به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، امیرحسین فردی در سال ۱۳۲۸ در روستای قرهتپه اردبیل به دنیا آمد. زیستجهان روستایی، مردمان ساده و تجربههای زیسته او بعدها در بسیاری از آثار داستانیاش بازتاب یافت و به او نگاهی صمیمی و مردمی بخشید. مهاجرت به تهران و حضور در فضای ملتهب سیاسی ـ فرهنگی دهه پنجاه، فردی را به حلقههای انقلابی و سپس به جریان ادبیات متعهد پیوند زد.
پس از پیروزی انقلاب، او خیلی زود به حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی پیوست. حوزه هنری در آن سالها خاستگاه اصلی تولید هنر و ادبیات انقلاب بود و فردی با همان روحیه پرانرژی و مردمی خود، هم در عرصه داستاننویسی و هم در هدایت جریانهای فرهنگی نقشآفرین شد.
انتشارات سوره مهر
یکی از برجستهترین خدمات امیرحسین فردی، پایهگذاری و مدیریت انتشارات سوره مهر بود؛ انتشاراتی که امروز بهعنوان یکی از مهمترین مؤسسات نشر کشور شناخته میشود. فردی در مقام مدیر، نگاه ویژهای به کشف استعدادهای تازه و حمایت از نویسندگان جوان داشت. او معتقد بود ادبیات انقلاب اگر میخواهد پایدار بماند، باید نسل تازهای از نویسندگان را پرورش دهد. همین رویکرد سبب شد سوره مهر به پایگاهی برای ظهور و بروز بسیاری از نویسندگان جوان دهههای شصت و هفتاد تبدیل شود. فردی بهخوبی میدانست نشر تنها چاپ کتاب نیست؛ او نشر را فرایندی فرهنگی میدید که از انتخاب موضوع و هدایت نویسنده آغاز میشود و تا رساندن اثر به دست مخاطب ادامه مییابد. همین نگاه سبب شد بسیاری از کتابهای شاخص سالهای نخستین انقلاب و دفاع مقدس در سوره مهر منتشر شود و این انتشارات به برند معتبر ادبیات انقلاب بدل گردد.
«کیهان بچهها» و پرورش نسل نوجوان
نام امیرحسین فردی با مجله «کیهان بچهها» نیز گره خورده است. او سالها سردبیر این نشریه پرمخاطب بود و از این طریق توانست با نسل نوجوان ارتباطی نزدیک برقرار کند. بسیاری از نوجوانان آن سالها نخستین بار داستانهای کوتاه یا روایتهای دینی و انقلابی را در «کیهان بچهها» خواندند. فردی در این مجله نیز همان دغدغه را داشت: پیوند دادن نسل تازه با ارزشها و هویت فرهنگی خود.
داستاننویس انقلاب
گرچه مدیریت و فعالیتهای فرهنگی بخش مهمی از زندگی فردی را به خود اختصاص داد، اما او در اصل نویسندهای متعهد بود. آثاری چون اسماعیل، سیاه چمن و جاده جنگ نمونههایی از تلاش او برای بازنمایی تجربه زیسته مردم در بستر انقلاب و جنگ تحمیلیاند. نثر ساده، روایت صمیمی و شخصیتهای مردمی آثار فردی، ادبیات او را برای مخاطب جذاب و باورپذیر میکرد. او از آن دست نویسندگانی بود که باور داشت داستان میتواند پلی باشد میان تجربه فردی و حافظه جمعی. به همین دلیل در آثارش همواره تلاش میکرد از دل واقعیتهای زندگی مردم، به ارزشهای اخلاقی و معنوی برسد.
مربی و پدر فرهنگی
دوستان و همکاران فردی از او با عنوان «پدر داستان انقلاب» یاد میکنند. نه به این خاطر که تنها او آغازگر این جریان بود، بلکه بیشتر از آن رو که نقشی پدرانه در تربیت نسل نویسندگان ایفا کرد. بسیاری از نویسندگان امروز که نامشان در ادبیات انقلاب شناخته شده است، نخستین داستانهایشان را با راهنمایی فردی نوشتهاند یا نخستین کتابهایشان را در سوره مهر منتشر کردهاند.
او اهل گفتوگو بود، با حوصله فراوان نوشتههای جوانان را میخواند و برایشان وقت میگذاشت. این خصلت انسانی، در کنار نگاه فرهنگی، جایگاه ویژهای برای او در ذهن و دل نسل نویسندگان پس از انقلاب به وجود آورد.
میراث ماندگار
امیرحسین فردی در اردیبهشت ۱۳۹۲ چشم از جهان فروبست. اما میراث او همچنان زنده است:
حوزه هنری، بهعنوان یکی از پایهگذاران جریان داستاننویسی انقلاب. در انتشارات سوره مهر، بهعنوان مدیری که توانست این مؤسسه را به قطب نشر ادبیات انقلاب تبدیل کند. در میان نویسندگان جوان، بهعنوان معلمی مهربان که استعدادهای تازه را باور داشت و پرورش داد. در آثار مکتوبش، بهعنوان نویسندهای که روایت صادقانه و مردمی از انقلاب و دفاع مقدس به دست داد.
یاد امیرحسین فردی در سالروز تولدش، یاد نسلی است که بیهیاهو اما با عزم و ایمان، فرهنگ انقلاب اسلامی را پایه گذاشت. او نویسندهای بود که به قلمش ایمان داشت و مدیر فرهنگیای که به نسلی تازه اعتماد کرد. اگر امروز از ادبیات انقلاب سخن میگوییم و اگر انتشارات سوره مهر بهعنوان نهادی پیشرو شناخته میشود، بیشک سهمی بزرگ از این میراث به نام امیرحسین فردی ثبت شده است. نام و یاد او در حافظه فرهنگی ما باقی خواهد ماند؛ همچون چراغی روشن برای راه نویسندگانی که میخواهند داستان را نه فقط برای سرگرمی، بلکه برای حقیقت و ایمان و مردم بنویسند.
خاطرهای از یک معلم مهربان
شاگردان و همکاران امیرحسین فردی، بیش از هر چیز از اخلاق آرام و صبر او یاد میکنند. یکی از نویسندگان جوانی که نخستین کتابش در سوره مهر منتشر شد، بعدها گفته بود: «وقتی داستانم را برای آقای فردی بردم، فکر میکردم حتی نخواندش. اما او با حوصله تمام سطر به سطر را خواند و نکته نوشت. وقتی چاپ شد، حس کردم کسی باورم کرده است. این باور، انگیزهای شد برای ادامه دادن.»
این خاطرهها کم نیستند؛ هرکدام نشان میدهند فردی در کنار مسئولیتهای بزرگ فرهنگی، برای دلهای کوچک هم وقت میگذاشت. شاید راز ماندگاریاش همین باشد: اینکه میراث او تنها کتابها و نهادها نیست، بلکه دلهایی است که با مهربانی و اعتماد او گرم شد.
نظر شما