۱۴۰۴.۰۶.۲۶

فائضه غفارحدادی در کتاب «دشواری مبارک» با نثری ساده و صمیمی، خواننده را به سفری در دل سختی‌ها می‌برد؛ سفری که نشان می‌دهد رنج اگر در مسیر ایمان و مسئولیت اجتماعی تجربه شود، نه‌تنها تهدید نیست، بلکه فرصتی برای رشد و معنابخشی به زندگی است. این اثر، نمونه‌ای شاخص از روایت زنانه‌ی متعهد در ادبیات انقلاب و دفاع مقدس است؛ جایی که تجربه‌ی فردی با حقیقت جمعی پیوند می‌خورد و دشواری به راهی برای مبارکی تبدیل می‌شود.

26 شهریور 1403 روزی که رژیم صهیونیستی با طراحی یک عملیات پیچیده و ناجونمردانه هزاران پیجر- که رایج‌ترین وسیله ارتباطی بین نیروهای نظامی لبنان و «حزب الله» بود را در یک لحظه منفجر کرد. در این حمله 42 نفر شهید و بیش از 3000 نفر مجروح شدند. فائضه غفار حداد در «دشواری مبارک» به سراغ مجروحین و بازماندگان این فاجعه رفته است تا روایت آنان را برای مخاطب ایرانی مستند کند و ما را به حوالی چهل موقعیت از چهار هزار موقعیت هم‌زمان انفجار پیجرها می‌برد و اجازه می‌دهد که نه در مرکز فاجعه، بلکه در اطرافش کمی قدم بزنیم. این کتاب در 170 صفحه و توسط انتشارت سوره مهر منتشر شده است. 


عنوانی که خود روایت است
انتخاب عنوان «دشواری مبارک» نخستین کلید ورود به جهان کتاب است. دشواری، در نگاه نخست، واژه‌ای منفی و آکنده از رنج و مشقت است؛ اما وقتی با صفت «مبارک» همراه می‌شود، معنایی تازه پیدا می‌کند. نویسنده در همین عنوان، به‌نوعی تز اصلی کتاب را بیان کرده است: این‌که رنج و سختی اگر در مسیر ایمان و تعهد باشد، نه‌تنها مایه‌ی افسردگی و انزوا نمی‌شود، بلکه سرچشمه‌ی برکت، رشد و حتی سرزندگی است. همین نسبت میان دشواری و مبارکی، ساختار درونی روایت‌ها را نیز شکل می‌دهد.


زبان ساده، روایت مؤثر
یکی از امتیازهای غفارحدادی، پرهیز آگاهانه از نثر پرزرق‌وبرق و پیچیده است. او به‌خوبی می‌داند که مخاطب اصلی این‌گونه کتاب‌ها نه نخبگان دانشگاهی که عموم مردم‌اند؛ کسانی که می‌خواهند در تجربه‌ای انسانی شریک شوند. از همین رو، نثر کتاب روان، جاری و صمیمی است. روایت‌ها کوتاه‌اند، اما در عین اختصار، لحن احساسی و تصویرسازی‌های ملموس نویسنده باعث می‌شود خواننده خود را در متن زندگی شخصیت‌ها بیابد. این ویژگی باعث شده کتاب به‌راحتی با نسل جوان نیز ارتباط برقرار کند؛ نسلی که شاید فاصله‌ی زمانی زیادی با سال‌های دفاع مقدس دارد، اما همچنان با پرسش‌های مشابه درباره نسبت زندگی، ایمان و مسئولیت اجتماعی دست به گریبان است.


روایت زنانه، اما فراتر از کلیشه‌ها
یکی از مهم‌ترین دستاوردهای «دشواری مبارک»، ارائه‌ی روایتی زنانه از تجربه‌ی زیست آرمانی است. غفارحدادی، همچون بسیاری از نویسندگان زن در حوزه‌ی دفاع مقدس، توانسته زوایایی از زندگی را بکاود که کمتر در آثار مردانه دیده می‌شود؛ جزئیات روزمره، لحظه‌های عاطفی، و احساسات درونی شخصیت‌ها. بااین‌حال، او هرگز در دام کلیشه‌های جنسیتی نمی‌افتد. روایت‌هایش صرفاً محدود به عاطفه و خانواده نمی‌شوند، بلکه هم‌زمان افقی اجتماعی و تاریخی دارند. همین ترکیب است که کتاب را از یک متن صرفاً خاطره‌نگارانه به اثری تأمل‌برانگیز بدل می‌کند.


تعهد به زندگی، نه صرفاً جنگ
اگر بسیاری از آثار دفاع مقدس مستقیماً به میدان جنگ، رزمندگان و عملیات‌ها می‌پردازند، غفارحدادی زاویه‌ای متفاوت برمی‌گزیند. او بر پیوند میان زندگی فردی و مسئولیت اجتماعی تأکید دارد. شخصیت‌های کتاب در عین سادگی، حامل بار سنگین تعهد هستند. آن‌ها با پذیرش دشواری‌ها، نشان می‌دهند که ایمان، صرفاً یک حالت درونی یا احساسی نیست، بلکه رویکردی است که تمام ساحت‌های زندگی را دربرمی‌گیرد. اینجاست که کتاب به متنی الهام‌بخش برای امروز بدل می‌شود؛ روزگاری که شاید از میدان‌های نظامی فاصله گرفته‌ایم، اما همچنان میدان‌های دیگری از دشواری‌های اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی پیش روی ماست.


بین تجربه‌ی شخصی و حقیقت جمعی
غفارحدادی در این کتاب موفق می‌شود میان روایت شخصی و حقیقت جمعی پلی برقرار کند. او از دل زندگی‌های به‌ظاهر ساده، معنایی فراتر استخراج می‌کند. به‌عنوان مثال، روایت‌های او از مواجهه‌ی زنان با نبود همسرانشان در جبهه، یا تحمل دشواری‌های روزمره، تنها بازتابی از یک زندگی فردی نیست؛ بلکه نمادی از مقاومت جمعی و ایمان اجتماعی است. این توانایی برای پیوند زدن جزئیات خرد با معانی کلان، نقطه‌ی قوت کتاب محسوب می‌شود و آن را در کنار آثاری چون «گلستان یازدهم» یا «فرنگیس» قرار می‌دهد.


جایگاه در ادبیات انقلاب
«دشواری مبارک» نشان می‌دهد که ادبیات انقلاب همچنان ظرفیت بالایی برای روایت دارد. برخلاف تصور برخی که این ادبیات را تمام‌شده می‌پندارند، چنین آثاری ثابت می‌کنند که روایت‌های ناگفته و زوایای کشف‌نشده بسیارند. مهم‌تر آنکه غفارحدادی با انتخاب زبانی تازه و پرهیز از شعارزدگی، توانسته نسل جدید را نیز مخاطب قرار دهد. این همان چیزی است که ادبیات انقلاب برای بقا و بالندگی به آن نیاز دارد: پیوند میان میراث گذشته و دغدغه‌های امروز.
دشواری، یک راه تربیتی از منظر محتوایی، کتاب حامل یک پیام تربیتی و اخلاقی روشن است: دشواری‌ها بخشی جدانشدنی از مسیر رشد انسان‌اند. وقتی انسان آن‌ها را در نسبت با ایمان و آرمان ببیند، به جای آنکه مایه‌ی انزوا و ناامیدی شوند، به سرچشمه‌ی مبارکی و تحول بدل می‌گردند. این نگاه، نه‌تنها برای فهم تجربه‌ی دفاع مقدس ضروری است، بلکه در زندگی روزمره‌ی امروز نیز کاربرد دارد. به همین دلیل است که «دشواری مبارک» فقط یک کتاب تاریخی یا خاطره‌نگارانه نیست؛ بلکه نوعی تمرین معنوی و تربیتی برای زیستن در جهان معاصر به شمار می‌آید.

«دشواری مبارک» اثر فائضه غفارحدادی را می‌توان نمونه‌ای موفق از ادبیات متعهد معاصر دانست؛ اثری که در عین سادگی، حامل معانی عمیق است. این کتاب با زبانی روان و صمیمی، تجربه‌ی زیست آرمانی را روایت می‌کند و نشان می‌دهد که دشواری‌های راه ایمان، نه تهدید که فرصت‌اند؛ فرصتی برای رشد فردی و اجتماعی، و سرچشمه‌ای برای مبارکی در زندگی. «دشواری مبارک» تمرینی است برای دیدن حقیقت در دل سختی‌ها؛ حقیقتی که می‌تواند همچنان راه‌گشا و الهام‌بخش باشد، چه برای نسلی که جنگ را دیده، و چه برای نسل امروز که درگیر میدان‌های تازه‌ای از دشواری‌هاست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha