به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، دکتر زهرا حیاتی اقتباسپژوه و عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این نشست گفت: از دقیقه سوم تا هشتم این فیلم و چیزی حدود ۵ دقیقه از «شور عاشقی» ما بیشتر شنوای شخصیت راوی هستیم و بعد متوجه میشویم پسارویداد است. در این روایتی که راوی بازگو میکند پایه چند اتفاق اصلی در فیلم گذاشته میشود، اول ماجرای عاشقانه سلما و عبدالرحمان و انتظاری که وی برای برآورده کردن انتظاراتش از همسرش برای یاری امام حسین (ع) دارد و این اصلیترین پیرنگ فیلم است که باید تا پایان فیلم رمزگشایی شود. دوم ماجرای کاروان کوفه است که راوی با آن همراه شده و سوم اطلاعاتی تاریخی است که راوی برای کودکی که هنوز به دنیا نیامده بازگو میکند و به ارزیابی وقایع میپردازد.
وی ادامه داد: در این ۵ دقیقه ما با سه زمان گذشته، حال و آینده مواجهیم. زمان گذشته مربوط به انتظار شخصیت راوی (سلما) از همسرش و بعد از واقعه عاشورا و تفسیر و ارزیابی آن مربوط است. زمان حال به همراه شدن وی با کاروان اسرای کربلا و رابطه راوی با عبدالرحمان مربوط میشود و زمان آینده مربوط به آیندگانی است که کودک در شکم راوی نماینده آن است و باید واقعه را بشنوند. بر همین اساس در فیلم سه فعل مطرح میشود و این خاصیت گفتمان روایی مربوط به واقعه عاشورا است.
حیاتی با اشاره به اینکه در بازگویی تاریخ، وقایع با داستانپردازی پیوند زده میشود گفت: امروزه یکی از شگردهای مقتلنویسی تغییر در زمانبندی وقایع است. مقتلنگاران واقعه عاشورا را از تولد امام حسین شروع میکنند و وقتی به ماجرای نبرد و شهادت اصحاب ایشان میرسند اتفاقات را به زبان امام ارجاع میدهند و میگویند امام به مبارزان فرموده که شما در روز قیامت از دست جدم سیراب خواهید شد. این شیوه به گفتار منبرنشینان و روضهخوانان تبدیل شده به طوریکه به عزاداران نوید شفاعت در قیامت را میدهند.
وی در نظر گرفتن چنین بازه زمانی را نشاندهنده خاص گفتمان واقعه عاشورا دانست و افزود: مخاطب این فیلم مخاطب خالی از ذهن نیست و هم نسبت به محتوا و هم شکلی که روایت انجام میشود، آشنایی دارد و حتی بخش قابل توجهی از مخاطب ما تجربهای از روایت شفاهی روضهخوانان از شب کربلا را دارند و در هر شب عزاداری که به اندازه یک فیلم زمان میبرد یک روایت متمرکز را گوش کرده و درباره نبرد و شهادت هر یک از مبارزان کربلا شنیده است. ما در این روایت که به نثر شنیدهایم شاهد بودیم که روایتکننده عاشورا را به شعرخوانی و روضهخوانی گره زده است و ما دیدهایم که در چنین مجلسی واعذی هم بوده و ما را پند داده و واقعه را تفسیر کرده است یعنی هم اطلاعات تاریخی به ما داده شده و هم دچار تاثر عاطفی شدهایم و ما با این تجربه درگیری فکری و عاطفی شاهد فیلم «شور عاشقی» هستیم.
این عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی عنوان کرد: این فیلم در جایی مثل فیلم اقتباسی ارزیابی میشود و در بررسی چنین فیلمهایی نظر مخاطب بسیار دخیل است. در این اثر داریوش یاری به سراغ ماجرای کاروان اسرا رفته که کمتر به آن پرداخته شده تا حرفی نو مطرح کند ولی خرده روایتها برای برآورده کردن انتظار مخاطب کمی چالش ایجاد میکند و بعد دراماتیک چشمگیری را به مخاطبی که نسبت به ماجرا آشناست، نمیدهد ولی جایی که روایت برساخته و بر خط اصلی قصه است به خوبی انتظار برآورده میشود چون مخاطب شروع به رمزگشایی میکند و بار دراماتیک انتظار مخاطب را برآورده میکند.
افعال به هم ریخته
حیاتی تاکید کرد: شکل و شمایل فیلم «شور عاشقی» به «روز واقعه» خیلی نزدیک است و با گذشت سه دهه از فیلم بهرام بیضایی ما شباهتهایی میان دو فیلم میبینیم که ما را بر همسنجی میرساند. پیرنگ هر دو فیلم یکی است در فیلم «روز واقعه» داماد نومسلمانی داریم که با سخنهای همسرش «راحله»، در روز عروسی در پی حقیقت میرود تا ایمان تازه خود را به یقین تبدیل کند و در «شور عاشقی» جوانی را شاهد هستیم که ایمانش کاستی دارد و دچار تردید و ترس شده و با ترغیب همسری که عاشق او است در پی جبران درنگها میرود و کاستیهایش تبدیل به عزم جدی میشود. به عبارتی دیگر پیرنگها شبیه هم است و اینکه قریه به قریه رفتن و تحول شخصیت در هر دو اثر موضوعی مشترک است.
وی افزود: در فیلم «روز واقعه» زبان بیبدیل دیالوگنویسی بیضایی را شاهد هستیم و در «شور عاشقی» این زبان من را به چالش میکشد. بعد از فعلهایی که شرایط حال را روایت میکند یکباره فعل های گذشته میآید یعنی کاربرد افعال به هم ریخته و سرجای خود نیست یا با اضطراب سبکی مواجه هستیم و برخی جملات بسیار ادبی و برخی کاملا امروزی است. همچنین در بافت فیلم تضادهایی وجود دارد یعنی در جایی کل جملهها نوشتار یاست و در جایی دیگر جملات محاوره میبینیم. حیاتی ادامه داد: ای کاش دیالوگنویسی مجددا انجام نمیشد تا نقص زبانی و غلطهای ویرایشی و دستوری تصحیح میشد. حجم فعلهای خبری و امری چند برابر فعلهای انشایی است و این مغایر با فیلم «روز واقعه» است چون راوی بیش از حد به تفسیر میپردازد و مثل منبرنشینان باید و نبایدها را میگوید و این اجازه کشف را از مخاطب میگیرد. تنوع جملات خبری و باید و نباید تاثر عاطفی را در مخاطب کمرنگ میکند.
در بخش دیگر این نشست داریوش یاری نویسنده و کارگردان فیلم گفت: وقتی فیلمنامه «شور عاشقی» تمام شد فکر کردم باید سراغ کسی روم که در حوزه ادبیات دینی بویژه فضای مقتل بوده و پای منبر نشسته و کار ادبیاتی زیادی کرده تا دیالوگها را بنویسد لذا حسین مهکام به داد من رسید. او جزو سه دیالوگنویس برتر ایران است ولی چون من وسواس زیادی در کار دارم خواستم تا فیلمنامه را سیدمهدی شجاعی هم بخواند تا فیلمنامه کمترین اشتباه را داشته باشد.
سلما میخواهد صدای حقیقت باشد
وی اینکه در سینما به سرعت سراغ مقایسه رفته میشود را سم بزرگی برای اثر هنری دانست و اظهار کرد:هر اثر را باید با خودش مقایسه کرد. تمام هنر من این است که وسط هسته فیلم بنشینم و از درون آن حاشیه و بستر فیلم را حلاجی کنم. دیالوگ امروزی که در این فیلم میبینیم اصرار من و حسین مهکام بوده و آگاهانه انتخاب شده است. ما میخواستیم فیلم ادبیات آرکائیکی داشته باشد و گاه از ادبیاتی که داریم در آن استفاده شود. «شور عاشقی» همچون «روز واقعه» قصه مرد داستان نیست و ایده اصلی فیلم «شور عاشقی» برگرفته از «سلما» (شخصیت زن فیلم) است و مسئله اصلی داستان مسئله «سلما» و تصمیم، تصمیم «سلما» است و اوست که باید مسائل را رفع کند. کاراکتر «سلما»، کاراکتری است که به حقیقت پیش از همه افراد رسیده است و او میخواهد صدای حقیقت باشد و این به لحاظ ایده ببسیار متفاوت با «روز واقعه» است.عبدالرحمان به میدان اصلی واقعه نمیرود و در این فیلم هم همچون «روز واقعه» شخصیت داستان وارد ماجرای اصلی یعنی واقعه کربلا نمیشود بلکه به بهانه سلما وارد و خارج داستان میشود.
نویسنده و کارگردان «شورعاشقی» یادآور شد: در فیلم گفته میشود که «همه آنها شبیه هم هستند چون از جایی مشخص آمدهاند و همهشان هدف و مقصدشان یکی است، همهشان شبیه به هم هستند و اصلا مصیبتشان هم شبیه هم است» و از نظر من همه کاراکترها میتوانستند حضرت زینب(س) یا رباب باشند و من میخواستم بگویم کاروان شامل ۱۴ زن، ۶ کودک و یک مرد بوده اگرچه برخی در مواردی هم اشاره شده که این کاروان متشکل از ۲۹ نفر بوده است. مخاطب از من انتظار داشت کاروان عجیب و غریبی راه بیندازم ولی چیزی که به دل من چنگ میانداخت این بود که یا حسین، تمام کسانی که تو را تنها نگذاشتند به پای اسارت که رسید حضرت زینب(س) را تنها گذاشتند و اینها چیزهایی بود که در زیرمتن فیلم دوست داشتم به آن اشاره کنم هرچند ممکن است منتقدان و برخی دوستان به آن گارد بگیرند.
کارگردان «شور عاشقی» افزود: آنچه برایم مهم است این است که در جامعه اتفاقاتی رخ میدهد و اگر معتقدم کشور من شیعه است و حیات تشیع در سرزمین نینوا است به سراغ امام حسین (ع) میروم تا بگوید در مقطع بحرانی به ما چه میخواهد، بیاموزد.
وی اظهار کرد: ما در چندسال گذشته با زنان شجاع ایرانی موضوعاتی مطرح شد که هر طرف خود را حقیقت و حق میدانستند و من فکر کردم میتوان فیلمی ساخت و به یک زن گفت که صدای حقیقت شو. «سلما» تجربهای را میخواهد زیست کند که شاید به این آگاهی برسیم که حقیقت و صدای حقیقت شدن سخت است.
رامتین شهبازی عضو هیئتعلمی دانشگاه سوره و منتقد سینما نیز گفت: ما یک گفتمان داریم که گفتمان واقعی کربلاست که نگاه فلسفی، تاریخی، جامعه شناسانه و حتی حکمرانی به آن شده است اما سوال این است که چه چیزی ما را به دیدن چنین فیلمی وا میدارد؟ ما از جایی وارد فیلم میشویم که خرده روایتی به روایت اصلی اضافه شود و گفتمان حاشیهای برای نشاندار کردن نشانهها به گفتمان اصلی افزوده شود. ما برای دال کربلا مدلولهای زیاد داریم ولی چه کار باید انجام دهیم که مدلول جدیدی را تعریف کنیم؟ من فکر میکنم یاری در «شور عاشقی» واقعه عاشورا را به واسطه خرده روایتها مفصلبندی کرده است. خردهروایتهای ما نمیرود تا گفتمان روایت را به چالش بکشد بلکه میروند به مثابه مفصلبندیها ماجرا را روایت کنند.
شهبازی تاکید کرد: داریوش یاری در مدل روایت مثل «روز واقعه» بهرام بیضایی عمل کرده و گفتمان اصلی را مفصلبندی میکند بلکه دوباره نشاندار کردن آن موضوع نشانهدار شود ولو اینکه فاقد چالشهای دراماتیک باشد. ما باید عنصر دراماتیزه شده اضافه کنیم که در مفصلبندی ماجرا به ما کمک کند پس یک امر کلی مفهومی به نام عشق وارد داستان میشود و کهن الگویی که تقابل عشق و جنگ است را مطرح میکند. کشف را که عامل جذاب در ملودرام است را میآوریم تا در پکیجی که با تقابل عشق و جنگ و جنگ شروع میشود، همراه شود و اطلاعاتی ارائه کنیم که در تناقض با آنچه در سکانس اول فیلم میبینیم، شود. داستان «شور عاشقی» به گونهای است که انگار فلشبک زده شده یعنی شخصیت در حال تفسیر اتفاقاتی است که رخ داده است. پس وقتی شخصیت به عنوان سومین عامل وارد میشود که کارش تفسیر دوباره ماجراست و عناصری را از واقعه بیرون میکشد و مجددا تفسیر میکند.
وی در ادامه به شخصیت سلما به عنوان شخصیتی قابل اعتماد از نگاه حضرت زینب (س) که تفسیر میپردازد اشاره کرد.
این منتقد در سخنانش عنوان کرد: افتادن بار روایت ماجرای کربلا بر دوش شمر چالشهایی بوجود میآورد که البته از دست کارگردان هم کاری ساخته نست. خرده شخصیت سلما شخصیت فلت این فیلم است چراکه با وجود ماموریتی که بر دوش او گذاشته میشود هیچ تغییر نمیکند ولی شخصیت عبدالرحمان شخصیت متحول شده داستان است که بر ترس خود واقع میشود و به همین دلیل هم تاثیرگذاری او در ذهن بیشتر میشود. آنچه نمایشگری بیشتری دارد و قربانی میشود خود را بیشتر نشان میدهد و در «شور عاشقی» عبدالرحمان چنین کاراکتری است. در قیاس دو شخصیت سلما و عبدالرحمان، این عبدالرحمان است که کنش دراماتیکتری دارد.
وی اضافه کردن افراد حاشیهای در راستای ساخت گفتمان را از ویژگیهای درامپردازی ایرانی دانست که با نسخه غربی کاملا متفاوت است و در تعزیه و مقتل و پردهخوانیها دیده میشود.
نظر شما