۱۴۰۴.۰۲.۰۲

به مناسبت سی ‌و ‌دومین سالگرد شهادت سیدمرتضی آوینی نشست «میراث آوینی» با نگاهی به مسیر مستند در ایران با حضور داوود مرادیان نویسنده و مستندساز، کمیل سوهانی پژوهشگر و مستندساز، آرین طاهری پژوهشگر و نویسنده، و به دبیری احمدرضا زارعی نویسنده و مستندساز، در سالن سلمان هراتی حوزه هنری برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، آرین طاهری پژوهشگر رسانه، در ابتدای این نشست شهید آوینی را شخصیتی چند بعدی دانست و گفت: او به غیر از اینکه مستندساز، منتقد سینما و نگرِپرداز سینما است، ایده‌هایی هم درمورد تحولات تکنولوژی‌های رسانه‌ای و نسبت تفکر اسلامی با ماهیت تکنولوژی سینما دارد. با این وجود شهید آوینی احتمالاً اولین متفکرِ ایرانیِ مسلمانی است که همه این ظرفیت‌های فرهنگی ایرانی-اسلامی را در فهم خود از سینما دخالت می‌دهد.

وی افزود: ممکن است بنده با شهید آوینیِ منتقد سینما بر سر خیلی از مصادیق همراه نباشم، اما به راحتی می‌توان گفت که شهید آوینی جزو پنج مستندساز تأثیرگذار و مهم تاریخ ایران است. به این معنی که او در نوع استفاده فرهنگ ایرانی از رسانه، سینما و مستند تغییر ایجاد کرد. او هم‌زمان هم مستندساز و هم صاحب بینش در مورد سینما است.

این پژوهشگر حوزه مستند و رسانه اظهار کرد: شهید آوینی در فضای فکری تحت‌تأثیر اندیشه‌هایی است که جلال آل‌احمد مطرح می‌کند. جلال آل‌احمد غرب را تبدیل به سوژه مطالعه فرهنگ ایرانی-اسلامی می‌کند و از منظر عقلانیت ایرانی-اسلامی، غرب را نقد می‌کند و وضعیت غرب را شرح می‌دهد. شهید آوینی پس از انقلاب وقتی روایت فتح را می‌سازد، دارد به معنای دیگری کار جلال را می‌کند. شهید آوینی با واقعیت تخت و مدرنی مانند جنگ مواجه است اما این واقعیت را با ظرفیت اندیشه ایرانی-اسلامی بررسی می‌کند.

طاهری در ادامه به بُعد فیلم‌سازی شهید آوینی پرداخت و گفت: در این باره شهیدآوینی را باید به عنوان یک سوژه تاریخی در نظر بگیریم یعنی ببینیم قبل از وی وضعیت مستند در ایران به چه شکلی بود و او چرا حداقل در نظر من تبدیل به یکی از شاخص‌ترین مستندسازهای تاریخ ایران شد. فارغ از فضای فکری، نوعِ کنش‌گری و مستندسازی شهید آوینی دارای اهمیت است. نکته مهم این است که آوینیِ فیلم‌ساز پس از انقلاب نسبتی با تحولات بیانی سینمای مستند در دهه ۵۰ دارد. دوره‌های تطور بیان سینمای مستند در ایران متکی به یک زیبایی‌شناسی متعارف و رسمی است که در آن  استفاده‌های کلاسیکی از حرکت‌های دوربین می‌شود. حتی در این‌جا با زیبایی‌شناسی‌های رسمی‌ مانند مصاحبه‌های از پیش تعیین‌ شده روبه‌رو هستیم. این در واقع ویژگی سینمای مستند در دهه ۳۰ و ۴۰ است. از دهه ۵۰ تحولی شکل می‌گیرد و آن این است که پدیده‌ و تکنیکی به نام دوربین روی دست شروع به نمود پیداکردن می‌کند و فیلم‌سازهای مستند سعی می‌کنند دوربین را روی دوش خود گرفته و به مردم نزدیک‌تر شوند. در دهه ۵۰ اتفاقی بین عده‌ای از مستندسازان می‌افتد و وجه اساطیری دوربین در ذهن فیلم‌ساز شکسته می‌شود و دوربین تبدیل به ابزاری برای پرسه‌زدن در اجتماع می‌شود. مستند «یا ضامن آهو» اثر پرویز کیمیاوی و «تازه نفس‌ها» اثر کیانوش عیاری که بعد از انقلاب ساخته شده از این دست مستندها هستند.

باید روایت صبر بسازیم

روایت فتح می‌خواهد تصویر آرمانی از فرهنگ ارائه دهد

نویسنده کتاب اقتصاد رسانه، همچنین  بیان کرد: شهید آوینی در بعد تئوریک که می‌خواهد سینما را تبیین کند نکات مشخصی در مورد فیلم مستند و ارتباط مستند با واقعیت دارد. یکی از ادعاهای وی این است که تکنولوژی سینما در ذات خود قابلیت ثبت، ضبط و نمایش واقعیت را ندارد یعنی دچار محدودیت‌هایی است که نمی‌تواند واقعیت را به آن شکلی که انسان تجربه می‌کند، منعکس کند. اما آوینی می‌گوید علی‌رغم این ضعف تکنولوژی، به یُمن تسلط پیدا کردن بر روش استفاده از تکنولوژی ما می‌توانیم این کاستی، سینما را به نقطه قوت تبدیل کرده و با عبور از واقعیت به شأن حقیقت دست پیدا کنیم. در واقع به بیان خودم یک واقعیتِ مضاعفی را تولید کنیم که اصل واقعیت نیست اما می‌تواند به حقیقت نزدیک شود.

او ادامه داد: کار فیلم‌ساز این است که یک تصویر مطلوبی در حوزه فرهنگ برای ما بسازد و حرکت به سمت آن را تصویر کند. روایت فتح به عنوان مجموعه‌ای ده‌ها قسمتی، یک منظومه فردوسی‌وار است و می‌خواهد تصویر آرمانی از فرهنگ پس از انقلاب اسلامی را نشان دهد.

طاهری عنوان کرد: حرف بنده این نیست که آوینی باید مثل یک مدل تکثیر شود. مثل خیلی از سینماگران مهم، زمان زیادی باید بگذرد تا کسی مانند شهید آوینی پیدا شود. درسی که آوینی برای بعد از خودش دارد آن تلاش برای امتزاج آرمان‌خواهی و واقع‌گرایی است. این امتزاج، روش‌ها و سبک‌های متنوعی می‌تواند داشته باشد که شهید آوینی در کار خودش یکی از آن‌ها را به خوبی نشان داد.

وی بیان کرد: من معتقدم نگاه شهید آوینی نیازمند بازتولید است یعنی اینکه بتوانیم امتزاجی از واقع‌گرایی و آرمان‌خواهی را شکل دهیم و با آن فیلم بسازیم؛ در هر زمانه‌ای، در هر مقطعی و با هر شرایطی. به نظرم آن راویِ جهنم را به دلایل تاریخی نداشتیم و نداریم. به این سادگی‌ها هم نمی‌توانیم داشته باشیم. ما حتما به روایت شکست نیاز داریم اما کار یک آدمی مثل آوینی نیست. ما هم مستندسازی از جنس آوینی می‌خواهیم و هم مستندسازی مانند پیر لورنتز در آمریکا که روایت شکست می‌کند و این دو نافی همدیگر نیستند.

داوود مرادیان نویسنده و مستندساز، در بخش دیگر نشست گفت: آن‌چیزی که من از سیدمرتضی آوینی می‌فهمم و در یک سالی که در روایت فتح بودم روی آن مسئله داشتم این است که ما یک بار وی را استاتیک می‌فهمیم که کاش همین را ساختارگرایانه بررسی می‌کردیم، و یک بار آوینی را در نسبت با زمانه خودش می‌فهمیم. تصویری که از شهید آوینی داریم، یک شخصِ خلاف‌ آمد عادتِ آنارشیستِ ضدِ سیستمِ متفاوت‌پوش است که علی لاریجانی به او می‌گوید اگر تو فکری کردی ما تو را داخل آدم حساب می‌کنیم و به تو ریاست فارابی را می‌دهیم، سخت در اشتباهی.

باید روایت صبر بسازیم

او افزود: سخنِ خلاف‌ آمد عادت گفتن شهید آوینی است که او را فرزند زمانه خود می‌کند. برگردیم به همان آوینی سال‌های ۵۴ و ۵۵ که به قول بهنود مواد می‌زند و شب از حال می‌رود و صبح به هوش می‌آید. شهید آوینی با قرائت ابن‌عربی طورِ جناب فردید از هایدگر آشنا می‌شود. او مواجه می‌شود با بحث علم الاسماء که فردید از ابن‌عربی و صدرالمتألهین گرفته و رسیده است به نقد لوگوس‌محوری هایدگر و از حقیقتی حرف می‌زند، از وجودی حرف می‌زند و از پریروز و پس‌فردایی صحبت می‌شود که برای آوینی حقیقت مسلم است. پس آن حقیقت وجود دارد. نمی‌آید بگوید معنا ممکن است به تعلیق بیفتد یا معنا می‌تواند متکثر شود؛ یک حقیقت مجسم و متمرکزی برای سیدمرتضی آوینی وجود دارد. مظهرِ فیزیکیِ آن حقیقت می‌شود انقلاب اسلامی و اسمائی که در این انقلاب در افراد متجلی می‌شود. شهید آوینی آدم‌ها را مظهر تجلی اسماء می‌بیند و کلیتِ این امر را در امام مشاهده می‌کند. او خیلی تحت تأثیر فردید است. این مطلب کاملا خلاف آمد عادت زمانه اوست.

وی بیان کرد: در عین اینکه ما فکر می‌کنیم شهید آوینی رئالیست است اما او به شدت سانسورچی و رمانتیک است، چرا؟ به این علت که ما با یک فیلم‌ساز باهوش طرفیم که ذو وجهین است و به این خاطر در نظام فکری و حاکمیتی ایران مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد؛ چه معنا دارد که تو عکاسی، نقاشی، سینما، معماری و... همه را با هم بفهمی.

مرادیان همچنین مطرح کرد: شهید آوینی علیه خوانش نوستالژیک از هر چیزی است. هر چیزی مصداقش می‌شود علی حاتمی. خوانش نوستالژیک و سوگوار از هر چیزی برای سیدمرتضی آوینی چندش است. به عقیده من اگر شهید آوینی بود مطمئنا از فیلم «آژانس شیشه‌ای»، از حاج کاظم و از فیلم  ۱۳۵۹ بدش می‌آمد چون مرتضی آوینی یک انسان رمانتیکی را در جنگ خلق می‌کند که جز یکی دو قسمت، شما جنازه نمی‌بینید. او برای ما کاملاً انسان اسطوره‌ای خلق می‌کند. ما با سانسورِ رئالیسم جنگ مواجهیم. به همین خاطر خیلی از بچه‌های جنگ با روایت فتح مشکل دارند و می‌گویند این، آن چیزی نیست که ما دیدیم. جنگ، خون، تیکه تیکه شدن، جنازه و خیلی از تصویرهای جنگی را نمی‌بینیم و یک روایتِ رمانتیک اسطوره‌ای از جنگ می‌بینیم.

این نویسنده افزود: شهید آوینی در روایتِ توصیفی خود، آشنایی‌زدایی کرد یعنی درام می‌فهمید. با آشنایی‌زدایی کردن، مخاطب را جذب می‌کرد. آوینی هم در لحن، هم در گفتارِ متن، آشنایی‌زدایی کرد. در گفتار متن، توصیفِ تصویر، اولویت اول او نیست. اصلا به ما نمی‌گوید آن مکان کجاست. این‌جا درام‌شکنی می‌کند و برای ما یک بیانیه‌ اسطوره‌ای می‌خواند. این نه متن مستند و نه قابل تکرار است. یک آدمی را می‌خواهد که از پسِ یک خوانش فلسفی آمده و نسبت به فلسفه غرب نه سوژه و نه ابژه است.

داوود مرادیان نویسنده کتاب «دوربین بازی»، درباره چگونگی ارائه معنا در آثار شهید آوینی عنوان کرد: به عقیده من آوینی اعتقاد به اتصال مطلق فرم و معنا داشت و تکنیک را حجاب این می‌دید. به این علت که تکنیک در زمانه آوینی ابزاری برای به رخ کشیدن توانایی بود.

داوود مرادیان همچنین مطرح کرد: شهید آوینی اگر امروز بود و قرار بود راوی شکست باشد، وارد سینمای داستانی می‌شد و امکانِ خلق اسطوره دیگر برای او اتفاق نمی‌افتد. آوینی راویِ اسطوره است. حاج بخشی‌ای که شهید آوینی روایت می‌کند، ده‌نمکی هم روایت می‌کند، ده‌نمکی با او زیست داشته و شهید آوینی نداشته، نماهایی که آوینی روایت می‌کند زمین تا آسمان تفاوت دارد. شهید آوینی به شدت به صورت متناقض فورد و هیچکاک را ستایش می‌کند. این مطلب متناقض با آوینی است. او هم نفی تکنیک می‌کند و هم فورد و هیچکاک را تمجید می‌کند. در عین حال آوینی به شدت ایدئولوژیک است و عجیب است که آدم‌های ملی‌گرا را ستایش کند.

کمیل سوهانی پژوهشگر و مستندساز، آخرین سخنران نشست نیز گفت: به نظر بنده شهید آوینی در زمانه خود کار بزرگی را انجام داد. رخدادهای بزرگ تاریخی معمولاً در بدایت خود با یکپارچگی، یگانگی، وحدانیت و سادگی همراه هستند. جامعه بعد از انقلاب اسلامی، جامعه‌ای یکپارچه و وحدانی است. جامعه‌ای است که مسائل آن مسائل پیچیده‌ای نیست و مرزهای آن جامعه غیرشفاف نیست. درست و نادرست و حق و باطل را به راحتی می‌توان تشخیص داد. کم‌کم که از آن رخداد دور می‌شویم، تضادها پررنگ شده، تزاحم‌ها به وجود می‌آید، مرزها شفافیت‌ خود را از دست می‌دهند، مسائل پیچیده می‌شوند و قضاوت در مورد حق و باطل سخت می‌شود. این طی مسیر معمولِ یک جامعه زنده است. وقتی که این تضادها و تزاحم‌ها به وجود آمد، جامعه‌ای جامعه‌ موفق است که از دلِ این تزاحم‌ها دوباره بتواند وحدتی را برپا کند.

او افزود: هر جامعه‌ای باید راویان و قصه‌گوهای خود را داشته باشد. اگر ما نتوانیم خود را روایت کنیم، ما را روایت خواهند کرد. ما همیشه نیازمند روایتِ فتح نیستیم. جامعه در بخشی از مسیر رشد خود نیازمند روایت فتح است. جامعه به بلوغ رسیده، جامعه‌ای است که بتواند شکست‌های خود را هم به درستی روایت کند و بتواند درس بگیرد، قوی‌تر شود و حرکت کند.

باید روایت صبر بسازیم

سوهانی بیان کرد: کار بزرگ شهید آوینی این بود که یک روایت متفاوتی از انسان ایرانی ارائه داد. روایت فتح با رعایت تمام اصول زیبایی‌شناسی همراه بود. اینکه هنوز ما از فیلم‌های آوینی لذت می‌بریم به این دلیل است که به همان تکنیکی که نقد داشت به غایت به قوانینش احترام می‌گذاشت. شهید آوینی انسان را برای ما روایت می‌کرد. در جریان جنگ هم که می‌رفت، توپ و تفنگ و این‌ها نبود بلکه جنگِ درون انسان‌ها را روایت می‌کرد چون موضوع و دغدغه او انسان بود. شهید آوینی متعلق به زمان بدایت انقلاب اسلامی بود. زمانی که مرزهای حق و باطل خیلی پیچیده نبود.

آوینی از واقعیت می‌گفت

این مستندساز در مورد روایت مورد نیاز حالِ حاضر ایران گفت: امروز آن‌قدر که نیاز به راویِ شکست داریم، نیاز به راویِ فتح نداریم. ما باید روایت جهنم را یاد بگیریم. چون مسیرِ انقلاب اسلامی، مسیرِ عبور از وسط جهنم است. آن‌چیزی که من از آوینی دیده و خوانده‌ام این بود که او توانایی روایت جهنم را نداشت.

سوهانی ادامه داد: ما باید خود را روایت کنیم. مستندساز وظیفه روایت دارد. ما الان به راویان زشتی و جهنم نیاز داریم. ما باید به آوینی احترام بگذاریم اما او راوی زمان خودش بود. حکمرانی ما خیلی پیچیده است و روایت متفاوتی را می‌طلبد. من هنوز ندیدم که ما بتوانیم به ادبیاتِ روایتِ شکست دست پیدا کنیم.

کمیل سوهانی مستندساز اظهار کرد: به نظر من حتی تعویق معنا برای آوینی موضوعیت داشته است. اینکه این‌قدر بر کلمه حقیقت و واقعیت پافشاری می‌کند برای این است که نمی‌خواهد درگیر تعویق دریدایی شود. شهید آوینی می‌گوید یک غایت هست و ما دور آن می‌چرخیم؛ خیلی ابن‌عربی طور. اصلاً این‌قدر شهید آوینی، ابن‌عربی زده است که اسم آن مجموعه را روایت فتح می‌گذارد. فتوحات مکیه از کجا در می‌آید؟ مگر فتح اتفاق می‌افتد؟ یک آدمی در مکه و دمشق مجلداتی را در تبیین اسماء الهی نوشته است. فتوحات مکیه است که روایت فتح می‌شود. اصلاً او به دنبال پیروزی نیست. بسیاری از روایت‌های او اتفاقا روایت شکست است. سقوط خرمشهر که ۶ قسمت است، روایت شکست است. از آن روایت شکست، شما فتح را استخراج می‌کنید و این فتح، پیروزی فیزیکال نیست. کاملاً دست یازیدن به یک اسم جدید است.

وی در ادامه گفت: بنده یک اصطلاحی دارم و می‌گویم ما نیازمند راویان صبر هستیم. ما باید روایت صبر بسازیم؛ در جای از قرآن هست که «اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا» صبر کنید؛ صبر فردی و صبر جمعی، و اینکه چگونه می‌شود که شکست‌ها را روایت کنیم اما همبستگی اجتماعی ما از هم پاشیده نشود؟ خیلی هنر می‌خواهد. جنسِ مدیران فرهنگی ما از جنسی است که چرخ را از نو اختراع می‌کنند و این باعث می‌شود که دانش انباشته نشود. دانش دستیابی به چنین روایت صبری که می‌گویم از جنس دانش انباشته است و اگر دانش مبتنی بر تجربه در رسانه نداشته باشیم به فرم نمی‌رسیم.

در پایان احمدرضا زارعی مستندساز و دبیر نشست با بیان این‌که آوینی روایت‌گر یک منازعه و جنگ بود، گفت: آوینی چون نگاهی به آسمان داشت و به دنبال حقیقت بود، به تعبیری، هم روایت فتح و هم روایت شکست را انجام می‌داد. طبیعی‌ست که ما به دنبال این نیستیم که بخواهیم آوینی دوم و دیگری باشیم. هر فرد ما با توجه به تجربه، تاریخ زیسته و نوع مواجهه با جهان پیرامون و مشاهداتش با آن، بتوانیم یک اثر وضعی را در جهان بگذاریم. این نوع زیست امکان خلق روایتی نو و حقیقی و واقعی از جهان را می‌دهد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha