خودش تصمیم بگیرد. مثلاً وقتی فرمانده وارد می‌شود و با وجود ادعاهای متعدد، در نهایت به قسم‌هایی که بارها در طول نمایش شکسته شده‌اند اشاره می‌شود، نشان می‌دهد که دروغ و تزلزل در آن فضا چقدر فراگیر است. هرچند نمایش با سه پرده کامل می‌شود، اما با دو پرده هم استقلال و انسجام خود را حفظ می‌کند. ایده مشارکت دادن مخاطب در پایان نمایش، از مدت‌ها پیش در نظر ما بود. می‌خواستیم این پرسش را مطرح کنیم که واقعاً مقصر کیست؟ دروغ‌های پشت‌سرهم و دومینویی که ساخته شده، نهایتاً به کجا می‌رسد؟ نتایج بسیار جالبی هم از این رویکرد گرفتیم که نشان‌دهنده تأثیرگذاری آن بود.

«دشمن خدا»؛ تئاتری برای واکاوی حقیقت و مسئولیت

من انتظار داشتم که در بین گزینه‌هایی که برای رای‌گیری گذاشته بودید، سرباز سوم هم باشد. چرا ایشان حضور نداشت؟

واقعیت این است که روایت ایشان در قضاوت فرمانده از یک جایی به بعد تأثیر چندانی ندارد و فرمانده ماجرا را مستقل بررسی می‌کند. به همین دلیل، نقش ایشان لحاظ نشده است. چون آن روایت مستقل نیست و ایشان تنها شاهد ماجرا بوده‌اند، نه انجام‌دهنده عمل و نه کسی که عملی بر او انجام شده باشد. در حالی که در اپیزود اول و دوم، شخصیت‌ها یا عملی را انجام داده‌اند یا آن را پذیرفته‌اند، بنابراین در رای‌گیری لحاظ نشده‌اند.

انتخاب بازیگران به ویژه بازیگران خردسال چگونه انجام شد؟ به نظرم یکی از بازیگران خردسال هم تغییر کرد؟

انتخاب بازیگر فرآیندی بسیار پیچیده و در عین حال شیرین است، به خصوص بازیگران خردسال. دنیای کودکان دنیایی پاک و جذاب است، مثل فرشته‌ها. ما می‌خواستیم مفاهیم بزرگسالانه را به زبان این فرشته‌ها منتقل کنیم و این کار بسیار دشوار بود، چون باید این مفاهیم را با ادبیات خودشان بیان می‌کردیم و بازی رئالیستی از آن‌ها می‌گرفتیم؛ در واقع، بچه‌ها در اپیزود به گونه‌ای رفتار می‌کنند که شبیه بزرگسالان است. برای این منظور، فراخوانی اعلام کردیم و با چند کودک مصاحبه کردیم و حدود یک ماه و نیم با آن‌ها تمرین کردیم تا به اجرای مطلوب رسیدیم. درباره تغییر بازیگر هم، بله؛ یکی از بازیگران تغییر کرد.

آیا پس از «دشمن خدا» نمایش دیگری در دست دارید؟ برنامه‌تان برای آینده کارگردانی چیست؟ قصد دارید این مسیر را ادامه دهید یا بیشتر به بازیگری بپردازید؟

صادقانه بگویم، هدف اصلی من بازیگری است. پس از «دشمن خدا»، نزدیک به بیست نمایشنامه اورجینال خوانده‌ام، اما هنوز متنی پیدا نکرده‌ام که کاملاً باب دلم باشد و بتوانم آن را پس از «دشمن خدا» روی صحنه ببرم. هنوز در جستجوی متنی هستم که مرا قلاب کند و دغدغه‌ام برای تولید باشد. «دشمن خدا» از نظر محتوایی دغدغه‌ اصلی من است، چون خودم سیستم آموزشی مدرسه و دوران خدمت را تجربه کرده‌ام و به میزان مواجهه‌مان با دروغ در طول روز واقفم. بنابراین، هنوز متن مناسبی پیدا نکرده‌ام که بخواهم آن را اجرا کنم.

ترجیح می‌دهید بازیگر سینما و تلوزیون باشید یا بازیگر تئاتر؟

صادقانه بگویم، من واقعاً به تئاتر معتاد هستم. اگر سالی یک یا دو اجرا نداشته باشم، حس می‌کنم چیزی در زندگی‌ام کم است. با این حال، علاقه‌مند به بازیگری در تلویزیون هم هستم، اما قطعاً باید بازیگری در تئاتر را کنار آن حفظ کنم.

بیشتر بخوانید:

کشتی‌گیران جلوی توطئۀ تضعیف هویت ملی را گرفتند

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha