به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، به مناسبت اکران فیلم «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی، در این نوشتار به بازخوانی بخشهایی از یادداشت سید علی سیدان میپردازیم که در شماره ۱۸۰ مجله سوره منتشر شده است. این یادداشت با نگاهی به ابعاد تاریخی، شخصیتی و هنری اثر، جایگاه ویژه «صبح اعدام» را در منظومه سینمای انقلاب اسلامی بررسی میکند و تأملاتی ارزشمند پیرامون چالشها و دستاوردهای سینمای انقلاب ارائه میدهد.
«فقدان منظر کلان تاریخی در سینمای انقلاب اسلامی»
در نیم قرن گذشته انقلاب اسلامی ایران حوادث تاریخی مهم و پیچیدهای داشته که فیلمهای ساخته شده نتوانستهاند همه آنها را پوشش دهند. فیلمها معمولاً فقط بخشهای جداگانهای از تاریخ را بازسازی میکنند و روایت کلی و زمینه تاریخی آن حذف میشود. این باعث میشود فیلمها از بستر تاریخیشان جدا شوند و پیام سیاسی و معنای واقعی انقلاب به خوبی منتقل نشود. در نتیجه، فیلمها بیشتر به بازسازی مقطعی محدود میشوند و از تبدیل تاریخ به زمان دراماتیک موفق نیستند.
«بحران شخصیتپردازی در فیلمهای انقلاب»
یک فیلم خوب، تنها بر اساس رویدادها ساخته نمیشود، بلکه به عمق شخصیتها و معنای کنشهایشان میپردازد. انسان انقلاب اسلامی، انسانی خاص با ویژگیهای منحصر به فرد است که نمیتوان او را با الگوهای کلی جهانی بازنمایی کرد. سینمای انقلاب غالباً در پرداخت این شخصیتهای ویژه ضعیف است و به سمت کلیشهسازی و حذف مؤلفههای هویتی میرود. شخصیتهای انقلاب، علاوه بر ویژگیهای انسانی مثل وطنخواهی و مقاومت، رابطه خاص و ولایی با ولی فقیه دارند که باید در درام برجسته شود. شخصیت پردازی عمیق و دقیق لازمه خلق فیلمهای برجسته و ماندگار است.
«رسانه زدگی و افول هنر در سینمای انقلاب»
فیلمهایی که صرفاً برای دیده شدن در فضای مجازی و کلیپسازی ساخته میشوند، از هنر سینما فاصله میگیرند. هنر در سینما یعنی خلق زندگی تازه و تجربه زیباییشناسی و انسانی عمیق. وقتی فیلمها تنها ابزار انتقال پیامهای کوتاه و بسته شوند، کیفیت هنری و ماندگاریشان کاهش مییابد. سینمای انقلاب باید اول هنر را محور قرار دهد و سپس به رسانه تبدیل شود. سینمایی که به دنبال صرفاً بازسازی و جلب توجه لحظهای باشد، آیندهای نخواهد داشت.
« نبود فیلمساز مؤلف و جهان شخصی»
تولید فیلمهای مبتنی بر پیامهای آماده و الگوهای تکراری باعث شده فیلمسازانی که جهان شخصی و تجربه زیسته عمیق دارند، در سینمای انقلاب کمتر ظهور کنند. فیلمساز مؤلف کسی است که رابطهای عمیق با دین، فرهنگ و انقلاب دارد و میتواند این جهان شخصی را در فرم فیلم بگنجاند. بدون چنین فیلمسازانی، سینمای انقلاب به سطح کارهای تکراری و کمعمق سقوط میکند و فرصت رشد و نوآوری از دست میرود.
«مخاطب مفروض و مشکلات آن»مخاطب مفروض سینمای انقلاب، اغلب تصویری مبهم از طبقه متوسط یا «قشر خاکستری» است که با حذف هویتهای خاص، به شکل شخصیتهای میانمایه و خنثی در فیلمها ظاهر میشوند. این روند نه تنها جذابیت ایجاد نمیکند بلکه مخاطب واقعی سینما را نیز از دست میدهد. سینمای انقلاب باید مخاطبان بالقوه خود را فعال کند و شخصیتهایی برجسته و الهامبخش خلق کند که برای همه اقشار جذاب باشند.
«فیلم «صبح اعدام» به عنوان نمونه موفق»
فیلم «صبح اعدام» بهروز افخمی نمونهای است که بر خلاف ضعفهای کلی سینمای انقلاب، موفق شده است منظر کلان تاریخی، شخصیتهای عمیق و فرم جسورانه را در هم بیامیزد. این فیلم با استفاده از گفتار متن و روایت نزدیک به مستند، فضای تاریخی و سیاسی انقلاب را به صورت فشرده و معنادار نشان میدهد. تمرکز فیلم بر شخصیتهای خاص مانند حاج اسماعیل رضایی و رابطهشان با امام خمینی، لحظات انقلاب را نه در تیر خوردن، بلکه در رفتار و واکنشهای انسانیشان جستجو میکند. کارگردانی سرد و مستندگونه سکانس اعدام، از ایجاد احساسات مصنوعی پرهیز کرده و به جای آن معنا را در ژرفای شخصیتها و لحظات تاریخی میجوید.
بیشتر بخوانید:
نظر شما