۱۴۰۳.۰۱.۳۱

پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی به مناسبت سی‌ویکمین سالگرد شهادت مرتضی آوینی؛ امروز ۲۹ فروردین ماه نشست «سه دهه در آیینه جادو» را با حضور بهروز افخمی،  شهاب اسفندیاری، سیدمهدی ناظمی، رامتین شهبازی و در سالن سلمان هراتی برگزار کرد.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، در این نشست که سجاد صفارهرندی اجرای آن را برعهده داشت، بهروز افخمی اظهار کرد: این موضوع که سینما هنر نیست به لحاظ نظری شاید درست باشد اما به لحاظ عملی و با شناختی که داریم می‌دانیم که سینما هنر است و فیلم‌هایی وجود دارد که سینما را به سطح هنر ارتقا می‌دهد. این موضوع دغدغه سید مرتضی آوینی بود که خودش به عنوان فیلمساز با شور و عشق به سینما کار می‌کرد و فکر می‌کرد که آثارش می‌تواند اثر هنری به حساب آید. او با مجموعه صدا و تصویری که بوجود آورد، انتظار داشت که تولیداتش تبدیل به آثار هنری شود و گاهی فکر می‌کرد که اثر هنری هم شده است ولی آنچه می‌نوشت درباره این بود که سینما هنر نیست بلکه محصول تکنولوژی است که ما از قرن ۱۹ به بعد گرفتار آن شده‎ایم و باید پیش رویم تا به نتیجه نهایی آن برسیم. بر همین است اینکه سینما هنر است یا نیست، هر دو درست است برخی آثار هنری است و از سویی دیگر سینما چیزی جز محصول روند غیرقابل اجتناب تکنولوژی نیست که به نهایت خود در حال نزدیک شدن است.

شهید آوینی گشایشگر انسدادها در فضای تجربه و گفتار بود

وی در پایان سخنانش رفتن به سمت ابتذال و تولید آثار کوتاه که عمدتا از طریق موبایل مصرف می‌شود را نهایت تبدیل امکانات بالقوه عرصه تصویر متحرک دانست.

نگاه متفاوت مرتضی آوینی

دکتر شهاب اسفندیاری در ادامه این جلسه بیان کرد: موضوعی که بعد از ۳۱ سال که از سالگرد آوینی می‌گذرد باید به آن فکر کنیم این است که مسئله شهید آوینی در سینما چه بود؟ مقصدی که دنبال می‌کرد کجا بود؟ این موضوع مهم است چراکه در آن مسیر اتفاقات زیاد و توقفگاه زیادی وجود داشت و ممکن بود برخی افراد در مسیر به سمت مقصد، توقف کنند و برای استراحت یا چای نوشیدن و حتی عکس‌هایی هم از آنها گرفته شود ولی این موقف‌ها نه مسیر است و نه مقصد. گاه در طول سالها توقف شهید در برخی از کافه‌های بین‌راه به عنوان تصویر ثابتی از کل مسیر وحتی مقصد القا شده و این سوتفاهم‌هایی را ایجاد کرده چون در آن مسیر مهمی که وی دنبال می‌کرد یک اقتضاعات و لوازمی چون شناخت ماهیت سینما و شناختن سینما بود.

وی ادامه داد: آوینی می‌خواست با یک برداشت و فهم و درک متفاوت از دیگران، آن پدیده را بشناسد ولی این هم مقصد وی نبود بلکه معبر و یکی از لوازم آن مسیر بود. این یک وسیله بود برای اینکه او به مقصد برسد.

اسفندیاری تاکید کرد: برای آوینی حوادثی به اقتضای شرایط تاریخی و اجتماعی رخ داد که در مسیر زندگی وی و بخصوص سینما تاثیراتی داشته است. خیلی از بحث‌هایی که درباره آوینی وجود داشته ناشی از این بود که برخی تلاش کردند تا تصاویری از سیری که وی به سمت مقصد داشت به عنوان همه مسیر و حتی مقصد جلوه کند در حالیکه حتی تصویر آوینی از برخی از مباحث هم متفاوت است.

وی در ادامه به مطالعات و بررسی آثار و نگاه آوینی از دهه ۹۰  پرداخت و بر این نکته تاکید کرد که زمانه ما متفاوت از گذشته است و این نگاه به نسبت سینما می‌تواند متفاوت باشد.

آیا آوینی نظریه‌پرداز بود؟

دکتر رامتین شهبازی در ادامه این نشست اظهار کرد: برای ما که نسلی هستیم که با فاصله با نوشته‌ها و آثار مستند شهید آوینی روبه‌رو هستیم و آن هم این است که می‌توانیم بگوییم وی نظریه‌پرداز سینما است یا نه؟

وی در ادامه به ۱۵ ویژگی نظریه از نظر دکتر نجومیان اشاره کرد که اثباتگر نظریه‌پرداز بودن شهید آوینی بود. شهبازی در این بخش گفت: نظریه باید درون یک نظام گفتمانی شکل گیرد و گرنه به تنهایی قابلیت بروز ندارد، نظریه یک ساحت روایتی دارد و یک روایت است. همچنین نظریه نقش تغییر دارد و باور و ارزشی را تحمیل می‌کند و بر نظریه‌های دیگر مسلط می‌شود.

شهید آوینی گشایشگر انسدادها در فضای تجربه و گفتار بود

در ادامه بهروز افخمی خاطرنشان کرد: تا جایی که مرتضی آوینی را در روایت فتح می‌شناختم، او فردی اهل فن بود. مجموعه‌ای از تصویرهایی که خودش بر گرفتن آنها نظارت داشت و گفتار متنی که خودش انجام می‌داد، عاملی بود تا مزاحمت تکنولوژی را از میان بردارد و تولیداتش اثر هنری شود. او به عنوان فردی انقلابی و مسلمان لازم می‌دید که به لحاظ نظری توضیح دهد که چرا در دوره معاصر باید فیلم ساخت.

پدیدارشناسی شهید مرتضی آوینی

وی ادامه داد: آنچه آوینی می‌نوشت از نظر خودش تاملاتی بود که با خود داشت و شاید بتوان گفت تمام فعالیت نظری و عملی آوینی را در متدی می‌توان خلاصه کرد که برای ساخت فیلم و نظریه‌پردازی است و آن هم متد پدیدارشناسی است و نه ایدئولوژی. شیوه پدیدارشناسی متدی بود که از قبل از انقلاب اسلامی مرتضی آوینی با آن آشنا بود و آنچه به او نمی‌چسبد ایدئولوژیک بودن است. انسانی که ایدئولوژیک باشد پدیدارشناس نیست و اگر پدیدارشناس باشد ایدئولوژیک نمی‌تواند باشد و نمی‌شود کسی ادعا کند که فهم ایدئولوژیک دارد و در عین حال هم مدعی پدیدارشناسی داشته باشد و بالعکس.

در ادامه اسفندیاری درباره ارتباط مخاطب در سینما از نگاه شهید آوینی به برهه‌ای اشاره کرد که مدیران و سیاستگذاران سینمایی از تولیدات خاصی حمایت می‌کردند و به سینما با مخاطب عامل توجهی نداشتند. وی در ادامه واکنش شهید آوینی به چنین شرایط و اعلام موضع وی را مطرح کرد و به نگاه مردمی شهید آوینی در سینما پرداخت.

اسفندیاری همچنین ادامه داد: به نظرم ظرفیت سینمای ایران به گونه‌ای است که فیلم دینی در ژانر تاریخی، فیلم دینی در سبک رئالیستی یا با جلوه‌های ویژه و... می‌توان داشت بنابراین فرم را نباید تبدیل به یونیفرم کرد چراکه ما طیفی از آثار دینی داریم که فرم‌های دینی مختلفی دارند.

رامتین شهبازی در بخش دیگری از این جلسه به بازخوانی نظریات آوینی با نگاه جدید و بر اساس اقتضائات امروزی تاکید کرد و سپس به شکل مستندهای آوینی که در آثار افرادی چون ابراهیم حاتمی کیا و مجید مجیدی اثرگذار بوده، پرداخت. زیست عملی شهید آوینی بیشتر از زیست نظری وی که بر روی کار بوده در سینما امتداد پیدا کرده است.

آوینی گشایشگر انسدادها در فضای تجربه و گفتار

وی یادآور شد: آوینی نظریات خود را روی کاغذ می‌نوشت اما در حوزه عمل ادامه پیدا می‌کرد، تا اندازه‌ای که بتواند چند فیلم‌ساز را بعد خود وارد میدان کند.

سیدمهدی ناظمی که دیگر میهمان نشست «سه دهه در آیینه جادو» بود نیز گفت: شهید آوینی از نظر من بیشتر گشایشگر انسدادها چه در فضای تجربه و چه فضای گفتار بود. به این معنا که وقتی وارد عصر تجدد می‌شویم، موفق نمی‌شویم به یک تجربه تثبیت شده نهادینه‌ای برسیم که در آن امکان بازفهم خود و امکان فهم جدید در افق تفکر را داشته باشیم. همه بزرگان معاصر ما تلاش برای حل این بحران بودند و تلاش بر این داشتند که به تفسیری از انسان ایرانی امروز در جهان متجدد دست پیدا کنند و این مباحث بویژه در سالیانی رونق گرفت اگرچه در عموم مردم ورود نکرد و در نگاه اول هم شاید ایرادی نداشت اگر ما دارای یک ساختاری بودیم که تعامل نخبگان با سایر نهادهای موجود در کشور تعاملی طبیعی بود.

وی ادامه داد: وقتی گفتارهای نخبگانی از قالب محفلی عبور نمی‌کند و منجر به ایجاد اتفاق جدی در عرصه حیات نمی‌شود به نظر می‌رسد دچار بحرانی جدید هستیم. ما در ساحت اندیشه گاه احساس می‌کنیم که اندیشه به عرصه عمومی تر وارد نمی‌شود و همین امر باعث فراگیر نشدن آنها می‌شود.

ناظمی تاکید کرد: من معتقدم کلیت رویدادی که در روح و اندیشه آوینی رخ می‌دهد رویداد گشایشگر ما برای مواجهه فعالانه جهان جدید است. زمانی یک متفکر موفق به گفتار و بیان خود می‌شود که حداقل به آمیزش افق حکمت سنتی خود با افق فلسفه غرب مدرن دست پیدا کند.

آمیزش افق نخبگانی با آمیزش افق عامه

وی سینما را ادامه همین آمیزش افق دانست و افزود: سینما آخرین ثمره هنر در غرب است و شهید آوینی با سینما چنین بازی می‌کند و چون وجودش بزرگ بود این بازی را خوب انجام داد. او وقتی درباره تصویر و شعر صحبت می‌کند می‌گوید که شعر و کلام برای یک سنت است و تصویر و گرافیک به سنت دیگری تعلق دارد و هم در نظر و هم وقتی روایت فتح را می‌سازد، این آمیزش افق را می‌بینیم و آوینی آنجا هم تصویرگر می‌شود و هم شاعر.

وی افزود: دیالکتیکی بین سلب و ایجاد ایجاد می‌کند. دیالکتیک بین تعهد و استقلال را بوجود می‌آورد و به همین دلیل هم در دانشگاه جایگاهی پیدا نکرد چراکه او در چارچوب تثبیت شده‌ای قرار نمی‌گرفت. او به حدی از گشایش رسید که در عین حال که نهادهای تثبیت‌شده از او منتفع شدند اما خودش در هیچ نهادی نمی‌توانست تثبیت شود و به همین دلیل هم همانقدر که دوستان عجیبی داشت، هیچیک از دوستانش شبیه یکدیگر نبودند.

شهید آوینی گشایشگر انسدادها در فضای تجربه و گفتار بود

ناظمی بیان کرد: یکی دیگر از ویژگی‌های آوینی این بود که او موفق شد تا آمیزش افق نخبگانی با آمیزش افق عامه ایجاد کند که من نامش را سیاست می‌دانم. به عبارتی دیگر شهید آوینی سینما را سیاسی فهمید و سینما را سیاسی‌تر کرد و به همین دلیل هم در عرصه‌های مدیریتی کشور توجه هر چند کم به وی شد. راه آوینی طی‌شدنی نیست چراکه راه او استثنایی است البته در طی زمان این راه افراد طی کننده راه را پیدا می‌کند اما قرار نیست این مسیر تبدیل به مسیر نهادهای رسمی شود.

در بخش بعدی این نشست بهروز افخمی از تجربه زیسته خود با شهید آوینی گفت.

وی وجه مشترک خود و آوینی را پیگیری برای یافتن سینما بعد انقلاب معرفی کرد و  افزود: ما گروهی بودیم که تنها وجه اشتراکمان این بود که شباهت به هم نداشتیم و هرکس راه خود را می‌رفت. من فکر می‌کنم آنچه مهم است این است که همه با عالم بیرون از خود به شکل تجربی ارتباط برقرار می‌کردند و متد کار ما بیشتر پدیدارشناسی بود. همه ما به دنبال این بودیم که مهارت فیلمسازی را در فضای ایرانی بدست آوریم.

افخمی همچنین در سخنانش بر این نکته که فیلمسازی ایرانی به کلام خیلی وابسته است و فیلمساز باید مسلط بر ادبیات باشد، تاکید کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha