به گزارش خبرنگار روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، نشست «ایده ایران چیست؟» با عنوان «آمونیل؛ طرحی برای توسعه و منطقهگرایی در غرب آسیا»، عصر دوشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۴ با حضور محسن دنیوی، میزبان و مدیر گروه سیاستگذاری و مدیریت فرهنگ و هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، مجید ضیائی، منتقد و پژوهشگر تاریخ و جغرافیای سیاسی، و علی هادوی، ارائهدهنده و دانشآموخته دکتری فلسفه، در سرای شهید آوینی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، محسن دنیوی ضمن بیان اهمیت پرداختن به مسئله ایران، اظهار کرد: فارغ از آنکه ما ایرانی هستیم و آینده ایران برایمان اهمیت دارد، به لحاظ منفعتی نیز ایران مهمترین موضوع برای اندیشیدن است. برای مثال، مقایسه گزارهای میان هابز و جان لاک چه اهمیتی دارد، وقتی میتوان درباره ایران اندیشید؟
وی ادامه داد: جریان روشنفکری ما اغلب یا دنبالهرو ایدههای غربی است یا متأثر از کشورهای منطقه. در حالی که از هر زاویهای نگاه کنیم، ایران موضوعی اساسی برای تفکر است.

وی اظهار کرد: ما گرفتار مقیاسهای کوچک شدهایم و ذهنمان از اندیشیدن به مسائل بزرگ بازمانده است. باید دوباره یاد بگیریم که در مقیاس ایران و حتی فراتر از آن بیندیشیم.
در ادامه، علی هادوی، ارائهدهنده طرح «آمونیل»، با اشاره به خاستگاه این ایده گفت: ایده آمونیل از طرحی با عنوان «ایران راه» شکل گرفت؛ طرحی که با پرسش از «کجاستی ایران» آغاز میشود. ما پیش از آنکه از چیستی یا چگونگی یک کشور سخن بگوییم، باید از مکانمندی آن کشور بپرسیم. این یک رویکرد پارادایمی است که بر نسبت «راه» و «شهر» تکیه دارد.
وی در توضیح ضرورت این نگاه افزود: ما ایران را از محتوای مکانمندش تهی کردهایم. از اواسط دوره قاجار، نوعی انقباض جغرافیایی و ذهنی شکل گرفته که ما را از پیرامونمان جدا کرده است. گویی دیواری به دور خود کشیدهایم و خواستهایم ایران را از همسایگانش بزداییم؛ در حالیکه این رویکرد ما را بیمکان کرده است. منظور من از مکان، صرفاً موقعیت فیزیکی نیست، بلکه مکانمندی، پیوند هستیشناسانه ما با محیط است.
هادوی با اشاره به پیوند میان فهم و عمل در بستر مکانمندی گفت: وقتی در خانه خود زندگی میکنیم، میان ما و خانه مرزی وجود ندارد؛ ما با آن یکی میشویم. نسبت ما با ایران نیز باید چنین باشد. «آمونیل» تلاشی است برای بازاندیشی در این نسبت و یافتن کجاستی ایران در بستر منطقهای آن. اگر ما از منظر مکان خودمان به جهان بنگریم، دیگر در پی تقلید از آلمان یا کشورهای غربی نخواهیم بود.

وی تأکید کرد: منطقه ما زمانی میتواند به کجاستی خود دست یابد که رویکردی منطقهای داشته باشد. بدون نگاه منطقهای، هیچ سیاست ملی پایداری ممکن نیست. آمونیل در واقع تئوریزهکردن یک امر عملیاتی است؛ یعنی زندگیکردنِ آگاهانه در مکان و منطقه خود. واژه آمونیل را نیز از شاهنامه ابومنصوری برگرفتهام.
در بخش دیگری از نشست، مجید ضیائی، پژوهشگر تاریخ و جغرافیای سیاسی، با تأکید بر نقش جغرافیا در هویت تاریخی ایران عنوان کرد: سالهاست تلاش میکنم بگویم جغرافیا مسئلهای بنیادین است. تاریخ، فرهنگ و هرآنچه از وجود انسان برمیخیزد، در پیوند با جغرافیایی شکل میگیرد که انسان در آن زیست میکند. ما امروز در این جغرافیا حضور داریم اما آن را نمیشناسیم و همین بیتوجهی ما را در حضیض کنونی نگاه داشته است.

وی با اشاره به تأثیر تغییرات جغرافیایی در تاریخ افزود: شرکتهای غربی و شرقی در طول تاریخ، نخستین چیزی را که در ایران دستکاری کردند، جغرافیا بود. آنچه ما کلانتاریخ مینامیم، ریشه در جغرافیا دارد و هر تغییری در تاریخ، از تغییر جغرافیا آغاز میشود. اگر مدنیت نداشته باشیم، تمدن نداریم و بدون تمدن امکان گسترش خود را از دست میدهیم. تمدن متأخر از مدنیت است و مدنیت رکن اصلی قدرت تاریخی ماست.
ضیائی در پایان بیان کرد: زمین ایران به ۹ اقلیم تقسیم میشود و نامگذاری آنها بر اساس جغرافیاست. تغییرات اقلیمی همواره محرک بسیاری از جنگها و تحولات تاریخی بوده است؛ از جمله حمله مغولها، جنگهای صلیبی و حتی بعثت پیامبران.
نظر شما