۱۴۰۴.۰۵.۱۹

تولد عبدالحمید قدیریان امسال هم‌زمان شده با روزهایی که فضای شهر رنگ و بوی اربعین حسینی گرفته است؛ گویی این تقارن، نشانه‌ای است از پیوند همیشگی او با ساحت مقدس اهل‌بیت(ع). قدیریان از معدود هنرمندانی است که در آثارش، نقاشی از قاب صرفِ یک تصویر فراتر می‌رود و به «مجالی برای تجربه امر قدسی» بدل می‌شود.

آغاز راه؛ از هنر انقلاب تا نقاشی آیینی

قدیریان در سال‌های آغازین پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در همان فضای پرشور و متعهد دهه شصت رشد کرد. او که از همان ابتدا به مضامین دینی و تاریخی علاقه‌مند بود، در کارهایش تلاش کرد تا نقاشی را نه به‌عنوان تزئینی برای دیوار، بلکه به‌عنوان «ابزار روایت و تبیین حقیقت» ببیند. این نگرش، او را به سمت خلق آثاری کشاند که ریشه در تاریخ اسلام، به‌ویژه عاشورا و کربلا، دارند.

زبان تصویر برای گفت‌وگو با تاریخ

یکی از ویژگی‌های برجسته آثار قدیریان، شیوه روایی او در نقاشی است. در بیشتر تابلوهایش، یک «لحظه» از تاریخ را انتخاب می‌کند، اما آن را به گونه‌ای می‌آفریند که فراتر از ثبت یک صحنه است. نور، رنگ، و ترکیب‌بندی در آثارش به‌گونه‌ای به‌کار می‌رود که تماشاگر احساس می‌کند در میانه ماجرا ایستاده و صحنه با او گفت‌وگو می‌کند. این «حضور» همان چیزی است که نقاشی آیینی او را از نمونه‌های مشابه متمایز می‌سازد.

نور؛ عنصر اصلی قدسی‌سازی

نور در آثار قدیریان، تنها یک ابزار تکنیکی نیست، بلکه نقش معنوی دارد. در بسیاری از تابلوهای عاشورایی او، نور از دل واقعه می‌جوشد و بر چهره‌ها، پرچم‌ها یا آسمان می‌تابد. این نور نه به شکل واقع‌گرایانه که در طبیعت می‌بینیم، بلکه به مثابه «نشانه‌ای از حقیقت» تصویر می‌شود. به همین دلیل، مخاطب ناخودآگاه احساس می‌کند با صحنه‌ای روبه‌روست که زمان و مکان آن فراتر از تاریخ مادی است.

تلفیق واقعیت و فراواقعیت

در تابلوهای قدیریان، واقعیت فیزیکی با لایه‌ای از فراواقعیت همراه می‌شود. چهره‌ها و فضاها اغلب با دقت و جزئیات واقع‌گرایانه نقاشی می‌شوند، اما در کنار آن، حضور عناصر نمادین مانند هاله‌های نور، پرچم‌های معلق، یا افق‌های باز و بی‌انتها، به تصویر حالتی رویایی می‌دهد. این ترکیب، تجربه‌ای دوگانه برای بیننده ایجاد می‌کند: هم باور به حقیقت صحنه و هم احساس ورود به دنیایی قدسی. قدیریان خود در گفت‌وگوهایش بارها اشاره کرده که خلق آثار عاشورایی برایش نوعی «زیارت» است. او پشت بوم نقاشی، همان‌گونه که یک زائر در مسیر نجف تا کربلا قدم می‌زند، با نیت و ذکر حرکت می‌کند. این رویکرد باعث می‌شود که آثارش صرفاً محصول مهارت فنی نباشند، بلکه حامل حال و هوای معنوی نیز باشند.

تأثیر بر مخاطب جهانی

هرچند قدیریان در فضای فرهنگی ایران شناخته‌شده است، اما آثارش قابلیت ارتباط با مخاطب جهانی را نیز دارد. مفاهیمی چون ظلم‌ستیزی، ایثار، و جست‌وجوی حقیقت که در تابلوهایش موج می‌زند، ارزش‌هایی فراملی‌ دارند. حتی اگر بیننده با پیشینه تاریخی عاشورا آشنا نباشد، ترکیب رنگ، نور، و حالت چهره‌ها، او را به تأمل وامی‌دارد. عبدالحمید قدیریان تنها یک نقاش نیست؛ او بخشی از جریان «هنر انقلاب» است که مأموریت خود را در پیوند میان هنر و معنویت تعریف کرده. آثار او نه‌تنها اسنادی تصویری از تاریخ و فرهنگ شیعی‌اند، بلکه به‌نوعی میراثی معنوی نیز محسوب می‌شوند که نسل‌های بعد می‌توانند از آن الهام بگیرند.

تولدی هم‌زمان با موسم عشق

اربعین برای قدیریان تنها یک رویداد آیینی نیست، بلکه استمرار روایت عاشورا است. بسیاری از آثارش با چنین نگاهی خلق شده‌اند؛ از بازنمایی مسیر کربلا تا تصویرگری زائران و حتی فضایی که میان زمین و آسمان اربعین جریان دارد. او با استفاده از رنگ‌های گرم، خاکی و سرخ، حال و هوای جاده‌های بین نجف تا کربلا را بازآفرینی می‌کند و در عین حال، آن را با نشانه‌های معنوی، مثل پرچم‌های برافراشته و افق‌های نورانی، پیوند می‌زند. 

امسال که تولد او در آستانه اربعین حسینی فرا می‌رسد، شاید بهترین توصیف برای مسیر هنری‌اش این باشد که زندگی و هنر او همواره در سایه پرچم سیدالشهدا(ع) بوده است. همان‌طور که میلیون‌ها زائر، با قدم‌های خسته اما دل‌هایی سرشار، خود را به کربلا می‌رسانند، قدیریان نیز با رنگ و قلم، مسیر خود را تا بارگاه حقیقت پیموده است.

بیشتر بخوانید:

تجلی حرکت به سمت نور در یک تابلو

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha