۱۴۰۲.۱۰.۲۴

ریحانه جنتی، یکی از شرکت‌کنندگان اولین دوره‌ی تخصصی آموزش سرایش لالایی، از روز سوم این دوره‌ی آموزشی سرایش لالایی، روایتی تنظیم کرده است. این روایت را بخوانید.

وارد مجموعه می­‌شم و با رسیدن به طبقه­ دوم، کلاس رو از پوستر «دوره سرایش لالایی گهواره» پیدا می­‌کنم. پوستر کاغذی کوچکی هم روی در شیشه‌­ای اتاق نصب شده که خبر از عنوان کلاس و مدرس می‌ده. خانم حسنا افشاری، روانشناس کودک با موضوع «تاثیرات روانشناختی لالایی با تاکید بر جایگاه قهرمان در جهان ذهنی کودک». وارد کلاس می‌شم و بی‌سروصدا گوشه‌­ای می­‌شینم. نیمی از کلاس رو از دست داده‌ام، اما حواسم رو برای بقیه­ کلاس خوب جمع می­کنم. یکی از هنرجوها در حال صحبت و گفتن از تجربه خودش در کودکی است.

سعی می‌کنم از  موضوع صحبتش سردربیارم، اما چیز زیادی عایدم نمی‌شه. استاد افشاری با تایید حرف­‌های هنرجو، ادامه­ مبحث رو پیش می­‌برن.

استاد افشاری از اهمیت لالایی صحبت می­‌کنن؛ از پیوند و دلبستگی، آرامش و کاهش اضطراب، تنظیم عاطفی، رشد زبان، رشد شناختی، ارتباط فرهنگی و اجتماعی، رشد هوش معنوی و احساس دوست‌داشتنی بودن در کودک.

حرفی رد و بدل نمی‌شه و همه با دقت به تخته­ هوشمند نگاه کرده و صحبت­‌های استاد رو گوش می­‌دن و شاید برای چندمین بار توی این دوره، به اهمیت بالای لالایی و خودشون به‌عنوان سراینده­ لالایی توجه می‌­کنن.

استاد چند دقیقه‌­ای جلسه رو متوقف می­‌کنه و به هنرجوها استراحت می‌ده. از حرف­‌هاشون با هم متوجه می­‌شم که از صبح زود برای کلاس‌­های دوره بیدارن و به چای نیاز دارن تا خستگی­‌شون رو کنار بزنن. مسلما نمی­‌خوان ذره‌­ای آموزش‌­های این دوره­ ارزشمند رو به‌خاطر خستگی از دست بدن.

با تموم شدن زمان استراحت، همه روی صندلی­‌های خودشون می­‌شینن و دفترچه­‌هاشون رو باز می­‌کنن تا نکته‌­ای رو از قلم نندازن. خانم افشاری صوت «گنجشک لالا» رو پخش می­‌کنن که با شنیدنش، لبخند محوی روی لب­‌ها شکل می­‌گیره. بعضی در سکوت می­‌شنون و بعضی هم زیر لب باهاش همخونی می­‌کنن. این بار با آموزش‌­هایی که توی دوره دیدن، شاید طور دیگه­‌ای بهش نگاه می­‌کنن و به نکات قوت این لالایی محبوب پی می‌­برن.

لالایی قطع می­‌شه و استاد حس و حال حاضران رو می­‌پرسن. در همهمه‌­ای کوتاه بعد از قطع لالایی، از آرامش و یادآوری خاطرات گذشته­‌شون می‌گن. ملودی ساده، وزن عروضی، سبک و فضای امنیت‌بخش باعث موندگاری این لالایی حتی بعد از این همه سال شده.

هنرجوها در رابطه با افراط و تفریط مادران و معایب و پیامدهای آن در بزرگسالی کودک با استاد تعامل و گفت‌وگو می­‌کنن. دختربچه­‌ای که با پدرش بیرون از کلاس بود، شروع به گریه کرد و مادرش با اجازه از حاضران به سمت بچه رفت. بی‌­شک این مادر خوب شنیده‌­هاش از این دوره رو به عمل درمی‌آره، چراکه مهم‌­ترین نکته این کلاس، اهمیت به کودک و انتقال احساس باارزش بودنه.

بعد، لالایی عاشورا از مصطفی رحماندوست پخش می‌شه. یه نفر می‌گه که این لالایی رو زمانی که از تلویزیون پخش می­‌شده به یاد داره و بقیه هم تایید می­‌کنن، اما انگار به زمان من نمی­‌رسه و برام تازه ا­ست. استاد از هنرجوها می­‌خواد تا نکات این لالایی رو شرح بدن. یکی از خانم‌ها که جلو نشسته و صورتش رو نمی­‌بینم، شروع به صحبت می­‌کنه. به بیان مفاهیم دینی با ریتم آرام در اون اشاره می­‌کنه و اینکه شاعر چطور واقعه­ عاشورا رو به‌طور کوتاه و مختصر و در حد فهم کودک با تشبیه امام حسین(ع) به گل پرپر بیان کرده. به مبحث آخر، الگوسازی و قهرمان‌سازی در لالایی می­‌رسیم.

فکر می­‌کنیم قراره از اسطوره‌­ها و قهرمانان ملی و دینی صحبت بشه اما استاد اولین الگو برای کودکان، پدر و مادر و دومین الگو رو خود کودک بیان می­‌کنه که قهرمانان درونی هستن و بعد از اون­ها می‌شه به قهرمانان بیرونی به‌عنوان سومین الگو اشاره کرد.

در پایان، استاد از حاضران می­‌خوان که دستاوردها و احساسشون از این جلسه رو مطرح کنن. آرامش استاد و بیان لطیف ایشون یکی از نکته‌هاییِ که همه در اون اتفاق نظر دارن و باعث حس مثبت توی تمام زمان جلسه بود. قدردانی از استاد و لبخندهای نشسته بر چهره خبر از مفید بودن و تاثیرگذاری کلاس داره و این حس خوب قطعا ادامه خواهد داشت. کلاس سرکار خانم افشار با عکس دسته‌جمعی که قابی خوش از چند ساعت جلسه­ گرم و  ارزشمند بود، به آخر می­‌رسه.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha