محمد جواد محبت به مناسبت مبعث رسول الله یادداشتی با موضوع وحدت نوشت که در مقدمه کتاب ویژه نامه «مهرواره سراسری شعر وحدت» آمده است.
به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری؛ مقدمه استاد محمد جواد محبت، درباره وحدت که در ابتدای کتاب ویژه نامه «مهرواره سراسری شعر وحدت» آمده است به این صورت است:
اللّهُمَ صَلِ عَلی محمدٍ وَ عَلٰی اٰلِ محمدٍ عَددَ صُفُوفِ الملٓئِکةِ وَ تَسبِیحِهِم وَ تَقدِیسِهِم وَ تَحمِیدِهِم وَ تَمجِیدِهِم وَ تَکبِیرِهِم وَ تَهلِیلِهِم مِنٌ یَّوٌمَ خَلَقٌتَ الدُنیآ اِلٰی یَوُمِ القِیٰمَةِ
(بخشی از کتاب شریفهء دَلائِل الخَیرات )
جویندگان حق فارغ از مرزهای قیل و مقال به هر جایگه جلوهی رخ یار را جویند، در مسجد و دیر، در سنگ و سجاده، در سماء و صلاة.
من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به در برند بدوشم
آنان که پیوسته ره دوست جویند گوش از طعنهی اغیار و اغنیا بدارند چرا که حسودان و نادانان در هر زمان پیوسته درپی تحریف و تحقیر وحدت وهمبستگی ایشانند.
چونانکه به جوانی یاد دارم چگونه کسان طعنه آلود آن شیخ بزرگ اهل سنت را که رحمت خدا بر روح و گور و جسدش باد را خطاب قرار دادند که:
«تو شیخ اهل سنتی، تو را با شیعیان چکار؟»
وآنگاه چشمان شیخ «سیدعبدالعزیزحسینی»رحمت الله علیه را دیدم که مانند دوسنگ آتشین گشت و زبانه کشان با لحنی تند و آن لهجهی شیرین و خاص فارسی عربیش در حالی که کلمه عین را از ته حلق ادا میکرد چون طوفانی غرید که:
«عَلّی پُودَرِ من است.»
بیشک آنچه را که امروز ما بهعنوان وحدت مسلمین می جوییم ریشهای بسیار کهنتر از این روزگار دارد، همچنان که در اشعاربزرگانی مانند سعدی و حافظ، عطار و جامی، سنایی و خاقانی، ناصرخسرو و مولوی و دیگران، میبینیم که چگونه همه فقط یک آواز را سر میدهند و آن سنای محمّد(ص)است. آنجاکه مولانایی که شیعه و سنی هردو بر صداقت جانش گواهند بانگ برمیدارد که:
نام احمد نام جمله انبیاست چونکه صد آمد نود هم پیش ماست
پس دیگر چه جای برائت و بیگانگیست؟
حال میخواهم در ادامهی این مقدمه مختصر اشارهای داشته باشم به بخشی از مصاحبهی دانشمند بزرگ جهان اسلام «سید حسین نصر» که اینگونه میگویند:
« وحدت از حقایق محوری دین اسلام به شمار میرود. اسلام خود را دین صلح میداند که در زبان عربی به آن «توحید» میگویند اما توحید دو معنا دارد .این واژه دراولین معنا به یگانگی خداوند تاکید دارد و معنای دوم آن یکی کردن است(یگانگی در آفرینش). اسلام سعی در وحدت جامعه، وحدت نفوس ما، وحدت با اجتماع، با دیگر انسانها و حتی با دیگر موجودات... دارد. واژه امت به معنای جامعه یا یک جمع متحد است، در قرآن کریم ابراهیم(ع) یک امت نامیده شده چرا که او سمبل تمام ادیان توحیدی است. مسیحیان امت عیسی(ع) یهودیان امت موسی(ع) و مسلمانان امت پیامبر اسلام (ص) نامیده میشوند و اگر بخواهیم این واژه را از لحاظ اسلامی بررسی کنیم، امت به معنای جامعهای است که کاملا مسلمان هستند، از قوانین الهی و اخلاقی پیروی میکنند و با یکدیگر پیوند برادری و خواهری دارند و این پیوند بسیار ژرف و قوی است یعنی بدون توجه به جغرافیا، فرقه و مذهب، باعث وحدت اعضای امت با یکدیگر و با جامعه اسلامی میشود.»
عالم خداوند عالم وحدت است، وحدت اضداد، وحدت وجود وبه راستی که بی وحدت آدمی انسان نمی شد و انسان در سایهی وحدت هاست که به کمال خود میرسد. وحدت بزرگترین پیام اسلام برای بشریت است و حضرت محمّد(ص)اولین ترویج کنندهی آن بود. اوهزاران سال پیش از مالکوم ایکس و دیگران، علیه نژاد پرستیها برخاست، و فریاد اتحاد سرداد. محمّدصلی الله علیه و آله وسلم مکه را فتح کرد، آری ولی قبل از آن جایگاه رفیعتری را فتح کرده بود - دل انسان ها را -زیرا نه از در و دیوار که از قلب ها وارد گشت و این پیروزی جاودانه است.
زد چو رقم آسمان نشان محمّد(ص)
گشت جهان ،سر به سر جهان محمّد(ص)
بشر گم گشته از راه مقصود، امروز باید که بیاد آرد که جان روشن هر پیروزی تنها اتحاد و یکدلیست. چه بسا بزرگترین سدها و بدیعترین سازها را میتوان با جداکردن، رخنه و تفرقه سست و نابود کرد. درد امروز جهان اسلام نه کمبود مسلمان است و نه زیادی کفر هر چه هست از گسستگیهاست، باید که قلبها به سرآغاز عشق و دوستی، صلح و برادری برگردد همانا که میراث پیام آوراسلام برای تمام بشریت مدارا و محبت است.
مثنوی ما دکان وحدت است
غیر واحد هرچه بینی آن بت است
و شعر وحدت یا شعر محمّد(ص) در این روزگار از دل همین فلسفه بر میخیزد. ابن سینا میگوید: شعر از ممکن الوجودها سخن میگوید و چه چیزممکن الوجودتر از عشق و ناب تر از دوستی؟ دو بالی که محمّد(ص) را پرّانتر از جبرئیل علیه السلام بالا میبرد.
جبرئیل از نام تو در دل نیاوردی به یاد
نام او در مجمع حضرت کجا بودی امین
و چه بسیار اندیشمندان و شاعرانی که چون نام احمد آید شیدای آستان ملکوتیش گشتند و دل به اسلام او بستند. خانم «کاترینیا موزن»استاد دانشگاه استنفورد در بخش دوم کتاب خود «گوته و جهان غرب»می نویسد:
«رابطهی گوته با اسلام و حضرت محمّد که درود و سلام خداوند بر او و خاندانش باد یکی از شگفت آورترین پدیدهای زندگی شاعر بزرگ آلمانی است، واشعار باقی مانده از او گواه ورود شاعر به باغ و بوستانی است که در آن به عطر خالص عشقی ژرف رسیده است...»
در ترجمه شعری از گوته میخوانیم:
جنون است اینکه
هرکس عقیدهی خویش را بِستاید
اگر اسلام به معنای تسلیم شدن
برای خدا باشد
همه ی ما در اسلام به دنیا می آییم
و در اسلام می میریم.
و در بخش دیگری از یک منظومه ی بلندِ گوته باز میخوانیم که:
محمّد چون چشمهای جاریست
پیش میآید و همهی رودهای جهان
به سویش جلب میشوند
او رودی خروشان و واحد میگردد
برای همهی عالم
و در انتها اگر به سخن برگردیم باید گفت که کتاب پیش رو عاشقانه نامهای با طراوت و متبرک، دستاورد شاعران خوش ذوقِ پارسی گوی، برادران اهل سنت و شاعران شیعه از دور و نزدیک است که همگی اشعار زیبای خود را در مدح و گرامی داشت پیامبر مکرم اسلام پیشکش نمودهاند؛ باشد که مقبول افتاد.
جانی که در او نیست بدی، هدیهی تو
یک عشق زلال ابدی، هدیهی تو
یک دفترو سطرسطر آن یاد خدا
این دسته گل محمدی(ص) هدیهی تو
این استاد ارجمند به همین مناسب شعری را سرودند که در ادامه میآید.
«مقصود آفرینش»
ای خیالت بهشت رازآلود
کاش جانم قرین جانت بود
چون تو در حُسنِ خلق و لطف نظر
درجهان کس ندید و کس نشنود
دور باد از حضور شیرینت
گوش نامحرمان و چشم حسود
صحن دل از تو گشته آبادان
بام دل ازتو گشته،مِهر اندود
چشم امیدشان به رحمت توست
هرچه، درهرکجا ،بود موجود
شب معراج از تلاءلؤ تو
نور باران شد آسمان کبود
ازلبت مثل نور،مرغ دعا
بال درباغ آسمان بُگشود
ازجمال خدای عزّوجل
شعله زد در دل آتشی بی دود
پُل زدی با کلام شیرینت
درجهان بین ساجد و مسجود
سروسان- چون درایستی به نماز
فارغی از خیال بود و نبود
سایه ی سنگ و صخره - خار و درخت
با تو در ذکر و در قیام و قُعود
کاش افتد به قلب خَشیَتِ ما
نور پاک تو در رکوع و سجود
کاش یک لحظه در نظرآیی
وقت دیدار، لحظه ی موعود
ای عزیزی که احمدت خواندند
ای مقامت به نزد حق - محمود
درحریم خدا تویی محرم
ز آفرینش تو بودهای، مقصود
یاورت میشود فرشته ی وحی
دوست میداردت خدای ودود
صورتت مثل سیرتت - نیکو
بعثتت - چون ولادتت - مسعود
آن درودی که از خداوند است
برتو باد آن درود - نامعدود
ای عزیزی که دوست داشتنت-
هست ما را ز ژرفنای وجود؛
لطف تو آفتاب هستی بخش
شامل خلق - بی ثُغور و حدود
خواست هرکس ترا - بهشتی شد
هرکه درسایه ی تو بود ، آسود
بر تو و آل تو - که نیکانند
ای محمد(ص)درود باد، درود ....
گفتنیست؛ استاد محمّد جواد محبت دبیر هنری نخستین مهرواره شعر وحدت است.
انتهای پیام/
نظر شما