۱۴۰۳.۱۱.۱۷

هوا سردتر است، اما جمعیت بیشتری در حیاط حوزه هنری به چشم می‌خورند. هنوز بیشتر از نیم ساعت تا اکران مانده، بعضی از سرما به سمت سالن سوره و اندیشه می‌روند و بعضی دیگر ترجیح می‌دهند سرما را با چای ذغالی قابل تحمل کنند، روی چهارپایه‌های چوبی بنشینند و با دوستانشان گپ بزنند. 


جمله‌ «به به سلاااام» اینجا پر تکرار است، چه دیدارها که تازه نمی‌شود. بعضی جشنواره تا جشنواره همدیگر را می‌بینند و حوزه هنری میزبان این تجدید دیدار است. حال و هوای این روزها شبیه هیچ زمان دیگری نیست. صدای خنده و گفت‌وگو با پس زمینه‌ «ایران ای سرای امید» و «بوی گل سوسن و یاسمن آید» چند روزی می‌شود که صدای زمینه‌ حوزه هنری است. بوی ذغال و دمنوش از یک طرف و بوی گل‌های مقبره شهداـ که این روزها تعدادشان از همیشه بیشتر است ـ حیاط را مطبوع کرده. پارچه‌های سفید با شعارهای دست‌نویس و تصویر «امام خمینی» همگی زینت شب‌های سینمایی سوره است.

بعضی تنها هستند، بعضی اما با دوستان و حتی خانواده آمده‌اند، صدای گفت‌وگوها قطع نمی‌شود.

بین همین گپ و گفت‌های دوستانه دیالوگ دو دوست را می‌شنوم:

- هفت شروع میشه؟ من نه و نیم باید خونه باشم، می‌رسم؟

+ نه حداقل دو ساعت فیلمه!

- ای وای پس نمی‌مونم! تو می‌مونی؟ 

+ آره! حاتمی کیاستا!

- باشه، فقط اومدی خونه تعریف نکنی چی شدا! دوست دارم خودم فیلم رو ببینم!

صدای خنده‌اش بلندتر از حرف زدنشان است، آنقدر بلند که نظر چند نفری جلب می‌شود برمی‌گردند و زیر چشمی نگاهشان می‌کنند، با همان خنده می‌گوید: «داستانش که تو قرآن هست، باید فیلم رو دید که بفهمیم حاتمی کیا چیکار کرده!»

دیدارهایی که تازه شد

نام «حاتمی کیا» را لا به لای گفت و گوی خیلی‌های می‌شنیدیم، «موسی کلیم الله» آخرین ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا از همان روز اول جشنواره آنقدری سر و صدا کرده بود، که پر شدن هر دو سالن حوزه هنری ابدا دور از انتظار نبود. اثری که با مرحوم فرج الله سلحشور فیلم ساز فقید حوزه هنری کلید خورد، با جمال شورجه و سیداحمد میرعلایی نیمه تمام ماند در نهایت ابراهیم حاتمی‌کیا قصه آن را بازنویسی کرد و روی پرده برد. 

چند دقیقه بعد همه ما شاهد اثری تاریخی- مذهبی بودیم. روایتی از دوران کودکی موسی، که ظاهرا اینجا تمام نمی‌شود. حاتمی کیا بنا دارد یک سریال و سه اثر سینمایی از زندگی حضرت موسی بسازد. حدود ساعت ۹:۱۵ چراغ‌های سالن اندیشه روشن شد. مخاطبان دست ممتدی زدند و از سالن خارج شدند.

امشب از آن شب‌هایی است که هر گوشه را که نگاه می‌کنی چهره‌ای آشنا می‌بینی، از بازیگر و نویسنده و روزنامه نگار گرفته تا چند نماینده‌ مجلس و دبیر شورای اطلاع رسانی دولت، فیلم بعدی کمتر از پانزده دقیقه دیگر آغاز می‌شود. هر گوشه‌ی حیاط چند نفری ایستاده‌اند، کنار بعضی که می‌ایستی نقد و بررسی داغ «موسی» را می‌شنوی، بعضی دلشان برای حاتمی کیایی که «آژانس شیشه‌ای» می‌ساخت تنگ شده، بعضی بابت تولید اثری با چنین جلوه‌های بصری او را تحسین می‌کنند. عده‌ای سیمرغ را پیش پیش برای موسی کنار می‌گذارند و عده‌ای انتظار سریال اثر که بناست از تلویزیون پخش شود را می‌کشد.

هوا سردتر شده اما تنور نقد داغ است، این پنجمین شب از شب‌های سینمایی سوره بود.

هدی محمدی - خبرنگار

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha