ابراهیم نبیپور در گفتوگو با روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی خاطره عکاسی از مراسم تشییع حضرت امام (ره) را چنین بازگو میکند:
در واحد عکس حوزه هنری مشغول به کار بودم و اولین صحنهای که از آن روز به خاطر دارم حزن همکارانم است. بغضی که در گلو همه نشسته بود گاه و بیگاه بر صورتها جاری میشد و چند لحظه یکبار به پهنای صورت مینشست. در آن لحظه اما مسئولیتی مهم بر دوش داشتیم بنابراین هر کداممان وسایل عکاسیمان را جمع کردیم و با لنز و دوربین راهی خیابانها شدیم.
کم کم ادارات حجلههایی را برپا کردند و ما هم در مسیر با هرکدام از آنها که مواجه میشدیم، شروع به عکاسی میکردیم تا اینکه اعلام شد پیکر حضرت امام (ره) چند روز به مصلی انتقال داده میشود تا مردم فرصت وداع با رهبر انقلاب را داشته باشند. در روز اول پس از ارتحال برای عکاسی به جماران رفتیم. تمام کوچهها و دیوارها سیاهپوش شده بودند و مردم با نصب پرچمها از غمی که بر سینهها نشسته بود، میگفتند.
قرار بود پیکر دو سه روزی در سردخانه بماند، ما هم برای ثبت تصویر مستقر در مصلی امام خمینی (ره) شدیم. مردم شبانه روز در مصلی حضور داشتند، عکس امام را در دست گرفته بودند، شمع روشن میکردند و هیاتهای مختلفی برای عزاداری وارد مصلی می شدند. خبر اقامه نماز که اعلام شد با جمعیت عظیم از نمازگزاران روبهرو شدیم که برای بدرقه رهبر آمده بودند. هر گوشه را که نگاه میکردیم جمعی از سوگواران آماده نماز میشدند. اتحادی دیدنی، جمعیتی یکدل با غمی مشترک و بزرگ.
با موج مردم همراه شدیم. در طول راه به سمت بهشت زهرا (س) عکسهای بسیار زیادی گرفتیم، طوریکه حتی آماری از تصاویر ثبت شده نداشتیم، آن زمان فقط به ثبت تصاویر و لحظات فکر میکردیم. با نزدیک شدن به بهشت زهرا (س) اما راهی برای پیش رفتن وجود نداشت. مردم از اقصی نقاط کشور خود را به تهران و بعد به بهشت زهرا (س) رسانده بودند و ازدحام تا حدی بود که عکاسان نتوانستند خود را به جلو برسانند و از زمان تدفین عکس بگیرند.
پیکر با هلیکوپتر به محل دفن نزدیک شد اما چند بار ازدحام جمعیت مانع نشستن آن شد. در نهایت پیکر منتقل شد اما اینبار با هجوم جمعیت تابوت شکسته شد و مجددا پیکر به هلیکوپتر انتقال پیدا کرد و اینبار در تابوت فلزی قرار گرفت. در نهایت از چهار طرف کانکسهای بزرگی نصب شد و پس از تدفین کانکس دیگری روی مرقد قرار گرفت تا مردم عزادار بتوانند طواف کنند. عکاسان هم روی کانکسها رفته بودند و هر یک این لحظات را ثبت میکردند. مردم تا روز هفتم ارتحال امام، برای زیارت به مرقد میآمدند و ما با برنامهریزی برای عکاسی عازم بهشت زهرا (س) میشدیم.»
او درباره زیباترین و ماندگارترین عکسی که در روز ارتحال ثبت کرده میگوید:
در میان سیاهی چادرهای بانوان عزادار، کودکی روی دوش مادرش نشسته بود، بیرقی در دست داشت و روی پرچم هم عکس حضرت امام (ره) چسبانده شده بود. هوا بسیار گرم بود و ماشینهای آتشنشانی برای تعدیل هوا مشغول آبپاشی بودند. تلفیق این صحنه یعنی فرزندی که روی دوش گرفته شده و قطرات آبی که همچون باران بر سر مردم فرود میآمد عکس بسیار زیبایی شد که بعدها باعث شد جمعیت به باران تشبیه شود.
نبیپور در پایان سخنانش به نمایش عکسهایی که خرداد ۱۳۶۸ ثبت شد تا با زبان تصویر حال و هوای مردم در تشییع حضرت امام (ره) را تشریح کند، اشاره کرد و سپس یادآور شد:
با پایان عکسبرداری از مراسم، تصمیم گرفتیم تصاویری که از تشییع و بعد از تدفین عکاسی کرده بودیم را در نمایشگاهی در معرض دید عموم قرار دهیم. این نمایشگاه سال ۱۳۶۸ با عنوان «پا به پای باران» در زیرزمین سینما بهمن برگزار شد و در آنجا بود که بسیاری از کسانی که روز ارتحال را ندیده بودند اتفاقات و حال و هوای ایران ۱۳۶۸ را درک کردند.
نظر شما