چهل و یکمین نشست «آینه بندان» حوزه هنری به نقد و بررسی کتاب «روزگار خوش» اختصاص یافت.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، این نشست ۲۴ بهمن ماه با حضور مهدی خلیلی نویسنده «روزگار خوش»، محمد رودگر منتقد و هادی خورشاهیان به عنوان مجری کارشناس در سالن استاد صفارزاده برگزار شد.
مهدی خلیلی نویسنده «روزگار خوش» در تشریح دغدغهاش برای نگارش این اثر به خاطراتی از سال ۱۳۶۵ که با مطبوعات همکاری داشته اشاره کرد و گفت: در آن دوره کیهان هوایی در چند کشور اروپایی و آمریکایی توزیع میشد و برای ایرانیان مقیم خارج که دوست داشتند از کشورشان خبر بشنوند، اوضاع محلات تهران خیلی اهمیت داشت. من مامور شدم تا گزارشی دراین باره بنویسم و از همین زمان کار من در حوزه تهرانشناسی آغاز شد.
وی با اشاره به غارها، دروازههای تهران و یخچالهایی که در منطقه دولاب و چیذر وجود داشته و امروزه از بین رفتهاند بیان کرد: به واسطه آشنایی با تهران به این فکر افتادم که اتفاقات مربوط به مناطق مختلف را به نوعی با سرنوشت مردم تهران گره بزنم.
نویسنده «روزگار خوش» اظهار کرد: از آنجاکه تصمیم داشتم در این اثر خانواده را بیشتر درگیر کنم، به سراغ محلات اصیل و ریشهدار رفتم.
وی با اشاره به محلات عودلاجان، بازار و سنگلج که محله قدیمی بسیاری از شخصیتهای هنری و غیرهنری ایرانی است، گفت: در جریان کار به جریان روشنی رسیدم که میخواستم ریشهدار هم باشد؛ بنابراین کار را از سید حسن تهرانی آغاز کردم. آنچه مشخص بود دو جنگ جهانی بود که به مردم ایران تحمیل شد و جز وبا، تیفوس، خرابی و… حاصلی نداشت. من ریشهها را درآوردم و سعی کردم داستان را از آقاسید تهرانی شروع کنم و با دختر وی به نام مرضیه سادات که سایهاش در تمام صفحات رمان وجود دارد، قصه را پیش ببرم.
خلیلی اظهار کرد: هرکدام از شخصیتهای «روزگار خوش» سمبل و نماد یک جریان در ایران است و من در این اثر سعی کردم رویه جریانشناسی برای کسانی که میخواهند با خانواده انقلاب آشنا شوند، داشته باشم.
درونمایه سیاسی، اجتماعی، انقلابی و تاریخی نقطه قوت «روزگار خوش»
رودگر که به عنوان منتقد در این جلسه حضور داشت نیز گفت: در این اثر سعی شده سرگذشت یک خانواده در بستر صدساله تاریخ معاصر بررسی شود. از دوره رضا خان تا دوره دفاع مقدس در حجم کم و در قالب ۲۰۰ صفحه، تاریخ صدساله ایران تبدیل به کار داستانی با محوریت خانواده میرزاآقا و شهر تهران شده است.
وی گفت: درونمایه سیاسی، اجتماعی، انقلابی و تاریخی نقطه قوت «روزگار خوش» است که نویسنده جرأت کرده که داستان انقلاب را بنویسد.
رودگر افزود: در این اثر از بوم ایران و تهران برای روایت داستانی یک واقعه سیاسی اجتماعی در بستر خانواده ایرانی در بازه زمانی صدساله استفاده شده است.
وی با اشاره به ضرورت نگارش داستان با پشتوانه پژوهش تاکید کرد: ما نسبت خود را با داستان انقلاب مشخص نکردهایم و به همین خاطر بسیاری از نویسندگان در حوزه ادبیات و هنر و روایت تاریخی دچار یک نوع سردرگمی هستند.
این منتقد اضافه کرد: «روزگار خوش» درون مایه قابل تقدیری دارد و مهدی خلیلی به عنوان نویسنده اثر، اطلاعات خوبی درباره تهران قدیم به واسطه مردمشناسی و تهرانشناسی داشته که سعی کرده با آن داستان جذابتری را ارائه کند.
وی تلاش برای نمایش گوناگونیهای سیاسی فرهنگی خانواده ایرانی را از دیگر نقاط قوت «روزگار خوش» معرفی کرد و در ادامه اظهار کرد: اگر محوریت صرفا با همین درون مایه قرار میگرفت این داستان بسیار بهروزتر و خواندنیتر میشد.
رودگر همچنین گفت: تاکید بر ظلمی که در تاریخ معاصر به مردم ایران تحمیل شده به صورت تخصصی در رمانهای ایرانی به عنوان درون مایه در نظر گرفته نشده است و از همین منظر هم این موضوع امتیازی برای «روزگار خوش» است.
وی در ادامه به عنوان اثر اشاره کرد که پارادکس دوره سختی مردم ایران در «روزگار خوش» به مثابه آرزویی برای نویسنده اثر است.
نقد بهعدم باورپذیری
این منتقد در بخشی از سخنانش بهعدم باورپذیری بخشهای مختلف داستان پرداخت و افزود: نویسنده باید توجه داشته باشد که چینش حوادث در بستر منطقی و باورپذیر رخ دهد وگرنه ممکن است روایت، خواننده را پس بزند. یکی از بخشهایی که باید نویسنده روی باورپذیری بیشتر کار میکرد بخش ازدواج مرضیه با آقامیرزا بود و این یکی از گلوگاههای مهم داستان بود که میتوانست به داستان قوت بخشد و داستان را کاملا عاشقانه کند و یک بستر عاشقانه برای روایت سیاسی اجتماعی شود.
ضرورت پیرنگ
وی همچنین عنوان کرد: یکی از مشکلاتی که به نظر میآید نویسنده قبل از نوشتن یک داستان به آن توجه کند، پیرنگ جذاب است. پیرنگی که در خدمت روایت و درونمایه باشد از اهمیت ویژهای در داستان برخوردار است. ما واقعیت بیرونی و تاریخی انقلاب را میدانیم ولی نویسنده با پیرنگ میتواند روایت خاص خود را ایجاد کند.
این منتقد تاکید کرد: انتخاب درون مایه گسترده که با پیرنگ همپوشانی نداشته باشد کار را از جذابیت میاندازد و مخاطب را برای دنبال کردن داستان، وسوسه نمیکند. ضمن اینکه همین امر، باعث اطناب و زیادهگوییها میشود. هرکدام از عناصر داستان باید به صورت موجز در خدمت روایت، تعلیق و ایجاد کشمکش و جذابیت روایی باشد.
وی با بیان اینکه خلق روایتی جذاب با کشمکش و تعلیق باعث میشود مخاطب انگیزه خواندن داستان را پیدا کند گفت: در مدح کار انقلاب باید به یک نکته اشاره کرد و آن هم این است که نویسندگان حوزه ادبیات انقلاب به دنبال مروز تاریخ انقلاب هستند و این نیاز جامعه است که بدانیم پدران ما چطور زندگی میکردند.
روایت باید با آنچه در تاریخ نوشته شده متفاوت باشد
رودگر با اشاره به اهمیت پژوهش در بازخوانی تاریخ یادآور شد: روایت ما با آنچه در تاریخ نوشته شده باید متفاوت باشد و این همان کاری است که نویسنده «روزگار خوش» انجام داده است. وی سعی کرده از روایت کلیشهای اجتناب کند و شکل و شمایل متنوعی به اتفاقات بخشد و حتی شخصیتها آدمهای مختلفی باشند. از این منظر «روزگار خوش» اثر قابل ستایشی است اما اینکه در این بازخوانی، چقدر به روایت انقلابی داستانی خاص خود رسیدهایم، بحثی دیگر است.
وی افزود: نویسنده نباید مقهور درونمایه خود شود و از اصول داستانی خود صرف نظر کند. همچنین از درونمایه چند پهلو و رنگارنگ سیاسی تاریخی و اجتماعی تا اطلاعات نویسنده در تهرانشناسی و از تلاش برای گوناگونی افکار اعضای خانواده تا تاکید بر ظلم، همگی درون مایه محسوب میشود که میتوانست به نفع روایت جذاب داستانی کاهش پیدا کند.
مهدی خلیلی نیز در بخش پایانی این نشست تشریح کرد: تاریخ کتاب، دوره ۶۷ساله است و «روزگار خوش» رمانی گزارشی است و من در آن اگر میخواستم هر یک از وقایع را مورد توجه قرار دهم، رمان چیزی حدود ۱۲۰۰ صفحه میشد و این در حالی است که مخاطب امروز علاقهمند به خواندن داستانک است. در این اثر مطالعه دقیق باعث میشود بخشی از سوالات مطرح شده از جمله ازدواج بسیار آسان مرضیه با آقامیرزا، عدم سختگیری در ازدواج و چگونگی زندگیهای ساده پاسخ داده شود. من در این اثر سعی کردم درون مایه صبر و انتظار را در سه شخصیت زن داستان بگنجانم و به همین دلیل هم تمامی بانوان داستان صبور هستند.
نویسنده «روزگار خوش» به مشکلات ناشی از ویراستاری این کتاب اشاره کرد و در ادامه به اهمیت و ضرورت ویراستاری متن و ساختار پرداخت.
انتهای پیام/
نظر شما