۱۴۰۳.۱۱.۱۷

صد و ششمین کلاس مثنوی‌خوانی، با ارائه استاد «محمدرضا سنگری» صبح چهارشنبه ۱۷ بهمن در اتاق ۴۰۲ حوزه هنری برگزار شد.


به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، صد و ششمین کلاس مثنوی‌خوانی، صبح چهارشنبه ۱۷ بهمن در اتاق ۴۰۲ حوزه هنری برگزار شد. این برنامه به رسم همیشگی با آواز حشمت‌الله نوروزی با غزلی از حافظ و با مطلع «هاتفی از گوشه میخانه دوش/ گفت ببخشند گنه می بنوش لطف الهی بکند کار خویش/ مژده رحمت برساند سروش» آغاز شد.

محمدرضا سنگری در ابتدای نشست به توضیح کلمه «دوش» پرداخت که حافظ در برخی غزل‌های خود به آن اشاره می‌کند.

وی توضیح داد: چند شعر حافظ با دوش آغاز می‌شود. دوش کمی پیش و کمی بعد از اذان صبح و زمان بی‌زمانی است. لحظه‌ای که زمان انگار متوقف شده است و شما زمان را احساس نمی‌کنید. عرفا دوش را پیش از طلوع آفتاب می‌دانند که نفحات الهی وزیدن می‌گیرد. دوش لحظه‌ای عجیب است که در آن لحظه حال و هوای انسان متفاوت است. این زمان را اولیا الله در می‌یابند و استفاده می‌کنند. هرکس هر دردی دارد در این لحظه تمام می‌شود و هوا هوای بهشتی است.

این استاد ادبیات ادامه داد: همه این نکات که گفته شد به قصه جلسه امروز مولوی و مثنوی که قرار است با هم بخوانیم، بی‌ربط نیست؛ نشاط و سرزندگی که مولانا بعد از پیروزی خرگوش بر شیر در مثنوی خود مطرح و زمانی که خرگوش شروع به جست و خیز می کند.

به گفته این استاد دانشگاه، مولانا در اینجا به دو نکته مهم اشاره می‌کند، اول اینکه گاهی انسان‌های بزرگ قربانی اتفاقات و مسائل کوچک می‌شوند، پس حواستان باشد تا کوچک‌ها را دست کم نگیرید. در آموزه‌های دینی اشاره شده است که گاهی این مسائل کوچک فاجعه‌های بزرگ می‌آفرینند. فرمایش پیامبر اسلام است که به کوچکی گناه نگاه نکنید به بزرگی کسی که در مقابلش گناه کرده‌اید نگاه کنید. نکته دوم مسئله نشاط و شادی پس از موفقیت است و در سلوک عرفا اتفاقی به نام «سماع» عارفانه را رقم می‌زند.

شیفتگی روح

اما سماع چیست؟ محمدرضا سنگری در این باره توضیح داد: سماع به معنای سمع یا شنیدن است اما محدود به شنیدن نیست بلکه کنشی است که بعد از شنیدن اتفاق می‌افتد. بعد از اینکه این پیام‌دریافت می‌شود شگفتانگی رخ می‌دهد که حرکتی ایجاد می‌شود که عرفا می‌گویند «تواجد» که به معنای شیفتگی روح است. حتی موقع قرائت قرآن این اتفاق می‌افتد که کسانی که از یک قرائت خوب لذت می‌برند و با سر تکان دادن و حتی برخواستن از جای خود عکس‌العمل نشان می‌دهند.

وی افزود: زمانی که شما موسیقی می‌شنوید بدون اینکه متوجه شوید با پای خود ضرب می‌زنید. همه عرفا به سماع معتقد نیستند اما مولانا اعتقاد داشته و در سماع معمولا پای چپ را ثابت نگه می‌دارد و پای راست در حال چرخش و این چرخش هماهنگ با چرخش جهان هستی است. سماع وقتی اتفاق می افتد از جا بلند می‌شوند و در آن موقعیت که نهایت وجد اتفاق می‌افتد دوست دارد ببیند که دیگران هم به وجد آمده‌اند یا نه؟ این «تواجد» است که در سماع اتفاق افتاده است هم حلقه می‌چرخد هم فرد. این یک نمای سمبلیک است که ما با دست راست دریافت می‌کنیم و با دست چپ می‌بخشیم. دریافت‌ها دائمی است و هنر این است که همانطور که می‌گیرید ببخشید.

نهایت شادی

سنگری اشاره کرد: لباس سفیدی که در مراسم سماع پوشیده می‌شود نشانه کفن و کلاه سیاهشان نشان سنگ قبر است. در سماع اولین چیزی که استفاده می‌کنند دف است که ضربه اول شروع سماع را پیام می دهد نی، تار و گاهی کمانچه هم است. یک طربناکی در این وجود دارد که وقتی به اوج خود می‌رسند، حتی ممکن است لباس را بر تن بدرند. وقتی شادی به نهایت برسد، گریه آغاز می‌شود.

لذت آزادی

در ادامه کلاس مثنوی‌خوانی «مژده بردن خرگوش به نخجیران کی شیر در چاه افتاد» قرائت شد. این مثنوی درباره شادی و رهایی خرگوش از دست شیر است. خرگوش پس از فرار از خطر، به سمت دشت می‌دود و در آنجا با شادی و شوق می‌چرخد. او از آزادی خود لذت می‌برد و با آوازخوانی به شکرگزاری از خدا می‌پردازد. درختان و طبیعت نیز در این شادی شرکت می‌کنند و جان‌های در بند از آب و گل آزاد می‌شوند و در عشق و زیبایی رقصان می‌شوند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha