۱۴۰۴.۰۲.۳۱

صدوهجدهمین جلسه از «سلسله جلسات هفتگی مثنوی‌خوانی» امروز ۳۱ اردیبهشت ماه با حضور محمدرضا سنگری برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، این جلسه از کلاس مثنوی‌خوانی طبق روال هر هفته با شعرخوانی و آوای خوش حشمت‌الله نوروزی هنرمند نگارگر آغاز شد. غزلی از لسان الغیب حافظِ شیرازی با مطلع «ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستیوان گه برو که رستی از نیستی و هستیگر جان به تن ببینی مشغول کار او شوهر قبله‌ای که بینی بهتر ز خودپرستی».

از عشق خود را پر کنید!

محمدرضا سنگری در توضیح این غزل گفت: غزل‌های حافظ غالبا وزن نرم دارند اما این غزل وزن «خیزابی» است، وزنی که به جهان مولانا نزدیک است و معمولا مولانا هم از آن استفاده می‌کند. غالبا حافظ در غزل‌هایش آشفته و پراکنده و مفاهیم متکثر را نمی‌گوید و هرچه را مطرح می‌کند، حول محور یک چیز روشن است و آن هم در کانون توجه حافظ قرار دارد. حافظ قهرمان وحدت است، او کسی است که به عنوان شاعر عارف شناخته شده و وحدت در اندیشه‌اش وجود دارد.

وی ادامه داد: این غزل یک نکته اساسی دارد و آن، رویِ خود خط کشیدن است. حافظ این نکته را هم در آغاز سخنش می‌گوید و هم در پایان. معمولا با درازدستی‌های ما است که «من» مطرح شود. انسان می‌خواهد بر همه چیز چنگ بزند و همه چیز برای «من» باشد، «من» در کانون توجه باشم و دقیقا اینجا «من» تهی می‌شود. به عبارتی دیگر کسی که از «من» نمی‌گذرد دیگران را تکرار می‌کند یعنی مثل فرد دیگر می‌شود و تصور می‌کند، خودش است.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: حافظ در آغاز سخن ما را به موضوع مهم عشق و مستی دعوت می‌کند. «ای دل مباد یک دم خالی ز عشق و مستی» یعنی سعی کنید از عشق و مستی خالی نباشید. اصل عشق به معنی خالی شدن است و مفهوم اصلی عشق و نمای بیرونی عشق تهی‌شدن است. عشق از عشقه می‌آید گیاهی که دور درخت می‌پیچد و شروع به تغذیه کردن از گیاه می‌کند و درخت را تهی می‌کند، این عشق است. حافظ نکته عکس این موضوع را مطرح می‌کند و می‌گوید که از عشق، خودتان را پر کنید و لازمه این امر خالی کردن خود از هستی و نیستی است که در مصرع دوم به آن اشاره شده است.

از عشق خود را پر کنید!



در بخش دیگر کلاس مثنوی‌خوانی محمدرضا سنگری به ادامه داستان پرسش‌های سفیر روم از خلیفه مسلمانان پرداخت و گفت: من در جلسه قبلی مثنوی‌خوانی درباره نحوه پرسش و موضوع سوال صحبت و کردم. در پرسش‌هایی که رسول روم بیان می‌کند نکته‌هایی وجود دارد که نکته پنهانی را وقتی مولانا خودش وارد بحث می‌شود، مطرح می‌کند. کلا اینطور است که مولانا خودش وارد بحث می‌شود، سخن می‌گوید، تعلیق ایجاد می‌کند تا کشش داستان را بیشتر کند. اینجا مولانا نکته‌ای را طرح می‌کند که جای دیگر هم به آن اشاره کرده و آن هم این است که در پرسش به چند نکته اساسی توجه کنیم. نکته اول اینکه در سوال مصونیت باید به جای تهدید باشد یعنی نباید پرسشگر را قبل از پاسخ دادن متهم کنیم. در پرسش باید مصونیت وجود داشته باشد.

وی ادامه داد: نکته دوم این است که سوال را خوب گوش دهیم. برخی مواقع ما به سوال پاسخ می‌دهیم، بعد مشخص می‌شود سوال را نفهیمیده‌ایم. یکی از آموزه‌های حکیمان ما این است که وقتی از آنها سوال می‌شود با تمام وجود به پرسش گوش می‌دهند. بر همین اساس، گاه فرصت بیشتری به پرسشگر دهید تا سوال را بیشتر توضیح دهد.

سنگری افزود: نکته سوم مولانا این است که دقیق و رسا پاسخ دهیم. گاه ما نه‌تنها به پرسش پاسخ نداده‌ایم بلکه ابهام ایجاد کرده‌ایم. حرمت سوال و پرسشگر را حفظ کنیم. سوال را ستایش کنیم و به آن احترام بگذاریم مثلا بگوییم چه سوال خوبی. مستند و محکم جواب دهیم، سست جواب ندهیم، پاسخ باید پشتوانه داشته باشد.

وی تاکید کرد: در عین محکم پاسخ دادن، نرمی در کلام را فراموش نکنیم. وقتی خداوند موسی و هارون را نزد فرعون می‌فرستد سفارش می‌کند عل‌ رغم خشونتِ فرعون، تو نرم سخن بگو. گاهی پاسخ مشکل طرف مقابل را حل نمی‌کند اما برخورد ما مسئله را حل می‌کند و این نکته ظریفی است.

در ادامه کلاس مثنوی‌خوانی، این ابیات خوانده شد:

در تردد هر که او آشفته است

حق به گوش او معما گفته است

تا کند محبوسش اندر دو گمان

آن کنم آن گفت یا خود ضد آن

هم ز حق ترجیح یابد یک طرف

زان دو یک را برگزیند زان کنف

از عشق خود را پر کنید!

سنگری در توضیح این ابیات گفت: نکته بعدی، واژه کلیدی «تردد» است که اصل آن شک و تردید به خداوند متعال است. بعضی وقت‌ها که ما با مشکلات مواجه می‌شویم دچار این تردید می‌شویم_ در بهترین انسان‌ها حتی پیامبران هم اتفاق می‌افتد_ این «تردد» از خود خدا به دل افکنده می‌شود و این نکته مهمی است که مولانا اشاره می‌کند. عرفا «تردد» را نشانِ شرافت بنده نزد خدا می‌دانند. خداوند می‌خواهد شرایطی فراهم کند که انسان انتهای راه یا همان مرگ را ببیند و در نتیجه گرایش به عمل صالح پیدا کند، بنابراین «تردد» موجب شکوفایی می‌شود.

وی در پایان افزود: «تردد» چیز بدی نیست بلکه زمینه‌ای است که به سوی خدا برگردیم. اگر از خدا فاصله گرفته‌ایم، این فاصله کم شود. «تردد» اختلال احوال برای مومن ایجاد می‌کند تا گاهی به دنیا توجه کند و گاهی توجه به آخرت ایجاد کند. در نهایت با «تردد»، انسان مرگ را بپذیرد و تفسیر منفی از مرگ نکند. این هنر بزرگ مولانا است مولانا در مثال کم نمی‌آورد و تمام مثال‌هایش در فهم بهتر موضوع کمک می‌کند. 

بیشتر بخوانید:

هدف از طرح پرسش چیست؟

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha