نشست ویژه خانه ادبیات مستقل افغانستان به نقد و بررسی کتاب «چشم سگ» با حضور عالیه عطایی نویسنده این کتاب اختصاص داشت.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، این برنامه که با جشن امضاء کتاب «کورسرخی» از همین نویسنده همراه بود، در ساعت 15 روز پنجشنبه 29 مهرماه در اصفهان برگزار شد.
عالیه عطایی نویسنده اهل هرات افغانستان است که در ایران بزرگ شده، او که کودکیاش را در مرز گذرانده است، بیشتر داستانهایش نیز به مرز و مهاجرت و ... اختصاص دارد. کتاب «چشم سگ» نیز دومین مجموعه داستان این نویسنده است که به روابط انسانی با همان زمینه داستانی مرز و مهاجرت میپردازد.
در نشست ویژه خانه ادبیات مستقل افغانستان، این کتاب که شامل هفت داستان کوتاه با نامهای «شبیه گالیله»، «پسخانه»، «شب سمرقند»، «ختم عمه هما»، «سی کیلومتر»، «اثر فوری پروانه» و «فیل بلخی» است، نقد و بررسی شد.
برخی از نویسندگان مانند مرضیه کهرانی داستان «شب سمرقند» را دوست داشتند و برخی مثل محمد شریفی داستان «ختم عمه هما» برایشان جالب بود، نقد عمدهای که به کتاب «چشم سگ» شد، نقدی در خصوص قضاوت نویسنده در داستانهایش بود که نویسنده نیز آن را رد نکرد.
یکی از خوانندگان این کتاب که در این نشست حاضر بود، گفت: داستانهای این کتاب درباره مردمان مهاجری است که عموماً بین ایران و افغانستان در رفت و آمدند و فضای واقعگرایانه دارند.
وی افزود: اضطرابی که در داستانها موج میزند، نشان از درد مهاجرت دارد. هرچند برخی از مهاجران این داستانها وضع مالی خوبی دارند و به نظر از زندگی که ساختهاند راضی هستند. اما مهاجرت برای برخی دیگر، جز درد و اندوه چیزی نداشته است.
در این نشست عالیه عطایی نویسنده کتاب نیز پس از تأیید این سخنان، در پاسخ به اینکه چگونه میتوان تجربه زیستی را به داستانی که دارای جنبه دراماتیک قوی است تبدیل کرد، گفت: آنچه که برای تبدیل تجربه زیستی به داستان دراماتیک کمک میکند، استفاده از تضادهاست که تجربه زیستی را دراماتیکتر میکند.
با بیان مثالی از «چشم سگ» با اشاره به دو داستان «شبیه گالیله» و «شب سمرقند» خاطرنشان کرد: در این دو داستان، شما به راحتی میتوانید این تضادها را ببینید و البته تضادهایی که گاه به موقعیتهای طنز نیز بدل میشوند.
وی افزود: برای مثال وقتی در روستا یکی از اهالی فوت میکند و آبی برای غسل میت وجود ندارد و اهالی تصمیم میگیرند تا مرده را با آب معدنی غسل دهند، این میشود یک تضاد که موقعیتی کمیک را هم ایجاد کرده است.
سید مرتضی شاهترابی با اشاره به قصه ختم عمه لیلا که داستان مهاجرانی است که در ایران به دنیا آمدهاند و بزرگ شدهاند و چالش زندگی میان افغانی بودن و ایرانی بودن و مهاجرت را دارند، گفت: این داستان، قصه عشق آدمهای ایران و افغانستان را با هم دارد و به روابط انسانی میپردازد.
وی خاطرنشان کرد: عالیه عطایی بچگیاش را در مرز گذرانده است و به همین دلیل میتوان او را روایتگر مرزها دانست، زیرا مرز برایش خیلی مهم است.
مرضیه کهرانی دیگر نویسنده منتقد در این نشست که با مجله همشهری داستان و با داستان «شب سمرقند» با مرضیه کهرانی آشنا شده است، گفت: همیشه برای نویسندگانی که از شعر در داستانهایشان استفاده میکنند، این امکان وجود دارد که شعر داستان را تحتالشعاع قرار دهد و تخریب کند، اما در این داستان این اتفاق نیفتاده است.
محمد شریفی دیگر نویسنده و منتقد این نشست در بحث زبان تصریح کرد: خوشبختانه مجموعه داستان «چشم سگ» با زبان فارسی نوشته شده نه زبان دری یا پشتو و به همین دلیل خوانندگان بیشتری میتوانند از آن استفاده کنند و دایره مخاطب بیشتری دارد.
در پایان این نشست علاوه بر خوانش برخی از داستانهای نویسندگان خانه ادبیات مستقل افغانستان، عالیه عطایی به پاسخگویی به سؤالات حضار پرداخت.
گفتنی است، عالیه عطایی دارای کارشناسی تئاتر از دانشگاه هنر تهران است و در حوزه نگارش نمایشنامه و فیلمنامه نیز فعالیت دارد. او سالها در مناطق مرزی ایران و افغانستان زندگی کرده است و تأثیر زندگی و مهاجرتش در آثارش بازتاب دارد. از میان آثار عالیه عطایی میتوان به «چشم سگ»، «کافور پوش» که برنده جایزه مهرگان ادب شده است و «کورسرخی» و «مگر میشود هابیل قابیل را کشته باشد» اشاره کرد.
انتهای پیام/
نظر شما